تاریخ سند: 31 تیر 1350
از ساعت 20 الی 22 جلسهای در منزل سید کاظم اخوان فاطمی شغل تاجر واقع در خیابان ششم بهمن کوچه میناب پلاک 33 تشکیل
متن سند:
از: 9/ﻫ تاریخ:31 /4 /1350
به: 312 شماره: 8596 /9 ﻫ
از ساعت 20 الی 22 جلسهای در منزل سید کاظم اخوان فاطمی شغل تاجر واقع در خیابان ششم بهمن کوچه میناب پلاک 33 تشکیل، در این جلسه عدهای در حدود 35 نفراز مشهد و چند نفر از اعضاء انجمنهای شهرهای تربتجام، زاهدان، بجنورد، کرمان [و] تهران حضور داشتند و از اعضای انجمن مشهد حسین فرشتیان صابری مدیر دبستان صابری و سجادی دانشجویان سال چهارم ریاضی، عباس دوزنده، جواد عطاران، غلامرضا حاتمی، سروان مبین افسر شهربانی، مقدم شغل آخوند، امینی شغل آخوند، فخری، شباهنگ، کرباسچی، تاجری دانشجو از تهران، حسن سلماسی دانشجو، میرزایی دانشجو شرکت داشتند. ابتدا سجادی دانشجوی سال چهارم ریاضی مطالبی پیرامون طول عمر بیان داشت و از این راه میخواست طول عمر امام زمان را از راه علم ثابت کند. سپس تاجری که عضو انجمن تهران بود بیاناتی پیرامون کشورهای پیشرفته و کشورهای در حال توسعه عنوان نمود و گفت صادرات کشورهای عقب مانده چیزی است و صادرات کشورهای پیشرفته چیز دیگر، مثلا صادرات کشورهای عقب مانده مواد خام یعنی موادی است که طبیعت در اختیارشان گذارده مانند نفت، سنگ گچ، سنگ منگنز و امثال اینها، اما صادرات کشورهای پیشرفته وسایل صنعتی و علمی است. مهمترین قسمت از صادرات کشورهای پیشرفته، صادرات علمی آنهاست. مثلا فروش اسلحه به کشورهای عقب مانده یا فروش کارخانجات نخریسی و نخبافی و پارچهبافی و ذوبآهن.
این مسلم است که کشورهای پیشرفته همیشه بدترین مدل کارخانه را به کشورهای عقب مانده میفروشند و هنگامیکه میخواهند از این کارخانه بهرهبرداری کنند کشور پیشرفته کارخانه جدیدتری درست کرده که جنس بهتر و ارزانتر میدهد و اینجاست که در نتیجه تمام استفادهها در دست خود اوست و گفت کشورهای پیشرفته تمام بازارهای دنیا را در دست دارند و متاسفانه باید عرض کنم آنها که حکومت کشورهای عقب مانده را برعهده گرفتهاند دانسته یا ندانسته برای اینکه سرپوش روی این عقبماندگی کشور خویش بگذارند و افکار عمومی را منحرف کنند و بهاصطلاح
جبران عقبماندگی را بنمایند اقدام به وارد کردن کارخانه مینمایند. مثلا کارخانه قند، ذوبآهن و امثال اینها وارد میکنند و وقتی میفهمند فلان کشور آخرین بیسواد خود را جشن گرفت شروع میکنند مردم را وادار به درس خواندن بنمایند، کلاسها ترتیب میدهند تا پیر و جوان و همگان درس بخوانند و با سواد شوند ولی تا کجا درس بخوانند؟ تا آنجا که بازار علمی ممالک پیشرفته بهم بخورد، مثلاً تا لیسانس. یعنی او یک طرف بیسواد را وادار به درس خواندن میکنند و از طرفی جلو پیشرفت علم را در سطح بالاتر میگیرند زیرا تا آنجا تحصیل بهخاطر رونق بازار کشورهای پیشرفته باشد ولی از اینجا به بالا اگر ادامه تحصیل آزاد شود حساب رقابت پیش میآید. و اضافه نمود خلاصه مطلب این است که کشورهایی میتوانند پیشرفت کنند که خود منبع سازندگی داشته باشد و افرادش با ادامه تحصیلات عالیه بتوانند احتیاجات خود و مایحتاج دیگران را تأمین کنند. اگر به تاریخ گذشته نگاه کنیم برای اولین بار اسلام بود که توانست علم را به دنیا معرفی کند و این جای بسی تأسف است که حالا ما باید جیرهخوار کشورهای غرب باشیم. برای اینکه بتوانیم میراث گذشته را دوباره به دست آوریم تنها راه منحصر به فرد آن است که سعی کنیم در سایه فراگرفتن علم در سطح بالا خودسازی و سازندگی را در جامعه پیاده کنیم والا اگر از بهترین زندگی برخوردار باشیم و وسایل آن مال خود ما نباشد کوچکترین اثری در پیشرفت ما نخواهد داشت.
نظریه شنبه: ندارد.
نظریه سهشنبه: تاجری دانشجو تا حد زیادی پیشرفت اقتصادی بعضی از کشورها منجمله کشور ایران را تخطئه کرده، در لفافه مثال زده که کشورهای عقب مانده کارخانجات نخریسی و نساجی و قند و ذوبآهن و اسلحه وارد میکنند، اینگونه کشورها تحت نظر کشورهای بزرگ اداره میشوند و در قسمت دیگر صحبت خود گفته حالا ما باید جیرهخوار غرب باشیم و در جای دیگر از اظهارات خود مبارزه با بیسوادی را تخطئه کرده و گفته اینها همه به دلخواه دول بزرگ انجام میشود و از اظهارات وی نتیجه گرفته میشود که اینگونه صحبتها رنگ و هدف مذهبی ندارد بلکه بحث اقتصادی و سیاسی و تخطئهکردن پیشرفتهای کشور و معرفیکردن عقبمانده در لفافه بوده است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 07 صفحه 89