تاریخ سند: 13 آبان 1348
موضوع: سخنرانی احسان نراقی درباره بحرانهای دانشجوئی
متن سند:
از: 20 ﻫ 7 تاریخ:13 /8 /1348
به: 322 شماره: 53012 /20 ﻫ 7
موضوع: سخنرانی احسان نراقی درباره بحرانهای دانشجوئی
نامبرده در سخنرانی که در کوی دانشجویان ایراد نمود به بحرانهای موجود در سراسر دنیا اشاره نموده نوار سخنرانی نامبرده ضبط و توسط این بخش پیاده و عین متن سخنان نامبرده به شرح زیر از عرض میگذرد.
یکی از عللی که در گذشته امکان استفاده از اکتشافات و پیشرفتها وجود داشته علم بوده ولی امروز پیشرفتهای این ملل به خاطر علوم نیست بلکه مبارزات سیاسی و اجتماعی و آگاهی آنان[به]یک سری حقوق یعنی حقوق مساوی و صنفی با دیگران است باید توجه داشت که همه ملتها طالبند از این پیشرفتها و فرصتهای علمی استفاده کنند یعنی وسوسه بیسابقهای برای همه افراد حاصل شده که میتوانند از همه امکانات و فرصتها استفاده کنند در نتیجه این قدرت سلطهای را تحمیل کردهاند چه وسیلهای در اختیار ما هست که بتوانیم از این همه قدرت استفاده کنیم قدرتهائی که علوم امروز در اختیار ما گذاشته است به طوری که حتی بتوان وضع آب و هوا و اقلیم را تغییر داد و به سردی و گرمی بیاعتناء بود فصل را نادیده گرفت اینها همه منوط به پیشرفت علم و تکنولوژی است که جهان داخل و خارج بشر را تغییر داده و سرنوشت بشر را به دست خودش قرار داده است و طبیعت حاکمه را محکوم بشر امروزی نموده است این بزرگترین وسوسه تاریخ است. پیدایش این قدرت چیست تحصیل است و یادگیری و این یادگیری تحصیل فقط آموزش و پرورش است یعنی تحصیل علوم مختلفی که در اختیار شاید عدهای هست پس میبینیم که اهمیت آموزش و پرورش در گذشته معلومات خاصی را نسل به نسل در اختیار افراد میگذاشت ولی امروز تا آن حد پیشرفته است که میتواند سرنوشت ملتها را به کلی دگرگون کند در این مورد کافی است که به حوادث 20 یا 30 سال اخیر توجه کنیم دیده میشود که ملتها که در شکستهای نظامی و سیاسی در بدترین شرایط زندگی قرار گرفتهاند به خاطر یک مبانی آموزشی محکم توانستهاند مقداری زیاد از عقب افتادگی خودشان را تلافی کنند در بعضی کشورها چون سوئیس و دانمارک دیده میشود که قدرت داده شده که از فکر و اندیشه و عقل خود استفاده کند و از امکانات به طور مساوی بهره برگیرند حال مشاهده شد که در گذشته بشر محکوم به سازش با طبیعت و شرایط اقلیمی بود ولی اکنون درست به عکس است و امروز علم و تکنولوژی همه را تغییر داده است و چشماندازی دیگر در مقابل چشم افراد بشر قرار داده است در این مورد به ذکر نقل قول از استاد دوپیرسون رئیس دانشگاه ریدینگ انگلیس میپردازم او چنین گفت (بررسی اینکه آموزش و پرورش چه وضعی خواهد داشت بسیار ساده است اگر غیبگوئی نخواهم بکنم میتوانم آینده را با این مشخصاتش بیان داریم.
1. شخصی در آینده بیش از پیش تحت تأثیر تبلیغات و تحریکات خارجی واقع خواهد شد.
2. اخبار و اطلاعات بیاندازه زیادی دائماً به روی این انسانها هجوم خواهد آورد و همین اخبار و اطلاعات سرنوشت او را تغییر خواهد داد.
3. این بشر در آینده اوقات فراغت بیشتری خواهد داشت.
4. این بشر در آینده بیش از پیش در تماس با نژادها، ملیتها، مذاهب و معتقدات دیگران خواهد بود.
5. این بشر مجبور خواهد بود افکار و مفاهیم علمی محیط خود و زمان خود را قبول کند و کل و جزء را آشتی دهد، (فضا را در واحد بزرگ و اتم را در واحد کوچک) این استاد عقیده دارد که این علل بر دو اصل استوار است.
1. آموزش و پرورش 2. خصوصیات فردی و شخصی. با توجه به بیان عقاید دوپیرسون باید توجه داشت که با وسعت دانش بشری همه چیز جنبه آموزشی به خود خواهد گرفت یعنی نه تنها علوم بلکه تمام آنهائی که جنبه علمی نداشتهاند جنبه علمی و آموزشی پیدا خواهند کرد ابتدا کار و تفریح و...) پس به طور اعم علم وسیله تحصیل آموزش و پرورش جدید است که نیاز فردای اجتماعات و نسلهای جوان فردا است حال با توجه به این نکته ضروری است که بشر با هجوم چنین آموختنیها چگونه میتواند مبارزه کند و چه قدرتی باید داشته باشد جوابش روشن است وسعت معلومات و دانش امروزی اما چگونه و به چه نحو صحیح یا ناصحیح صواب یا ناصواب که این بستگی تام به شخصیت خود شخص دارد که چگونه شخصیت خودش را حفظ کند که از این طوفان سهمگین مصون ماند باید توجه داشت که علم در دنیای امروز تضمین کننده بسیاری از اصول است مثلاً علم عامل پیشرفت اقتصاد است امروز به علم نه به شکل یک وسیله بلکه به صورت عامل تولید برای افزایش قوه مولده نگاه میکنند در عصر ما تمام این بحرانها و نابسامانیها صرفاً با گسترش علم و دانش از میان میرود یک مثال زنده نشان داده است که خیلی از فرزندان مالکان سابق که به خاطر اینکه از وضع راحتی برخوردار بودند کمتر درصدد تحصیل بودند و هنگامی که املاک تقسیم شد وضع عوض شد کسی که تا 20 سال پیش آقائی میکرد و در ناز و نعمت زندگی میکرد حالا گدائی میکند چرا برای اینکه در این فاصله نتوانست خود را با محیط تطبیق دهد ولی فرزندان افراد فقیر امروز با تحصیل علم نابسامانیها و نامتعادلیها و اختلافات طبقاتی را پوشاندهاند. پس نتیجه میگیریم که عامل آموزش و پرورش براساس ضابطه تغییر وضع اجتماعی است اگر یک کشوری بخواهد فخر کند و بگوید در کشور ما دموکراسی است دموکراسی در سازمانهای سیاسی و حزبی باید دید سیستم آموزشی آنان چیست زیرا در حقیقت ضامن همه این سیاستها وجود یک سیستم آموزشی دموکراتیک است نه اینکه خود سیستم یعنی دادن فرصت به افراد مختلف برای بالا رفتن از این پلکان اجتماعی این به عنوان مهمترین نشانه و ضابطهای است که میتوان دموکراسی را در کشور سنجید یعنی نباید گول ظاهر را خورد و ظواهر را دید باید دید چه مقداری خرج آموزش و پرورش میشود چه تعدادی مدارس وجود دارد که فلان فرد بیبضاعت بتواند در آن وضع خود را تغییر بدهد یعنی داشتن مدارس خوب، دبیرستانهای خوب و دانشگاههای خوب یعنی دادن امکاناتی که احتیاج به دارائی و ثروت نداشته باشد باید توجه داشت در کشوری دموکراسی به معنای واقعی مجری است که مسائل آموزشی صحیح باشد نه داد و فریاد زدن به وسیله روزنامهها و وجود حزبها و یا سازمانهای سیاسی حال میرسیم به این نکته که مشکلات ما در این مورد چیست؟
مهمترین مشکل به نظر من مشکل تعلیم و تربیت است.
مسئله اول افزایش جمعیت است یعنی بالا رفتن موالید و کاهش مرگ و میر که سبب افزونی جمعیت شده است با توجه به هرم سنی دیده شده است که در کشور ما تقریباً 50 درصد سن کمتر از 15 سال است در صورتی که در آمریکا این حد به 20 درصد میرسد باید توجه داشت که گروههای سنی در کشورهای درحال توسعه جمعیت افزایش در قاعده هرم زیاد است علما در بررسی سال 2000 به این نتیجه رسیدهاند که بیسوادی در سال 2000 خیلی بیشتر از حالا خواهد بود و ملتها راه مجاهدت و جلوگیری از این امر را مبارزه با بیسوادی و گسترش تعلیم و تربیت میدانند فشار در امر تحصیل در کشور آمریکا بیشتر روی دانشگاههاست ولی در ایران و کشورهای درحال توسعه در هر سه سطوح ابتدایی، متوسطه و دانشگاهها است وضع تعلیم و تربیت در شرق صحیح نیست میبینیم که در کشور ایران سه ماه در سال مدارس تعطیل است و تمام درسها برای محصلین بلافاصله بعدازظهرها بعد از صرف غذا است و این امر به خوبی نشان داده است که این امر صحیح نیست و راندمان کار در این زمان خیلی کم است تجربیات نشان داده است که حد متوسط یادگیری یک زبان خارجی 9 هفته است در صورتی که در دبیرستانهای ما 6 سال زبان تدریس میکنند و بچهها هیچ یاد نمیگیرند علت این امور عدم تطبیق روشهای جدید با امکانات و تجاربی که علم و تکنیک در اختیار ما گذاشته است مشکل دیگر این است که ما نمیتوانیم حدی بین دانش آموخته شده و دانشی که باید فراگرفته شود قائل شد این مسئله که اگر کسی دیپلم گرفت یا در دانشگاه مدرک گرفت فارغ التحصیل شده است صحیح نیست چه بسا تازه باید مطالعه و تحصیل را شروع کند در این میان معلمین هستند که قربانیان این عادت قدیم میشوند چون به قول یکی از دانشمندان دانش بشر در عصر حاضر از هر 10 سال دو برابر افزوده میشود پس در طول 30 سال یعنی از زمانی که میخواهند تدریس را شروع کنند تا زمان بازنشستگی باید 6 برابر معلوماتشان زیاد شود در صورتی که چنین نیست و معلم همان چیزی را که آموخته است تدریس میکند به گفته یکی از کارشناسان سازمان یونسکو بین فراگرفتن تحصیل حدی است از نظر سن یکی زندگی کودکی و دیگری زندگی نوجوانی این همان حد عالی پذیرش است که انسان همه چیز را یاد میگیرد بنابراین دیگر مسئله معلم و شاگردی در دنیای علم جدید از میان رفته چه بسا دیده شده که در رشته تخصصی شاگردی معلوماتش بیش از معلم مربوطه است و علتش را ممکن است در گرایش اولیه یادگیری، ذوق، علاقه و امثالهم دانست. حالا دیگر باید آزادی باشد و دانشگاهها باید از حالت زندان خارج شود باید تمام تحولات اساسی در روش و محتوی آموزش و پرورش به وجوداید و ما امیدواریم که شما جوانان در این تحول اساس فکری و روحی که محتاج دگرگونی دید به این مسائل است موفقیتهائی کسب کنید و خود را با معلومات جدید وفق دهید پس از پایان سخنرانی احسان نراقی سئوالاتی مطرح گردید که به ذکر اهم آن مبادرت میگردد.
س1. آیا امکانات و پیشرفتهای کشورهای پیشرفته میتواند مستقیماً مؤثر در وضع کشورهای درحال توسعه باشد.
ج. این همان امری است که گفته شد کشورهای درحال توسعه مصرف کننده هستند و مثل میمون فقط ادا درمی آورند بدین شکل که تکنیک را در غرب میگیرند چون سازنده نیستند و قابلیت سازندگی هم ندارند فقط میتوانند که مصرف کننده باشند درست مثل اکتورهائی که در آمفیتأتر آماده وارد میشوند که شکلک و ادا دربیاورند این خطر برای همه کشورهای درحال توسعه بخصوص برای کشور ما وجود دارد مثلاً درآمد سرشاری از نفت داریم اگر این درآمد را که در سرنوشت اقتصادی ما رل مهمی دارد به طور آگاهانه استفاده نکنیم زیربنای اجتماعی و علمی کشور متزلزل خواهد شد.
س2. اشکال آموزشی درحال حاضر کمبود معلم نیست به علت نبودن یک سیستم صحیح آموزشی است.
ج. کاملاً صحیح است که تنها فقدان معلم و کتاب نیست بلکه نبودن یک روش و سیستم صحیح آموزشی است ولی باید توجه داشت که در این مورد مشکلات مالی فراوانی نیز وجود دارد ولی مسئله ارتباط جمعی امروزه کمک بسیار مؤثری به این امر کرده است.
س 3. وجود سازمان ملل متحد و سازمانهای پیوسته به اینکه به گفته شما کاری انجام نداده است وجودش بهتر از عدمش میباشد.
ج. بله موافقم با اینکه تا به حال کار معینی انجام نداده است ولی بودنش بهتر از نبودنش میباشد چون جائی برای طرح دعوا و شکایت هست.
نظریه منبع ـ نظریه خاصی نیست.
نظریه رهبر عملیات ـ با عطف توجه به مطالب فوق که از استماع نوار سخنرانی نامبرده درج گردیده به نظر میرسد که نامبرده در لفافه الفاظ و بازی با لغات و زرنگی خاصی انتقادات چه اصولی و چه غیرمنطقی را عنوان میکند مثلاً در مورد اینکه باید سیستمهای کهن آموزشی را در هم ریخت و الگوی نوئی ادامه[ارائه]داد یا در مورد اینکه دانشگاهها شکل زندان دارد و یا دادن امکانات بیشتر به طبقه فقیر و بیتوجهی طبقه غنی به مسائل امروزی و یا فقدان معلم و یا وجود اختلاف طبقاتی در بین طبقات را مورد بحث قرار میدهد و در جائی در پاسخ یکی از دانشجویان میگوید کشورهای درحال توسعه اکثراً خاصیت میمون و تقلید درآوردن را دارند آنان فقط مصرف کننده هستند و در جای دیگر در مقیاس هرم نسبی به اهیمت 50 درصد قاعده هرم در ایران انتقاد میکند به هر ترتیب نامبرده در هر فرصتی که میدان را برای انتقاد آن هم در بازی با الفاظ و یا خنده خالی و آماده ببیند به این امر اقدام مینماید. اصولاً توجه به این امر یعنی انتخاب مراکز و محافل سخنرانی نامبرده که بیشتر در بین معلمین و دانشجویان یعنی در طبقهای که آمادگی پذیرش هر فرمی را دارند بسیار ضروری است و اهمیت خاص این مسئله بیشتر به این دلیل است که نارضائی و عدم علاقه به کار بیشتر در این دو طبقه مشهود است زیرا با توجه به تبدیل شدن دانشگاه و مراکز علمی به کانونهای فعالیتها رویه نامبرده در انتخاب این مراکز در خور کمال اهمیت و بررسی است.
دائره 1. اهم مطالب استخراج و در بولتن درج شود. قهرمانی 18 /8 /48
در پرونده کلاسه 47374 بایگانی شود. امینی 28 /8 /48
منبع:
کتاب
احسان نراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 305





