تاریخ سند: 13 دی 1357
برابر اعلام سازمان قزوین
متن سند:
از: زنجان
به: کل سوم 312
پیرو شماره: 3819 /25ﻫ ـ13 /10 /57
برابر اعلام سازمان قزوین
1ـ روز 14 /10 /57 سه نفر خرابکار خارجی به اسامیدیوید جونر تبعه انگلستان و حبیب گادیان تبعه افغانستان که در برابر اظهار خودش مدت سه سال خبرنگار شرکت آمریکایی c. 3. a. .. در ایران بوده از جانب کریم سنجابی به قزوین وارد و به منزل سیدعباس ابوترابی عضو هیئت علمیه قزوین رفته و با پسر وی سیدمحمد ابوترابی مصاحبهای انجام که متن این مصاحبه علیه رژیم و بر نفع خمینی و اعتراض به دستگیریها و قتل و جرح افراد بوده و ضمناً نامبرده خود را سخنگوی روحانیون قزوین معرفی نموده و خبرنگاران پس از خروج از منزل مذکور توسط مأموران فرماندار نظامیدستگیر و نوار مربوط به مصاحبه ضبط گردید و ضمناً رانندهای که به همراه خبرنگاران مزبور بود نامش فریدون نصرالهی است
2ـ به منظور بررسی چگونگی تظاهرات افسران و درجهداران و آتشسوزیهای اخیر در قزوین سرلشگر جهانبانی1 رئیس بازرسی نیروی زمینی به اتفاق دو نفر سرهنگ به قزوین وارد و پس از بازرسی و مشاهده وضع شهر در تاریخ 14 /10 /57 قزوین را ترک نمودهاند.
3ـ طبق اظهار فرماندار نظامیقزوین بعدازظهر روز 14 /10 /57 آقای دکتر شاهپور بختیار2 تلفنی با ایشان مذاکره و قرار شده که آقای مانیان3 از طرف ایشان به منظور مذاکره درباره وقایع اخیر به قزوین خواهندآمد.
4ـ در جریان اخیر قزوین به منزل دکتر دفتریکه توسط نظامیان به آتش کشیده شده شعارهای مضره علیه کد 66 و رژیم ارتش و ساواک نوشته شده و مردم گروه گروه برای تماشا میروند مراتب به فرمانداری نظامیقزوین اعلام گردید.
5ـ وضع شهر زنجان آرام و شایع است که برای تظاهرات و انجام راهپیمائی در روز یکشنبه زمینهسازی میشود
ریاضی
توضیحات سند:
1. حسین جهانبانى از امراى ارتش و معاون پرسنلى نیروى زمینى بود. وی در سال 1357 از طرفداران اعلام همبستگى ارتش با مردم در جریان انقلاب محسوب میشد. خانواده جهانبانى با غلامرضا پهلوى ارتباط نسبى و سببى داشتند و غلامرضا پهلوی دختر سرلشکر منصور جهانبانى (برادر سپهبد اماناللّه جهانبانى) را به همسری انتخاب کرده بود. دارودسته جهانبانى در کشور و دربار نفوذ زیادى داشتند و مادرزن غلامرضا در اواخر دوره رژیم از شیراز نماینده مجلس شد.
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، تهران، موسسه اطلاعات، ص 242.
2. شاپور بختیار، فرزند رضا در سال 1293 ﻫ ش در ایل بختیارى متولد شد. پدرش، محمدرضا خان معروف به سردار فاتح است که در سال 1313 در راستاى سیاست هاى حذف قدرت هاى منطقهاى به دستور رضاشاه اعدام شد. شاپور بختیار دوران ابتدائى را در شهرکرد سپرى کرد و در سال 1309 پس از گذرانیدن دوران دبیرستان براى تحصیل در مدرسه فرانسوى بیروت به لبنان رفت. وى که تحصیلات متوسطه را با دیپلم ریاضى به پایان برده بود، چهار سال نیز در بیروت به تحصیل پرداخت. او سپس براى ادامه تحصیل در رشته حقوق به پاریس رفت و سرانجام سه دیپلم فلسفه، حقوق و علوم سیاسى را در فرانسه گرفت. او در سال 1393 که بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلان جنگ دادند در ارتش فرانسه ثبت نام کرد و در واحد توپخانه به فعالیت پرداخت. بختیار در سال 1318 در 25 سالگى با یک دختر فرانسوى ازدواج کرد. وى در سال 1324 به ایران بازگشت و در سال 1325 به سفارش یکى از دوستان قدیمى پدرش در وزارت کار استخدام شد. پس از مدت چهار سال و نیم به مقام مسئول اداره و سپس مدیر کلى کار استان خوزستان رسید. فعالیت سیاسى بختیار پس از ورود وى به ایران شروع شد. وى که هنگام تحصیل در فرانسه سخت شیفته گفتهها و سخنان مصدق شده بود، در ایران به جمع طرفداران او پیوست؛ شاید هم از ابتدا مأموریتى خاص داشت. بختیار براى فعالیت سیاسى در سال 1329 به حزب ایران پیوست، از دید او حزب ایران با اعتقادات ملى و تمایلات سوسیال دموکراسى بود. گرایشات اعضاى حزب به غرب، مطلوب بختیار بود. با تشکیل دولت مصدق در اردیبهشت سال 1330 به عنوان معاون وزیر کار وارد کابینه شد و در دومین دوره دولت کفالت این وزارتخانه را به عهده گرفت، عضویت بختیار در دولت با مخالفت تعدادى از سران جبهه ملى (از جمله مظفر بقائى) مواجه شد. این عده او را عامل شرکت نفت انگلیس مىدانستند. مبناى این مخالفت بر پایه اسنادى بود که در ماجراى خانه سدان کشف شد و ظاهراً ارتباط بختیار را با شرکت نفت جنوب ثابت مىکرد. پس از کودتاى 28 مرداد 1332 بختیار به اتهام فعالیت سیاسى علیه دولت به مدت یک ماه بازداشت شد. سال بعد نیز دستگیر و به سه سال محکوم شد و مدتى را در زندان گذرانید. وى که پس از سقوط مصدق به اتفاق چند نفر از دوستانش از جمله مهندس مهدى بازرگان و سحابى، آیتالله سید رضا زنجانى «نهضت مقاومت ملى» را تأسیس نمودند. تا سال 1334 به فعالیت خود ادامه داد. اما به دلیل نفوذ مأمورین نظامى به درون آن اعضاى آن شناخته شدند. بر طبق اسناد منتشرشده لانه جاسوسى آمریکا، شاپور بختیار نقش رابط بین سازمان سیا و «نهضت مقاومت ملى» را ایفاء مىکرد، از سال 1339 بختیار با اعضاى حزب توده در داخل و خارج کشور به ویژه اروپا ملاقات مىنمود و نیازمندىهاى اطلاعاتى ساواک را تأمین مىکرد. ضمناً براساس اسناد ساواک بختیار یکى از اعضاى فراماسون معرفى شده است. در دهه 1340 علاوه بر فعالیت در جبهه ملى دوم به دلیل رابطه با دربار مدیریت تعدادى از شرکتهاى بنیاد پهلوى و واسطهگرى برخى کمپانىهاى فرانسه را برعهده گرفت. در سال 57 براى کسب مقام نخستوزیرى از جبهه ملى کنارهگیرى کرد بختیار به رغم موضع منفى خود در قبال تحولات آغاز نهضت در سال 1342، در آخرین سالهاى سلطنت پهلوى دوم، نسبت به قیام مردمى به رهبرى امام خمینى(ره)، در ظاهر موضع نسبتاً مثبت اتخاذ مىکند ولى در واقع این موضع براى جلوگیرى از تخریب جبهه ملى اتخاذ گردیده بود. سران جبهه ملى از جمله شاپور بختیار، این جبهه را آخرین تیر ترکش شاه مىدانستند. با پیروزى انقلاب اسلامى دوران بختیار به پایان رسیده و او پس از یک انزوا و اختفاى 6 ماهه با همکارى و طراحى دستگاههاى جاسوسى آمریکایى به خارج از کشور گریخت و به فرانسه پناهنده شد. پس از استقرار در پاریس و برقرارى ارتباط با سازمانهاى اطلاعاتى غربى به ویژه امریکایى، با عناصر ضد انقلاب که به خارج فرار کرده بودند مرتبط شد و با کمکهاى مالى و امکانات وسیعى که مصر، عراق و برخى از کشورهاى غربى در اختیارش نهاده بودند رهبرى بخشى از فعالیتهاى ضد انقلابى را برعهده گرفت و سرانجام پس از 12 سال اقامت در فرانسه. در 15 مرداد سال 1370 در منزل مسکونى خود در حومه پاریس به قتل رسید.
3. محمود مانیان در سال 1299ﻫ ش در تهران متولد شد و از کودکى، به علت فوت پدر، در بازار تهران مشغول به کار شد. وى پس از حضور در مسجد هدایت و جلسات آیتالله طالقانى(ره)، با استاد محمد تقى شریعتى آشنا شد و در حدود 1327 بود که به جلسات آیتالله کاشانى راه یافت و دو سال بعد که جنبش ملى شدن صنعت نفت اوج گرفت، وى به مبارزات ملى ایران پیوست و با ملى شدن صنعت نفت در 29 اسفند 1329 جامعه بازرگانى و اصناف پیشه وران تهران را پایه گذارى کرد. در جریان اعتصاب بازار در 16 مهر 1332 و اعتراض به زندانى کردن دکتر مصدق، به همراه عده کثیرى از بازاریان دستگیر و سرانجام به جزیره خارک تبعید شد و مدت 6 ماه در آنجا به سر برد. در جریان نهضت امام خمینی(ره) و پس از حادثه 15 خرداد 42 نیز دستگیر و مدت 9 ماه زندانى شد. ایشان در سال 1347ش با حسینیه ارشاد مرتبط شد و آنجا را به عنوان پایگاه فکرى و مبارزاتى انتخاب کرد. در جریان اوج گیری انقلاب اسلامی، در سال 1356ش، مورد حمله چماقداران آریامهرى قرار گرفت و به شدت مصدوم شد و مدت 45 روز در بستر افتاد و در سال 1357 نیز، منزل وی توسط ساواک بمب گذاری شد. او که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ارتباط خود را با اعضای جبهه ملی ادامه بود و در جریان مخالفت آنان با نظام مقدس اسلامی قرار داشت، در سال 1360 به دنبال دستگیرى عده اى از اعضاى جبهه ملى، به مدت کوتاهی دستگیر شد. حاج محمود مانیان در سال 1373 از دنیا رفت.
ر.ک: مجله آدینه ش 107 . سال 1374
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان قزوین، کتاب 4 صفحه 432

