اخطار به نخست وزیر وزیر کشور انجمن شهر و شهردار
متن سند:
به شما که تأمین و امنیت را در زندگی از
مردم گرفته اید و هر روز با طرحی نو تشویش و
اضطراب برای مردم فراهم می سازید تعریض
خیابان عوارض نوسازی کوچه از 6 متر به
10 /12 متر چه و چه هر شب خواب تازه تر
برای این مردم بدبخت
از بانک رهنی و مسکن قرض کنند خانه
بسازند آن وقت شما خراب کنید
شما از جان ما ملت ساکت و صبور چه
می خواهید
در این زمان که گرفتار زمزمه های ناهنجار
عراق و هذیان بختیار و دکتر رادمنش1
هستید که در تلاش بیدار کردن فتنه خفته اند در زمانی که بحران بحرین را دارید و در خلیج
فارس به فکر تثبیت حاکمیت هستید ایجاد عدم رضایت و تحریک اعصاب مردم به صلاح شما
نیست
ادعا کردید چون شرکت واحد کارش نادرست بود برای رفاه مردم اقدامات شرکت را لغو کردیم
ولی دروغ می گوئید اگر واقعا راست می گوئید پس خوابهای تازه که هر شب برای ما مردم
می بینید چیست
چه می خواهید از جان ما بگوئید از ما چه می خواهید طغیان شورش عصیان و ...
اگر شما اصرار
دارید ما حرفی نداریم به موقع از ویتنام و ویت کنگ بی دست و پاتر نیستیم هم خود دست به کار
می شویم هم دنیا را به کمک می گیریم
خیال کردید اگر ما ساکت مانده ایم دیگر مرده ایم که هر چه دلتان بخواهد با ما بکنید؟! منصور
بیچاره یک ریال بر بنزین اضافه کرد او را کشتید آن وقت معقول است که نخست وزیر هویدا که
خون مردم را در شیشه می کند و با طرح های تازه به تازه مردم را هر لحظه نگران و پریشان
می کند زنده بماند
به شما اخطار می کنیم فورا دست از گربه رقصانی برای مردم به هر طریق و جهت که باشد
بردارید و خیلی سریع مزاحمتهای اضطراب انگیز عوارض نوسازی و کوچه های 10 متر و 12 را
لغو و مردم را راحت بگذارید.
والا منتظر همه گونه عوارض جبران ناپذیر باشید
اتحاد ملی جوانان پنجه سیاه
توضیحات سند:
1ـ رضا رادمنش در سال 1283 ش.
در یک خانواده ملاک در لاهیجان بدنیا آمد.
در مدرسه دارالفنون به تحصیل پرداخت
و در نوجوانی به همراه گروه احسان اله خان که از اعضای حزب کمونیست بود، در نهضت جنگل شرکت و باعث انحراف آن
شدند.
پس از اتمام تحصیلات متوسطه در زمره دانشجویان اعزامی به فرانسه رفت و به وسیله ایرج اسکندری که آن
هنگام دانشجوی حقوق بود، با افکار سیاسی آشنا شد.
در فرانسه تحصیلات خود را با مدرک دکتری در رشته فیزیک به
پایان رسانید.
پس از مراجعت به ایران در سال 1316 به همراه «گروه رشتی ها» دستگیر و با گروه 53 نفر محاکمه و به 5
سال زندان محکوم و در سال 1320 مورد عفو قرار گرفت و آزاد شد.
از ابتدای تأسیس حزب توده، عضو کمیته مرکزی حزب توده بود و در کنگره دوم حزب در سال 1327 به عنوان دبیرکل
حزب انتخاب گردید.
در پی دستگیری عده ای از اعضاء کمیته مرکزی در سال 1327 برای مدتی مخفی و سپس از کشور
خارج و به شوروی عزیمت نمود و در سال 1336 به اتفاق سایر اعضاء کمیته مرکزی و کادر حزبی از شوروی به آلمان
اعزام و در لایپزیک ساکن گردید.
دکتر رضا رادمنش از سران و مؤسسین حزب توده، نماینده حزب توده از لاهیجان در دوره چهاردهم مجلس شورای
ملی و از تشکیل دهندگان فراکسیون توده در مجلس و اولین دبیرکل حزب توده از 1327 منتخب کنگره دوم که تا پلنوم
چهاردهم حزب 1349 رهبری حزب را بعهده داشت.
وی تا سال 1349 همچنان به عنوان دبیرکل حزب ابقا گردید.
حزب
توده در دوران دبیرکلی رادمنش دچار فرازونشیب های متعددی بالاخص در دهه چهل گردید و ساواک با نفوذ در حزب
ضربات مهلکی بر حزب وارد آورد.
و همین مسائل بالاخره موجب عزل رادمنش از دبیرکلی حزب گردید.
رادمنش پس از
عزل از دبیرکلی کماکان به عنوان عضو کمیته مرکزی در حزب باقی ماند، در سال 1358 برای مدت کوتاهی به کشور
مراجعت نمود و با اعضاء حزب ملاقات و مذاکره کرد و بالاخره در بهمن 1362 در سن 78 سالگی در آلمان شرقی
درگذشت.
احسان طبری در خاطرات خود پیرامون رادمنش می نویسد : رادمنش مدت 20 سال در خارج، دبیرکل، دبیر اول و صدر
سازمان حزب در خارج بود، در ابتدا، رادمنش که سیاست رخنه خود را بی عجله انجام می داد، در داخل جنگل رهبری با
احتیاط و غالبا با سکوت رفتار می کرد.
چون وی فردی لافزن، متفرعن بود، و از این جهت به دوست دوران جوانی خود،
منوچهر اقبال شباهت داشت.
در دوران همکاری با عباس شهریاری نیز، رادمنش تنگ نظری و عجب و خودفریبی
خویش را منصه ظهور آورد.
عباس شهریاری با بازی مخالفت با کیانوری، توجه و محبت رادمنش را به خود جلب کرد.
بنا
به دستور ساواک، عباس شهریاری رادمنش را مورد تملق های ظریفانه ای قرار می داد و معمولاً از دو دکتر، در داخل
نهضت صحبت می کرد.
یکی دکتر ارانی ـ و دیگری دکتر رادمنش ـ این «تعارف» مهمی برای رادمنش بود.
منبع:
کتاب
امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 79