صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

برگ خبر

تاریخ سند: 27 دی 1357


برگ خبر


متن سند:

سند شماره (692)
به: تیمسار ریاست محترم سازمان اطلاعات و امنیت مازندران تاریخ: 27 /10 /57
از: شهربانى استان مازندران (اطلاعات) شماره: 1577
برگ خبر
طبق اطلاع واصله پزشکان و داروسازان سارى اعلام نموده‌اند که از تاریخ 29 /10 /57 کلیه وجوه دریافتى از طریق ویزیت را به صندوق ملى حمایت از تظاهرکنندگان واریز مى‌نمایند که این اقدام موجبات تحریک و تشویق بیشتر عناصر اخلالگر در امر ایجاد تظاهرات و اقدامات خرابکارى را فراهم نموده است.1
ارزیابى خبر: صحت دارد

توضیحات سند:

1. در 29 /10 /57 در استان مازندران تقریباً در همه شهرهاى آن و نیز برخى روستاها راهپیمایى به مناسبت اربعین سالار شهیدان امام حسین ع شکل گرفت. به نوشته مطبوعات در شهرهاى بابل، رامسر، گنبدکاووس، نکا، سارى، آمل، نوشهر، بابلسر، کردکوى، گرگان، قائم‌شهر و نور تظاهرات بود (آیندگان، ش 3271 و 3268، ص 3 و 4؛ کیهان، ش 10617، ص 2 و 7؛ اطلاعات، ش 15764، ص 6)









فصل پنجم

وقایع بهمن ماه 1357 (سارى)


وقایع بهمن ماه 57 در یک نگاه
پس از خروج شاه از ایران در 26 /10 /57 ، امام مترصد بازگشت به ایران بودند. این تصمیم در چهارم بهمن ماه علنى شد و ایشان اعلام کرد که ششم بهمن ماه در ایران خواهد بود. پخش شدن این خبر، جوش و خروشى در میان مردم افکند و تدارک وسیعى براى استقبال از ایشان شکل گرفت. گروه‌هاى زیادى از [مردم] شهرستان‌ها عازم تهران شدند. [شاپور] بختیار که در برابر این خبر منفعل شده بود، چاره‌اى جز بستن فرودگاه مهرآباد نیافت. پیش از این کارکنان هواپیمایى ملى ایران، یک فروند هواپیما را براى پرواز به سوى پاریس و بازگرداندن امام آماده کرده، نام آن را «پرواز انقلاب» نهاده بودند. با بسته شدن فرودگاهها و از کار انداختن پرواز انقلاب، بازگشت امام به تأخیر افتاد. ایشان در پیامى به ملت ایران گفتند که چند روز دیگر به ایران آمده «و چون سربازى در کنار شما به مبارزه علیه استعمار و استبداد تا پیروزى نهایى ادامه [خواهم داد].»1
حجم سندهاى ساواک در بهمن ماه به حداقل رسیده و زبان گویاى حوادث، سندهاى فرمانداریهاى نظامى و پلیس است. در روزهاى بیست و یکم و بیست و دوم بهمن این دو نوع سند هم غایب هستند و فقط دست نوشته‌هایى از «دفتر ویژه اطلاعات» از اتفاقات سطح شهر تهران سخن مى‌گویند. البته یاد این نکته لازم است که فروکش کردن گزارش‌هاى مکتوب ساواک، دلیلى بر عدم تمرکز این سازمان امنیتى نبود. ساواک در این روزها چراغ خاموش حرکت مى‌کرد و مترصد بود جان دوباره‌اى بگیرد که انقلاب چنین فرصتى را نداد.
روز ششم بهمن مردم سراسر کشور منتظر ورود امام خمینى بودند. آنها در میدان آزادى و اطراف فرودگاه ـ براى دیدن امام ـ و بهشت زهرا ـ براى شنیدن سخنان امام ـ گردهم آمده بودند، اما با انتشار خبر بسته شدن فرودگاه مهرآباد توسط دولت شاپور بختیار، خشم مردم فزونى گرفت و بار دیگر تقابل نیروهاى مسلح و توده‌هاى مردم در شهرهاى گوناگون آغاز شد و آن چه به جا ماند خون بر زمین ریخته تعدادى از شهروندان بود؛ خونى که گریبان پیکر نیمه جان دولت شاهنشاهى را بیشتر فشرد. دولت بختیار براى این رویارویى اعلامیه داده، گفته بود که هر اجتماعى باید با مجوز دولت بر پا شود. اعتراضهاى مردمى در هفتم بهمن با زمینه‌اى که 28 صفر، سالگرد رحلت حضرت محمد (ص) و شهادت امام حسن (ع)، ایجاد کرده بود، در راهپیماییهاى بزرگ در بیشتر شهرها رخ نمود. همه صداها علیه بختیار و حاکمیت نظام شاهنشاهى بود. تهران در هشتم بهمن چهره خونینى داشت. مى‌توان گفت پس از 17 شهریور، چنین قتل عامى در تهران صورت نگرفته بود. کانون حوادث خیابان‌هاى اطراف دانشگاه تهران، میدان آزادى و اطراف فرودگاه مهرآباد بود. آن چه شور تازه‌اى به مخالفتها داد، تحصن روحانیان در مسجد دانشگاه تهران بود. روحانیان سرشناس تهران در مسجد دانشگاه تهران متحصن شدند و اعلام کردند تا آمدن امام خمینى به وطن این بَست سیاسى را ادامه خواهند داد. حمایتهاى مردمى از اقدام روحانیان خیابان‌هاى اطراف دانشگاه تهران را پر از جمعیت کرد. حمایتها از این تحصن، نه تنها از پایتخت بلکه از دیگر شهرها هم آغاز گردید. سندها مى‌گویند که تمرد نظامیان از یگانهاى تحت امر خود چنان گسترش یافت که سران ارتش را به چاره‌جویى‌هاى تازه‌اى واداشت. آنان از یک طرف نگران گسترش تمردها و از سوى دیگر در انتظار درگیرى نیروهاى موافق و مخالف از زیر مجموعه پیکر ارتش بودند. آنها به وضوح شنیدند که نظامیان در خیابان‌ها چه شعارى مى‌دادند: ما پرسنل نظامى هستیم، ما منتظر خمینى هستیم.
روز هشتم بهمن دو سرتیپ و یک سرهنگ هوانیروز در اصفهان به صف تظاهرکنندگان مردمى پیوستند و علیه شاه شعار دادند. این حادثه بى سابقه‌اى بود. این نظامیان بلند پایه خیلى زود دستگیر و به تهران منتقل شدند.
گسترش اعتراضها براى جلوگیرى از ورود امام کار را به جایى رساند که شاپور بختیار با شرکت در مصاحبه‌اى مطبوعاتى گفت: «با صداى بلند اعلام مى‌کنم که حضرت آیت‌اللّه‌ هر وقت میل داشته باشند مى‌توانند به کشور بازگردند.» این اظهارات، روز نهم بهمن بیان شد اما تأثیرى در فروکش کردن مخالفتها نداشت. حدود 300 هزار تن در قم و حدود یک میلیون نفر در مشهد در همین روز راهپیمایى کردند. همچنان که گفته شد، تحصن روحانیان تهران الگوى تحصنهاى دیگر شد. حداقل در قم، مشهد و اصفهان چنین اعتراضى شکل گرفت ؛ و این محمل دیگرى براى تجمع‌هاى مردمى در محلهاى تحصن بود. افزایش فشارها به جایى رسید که آیت‌اللّه‌ دکتر محمد مفتح در آخرین ساعات روز دهم بهمن به عنوان عضو کمیته مرکزى استقبال از امام خمینى، خبر خوش را به مردم داد. او به یکى از نشریه‌ها گفت که طبق توافق به عمل آمده صبح روز پنج شنبه، ساعت 9 صبح 12 بهمن هواپیماى حامل امام در فرودگاه مهرآباد به زمین خواهد نشست. دولت بختیار خیلى زود عقب نشینى کرده بود.
روز یازدهم بهمن مردم هیجان زده بودند و هر چه به ساعات پایانى روز نزدیک مى‌شدند این هیجان افزایش مى‌یافت. امام در یازدهم بهمن در نامه‌اى از دولت و ملت فرانسه تشکر کردند و میهمان نوازى آنها را ستودند. ایشان همان روز در محله نوفل لوشاتو حاضر شده با ساکنان آن دیدار و گفت و گو کردند. این دیدار خداحافظى بود.
با این که دولت بختیار مجبور به پذیرش ورود امام به وطن شده بود، اما عقب نشینى خود را با رژه نظامیان در سطح شهر جبران کرد. نظامیان با ادوات نظامى روز یازدهم بهمن به خیابان‌هاى تهران آمدند و قدرت نمایى کردند. سندهاى این کتاب زبان چندان گویایى درباره ورود امام به میهن ندارند. اما مى‌گویند که کارکنان اعتصابى و به انقلاب پیوسته رادیو تلویزیون ملى ایران در تدارک پخش مراسم ورود رهبر انقلاب بودند. اما پخش مراسم در نخستین دقایق آن قطع شد. هواداران سلطنت به قدرت نظامیان حاضر در تلویزیون از پخش مستقیم مراسم جلوگیرى کردند. امام در میان امواج انسانى از فرودگاه مهرآباد راهى بهشت زهرا شدند و سخنرانى تاریخى خود را در تاسیس دولت و حکومت جدید ایراد کردند. شادمانى مردم از ورود امام به ایران تا چند روز آینده در شهرهاى مختلف ادامه یافت.
از روز سیزدهم بهمن و پس از استقرار امام در مدرسه‌اى در محلات جنوبى تهران، دیدار قشرهاى گوناگون با ایشان شروع شد و همزمان تقابلات پیدا و پنهان بختیار و سران نظامى با روند انقلاب ادامه یافت. مهمترین اقدام در جبهه انقلاب تشکیل دولت موقت بود. از همان ابتدا گمانه‌زنیهاى مطبوعات روى مهندس بازرگان بود. مذاکره با سران ارتش نیز در دستور کار انقلابیون قرار داشت. امام صراحتا به این موضوع در سخنرانى روز چهاردهم بهمن خود اشاره کردند؛ هر چند ارتش این اقدامات را تکذیب کرد.
ژنرال هایزر روز چهاردهم بهمن با تعیین جانشینى براى خود ایران را ترک کرد. او به این نتیجه رسیده بود که مثلث ربیعى، بدره‌اى و طوفانیان در غیاب او توان انجام کودتا را دارند. امام روز پانزدهم بهمن حکم مهندس مهدى بازرگان را براى تأسیس دولت موقت صادر کردند. در واقع امام پیشنهاد شوراى انقلاب را براى تعیین بازرگان پذیرفته بودند. امام در حکم خود با تذکر این نکته که مهندس بازرگان بدون در نظر گرفتن روابط حزبى و همبستگى گروهى مى‌بایست به تشکیل کابینه خود اقدام کند، خواسته بودند مقدمات همه‌پرسى تغییر نظام حکومتى، تشکیل مجلس مؤسسان (خبرگان) براى تصویب قانون اساسى جدید و انتخابات مجلس را فراهم کند.
این حکم یک روز بعد در مراسمى که تصاویر آن از شبکه انقلاب تلویزیون ـ نامى که کارکنان اعتصابى تلویزیون به آن داده بودند ـ پخش شد.
دیدارهاى روزانه امام ادامه داشت. مهمتر از همه دیدار نیروهاى نظامى با امام بود. هر روز افرادى از نیروى هوایى و دیگر نیروها به محل اقامت امام مى‌آمدند. در چنین حال و هوایى بود که استانفلید ترنر رئیس سازمان سیا اعترافات تاریخى خود را ابراز کرد. او گفت که سازمان سیا از قدرت جنبش مخالفت در ایران که شاه را به یک تبعید واقعى فرستاد، بى‌خبر بوده و دچار اشتباه شده است. ترنر گفت که هر دستگاه اطلاعاتى دیگرى هم بود بیشتر از سازمان سیا نمى‌توانست عمل کند. جملات ترنر چنین پایان گرفت: پیش‌بینى نکرده بودیم وجود مردى 78 ساله پس از 14 سال تبعید توانسته سازمان دهنده یک تشکیلات سیاسى و گردآورنده نیروها باشد. او همچون آتشفشانى عظیم یک انقلاب ملى به راه انداخته است.
با اعلام نخست وزیرى مهندس مهدى بازرگان، آمریکا خیلى زود واکنش نشان داد و از دولت بختیار حمایت کرد. سه ساعت پس از موضع‌گیرى کاخ سفید، رسانه‌هاى امریکا نوشتند که سران وزارت امور خارجه امریکا عمر دولت بختیار را در چند روز آینده تمام شده مى‌دانند. این موضوع جیمى کارتر را بسیار عصبانى کرد.
روز هفدهم بهمن مردم به خواست امام در تظاهراتى که نخست وزیرى بازرگان را تایید مى‌کرد شرکت کردند. دولت بختیار براى بى پاسخ نماندن این کنش، اقدام به مانور هوایى کرد و تعدادى هلى‌کوپتر و هواپیماى جنگى را در آسمان تهران پرواز داد. در همین روز او در مجلس شوراى ملى ـ چند ده متر آن طرفتر از محل استقرار امام ـ حاضر شد و لایحه انحلال ساواک را براى تصویب به مجلس داد. این صحنه‌اى عوام فریبانه بود. بختیار چنین قصدى نداشت. در میان سندهاى روز هجدهم بهمن متنى را خواهید خواند که بختیار با تأسیس حساب تازه‌اى براى ساواک نزدیک بانک سپه موافقت مى‌کند.
جامعه روحانیت تهران در دعوت از مردم سراسر کشور خواست که روز نوزدهم بهمن در یک راهپیمایى بزرگ شرکت کنند و از دولت مهندس مهدى بازرگان حمایت نمایند. این چهارمین راهپیمایى بزرگ پس از تاسوعا، عاشورا و اربعین بود. برنامه ریزى روحانیت تهران براى این راهپیمایى مورد توجه دستگاههاى اطلاعاتى قرار گرفت و آن را در متنهاى طبقه‌بندى شده خود منعکس کردند. راهپیماییهاى نوزدهم بهمن در شهرهاى بزرگ میلیونى بود. برخى نشریه‌ها نوشتند امام آن روز در خانه تقریباً تنها بود. حتى پسر و نوه‌هایش براى شرکت در راهپیمایى به خیابان‌ها رفته بودند. حضور نیروهاى نظامى در میان صفوف راهپیمایان بسیار چشمگیر بود. آن چه در این روز براى تصمیم‌سازان نیروهاى مسلح گران تمام شد، حضور نظامیان نیروى هوایى در برابر امام خمینى بود. آنان با لباسهاى شخصى خود را به مقر امام رساندند، در آنجا لباسهاى نظامى خود را پوشیدند و در برابر امام رژه رفتند. فرمانده این گروه خواسته بود عکاسها از روبه‌رو و از چهره نظامیان عکس نگیرند. عکس به همان شکل در روزنامه‌ها چاپ شد. ارتش اصل موضوع را تکذیب کرد؛ حتى در بولتنهاى خود نیز بدان اشاره‌اى ننمود، اما حقیقت همان بود که رخ داده بود. بعداز ظهر نیز گروهى از اعضاى هوانیروز اصفهان که خود را به تهران رسانده بودند با امام دیدار کردند و در همین روز یک هزار نفر از کادر پایگاه ششم نیروى هوایى بوشهر به نفع امام خمینى در بوشهر تظاهرات کردند. ارتش عملاً شکاف برداشته بود. همه این حوادث باعث نشد که امام با برخى از اعضاى خانواده خود در ساعات پایانى شب به زیارت حضرت عبدالعظیم در شهر رى نرود. این خبر در جرایدى که بیستم بهمن منتشر شدند منعکس گردید.
جرقه واپسین حادثه‌اى که نفس‌هاى به شماره افتاده پیکر نظام شاهنشاهى گرفت در شب بیستم بهمن زده شد. پادگان دوشان تپه مکان این حادثه بود. آن شب گروهى از افراد نیروى هوایى مستقر در پادگان براى دیدن فیلم ورود امام خمینى به وطن در سالن ویژه‌اى گرد هم آمدند. برخى منابع نوشته‌اند توهین یک سلطنت‌طلب به امام در فیلمى که پیش از آن (از تجمع طرفداران قانون اساسى در ورزشگاه امجدیه تهران) پخش شد خشم نظامیان طرفدار انقلاب را موجب گشت. اما بیشتر منابع از صلوات اعضاى نیروى هوایى به هنگام پخش تصویر امام خبر داده‌اند. این صداى روحانى، گارد شاهنشاهى مستقر در پادگان را برافروخته مى‌کند و به سالن نمایش هجوم مى‌آورند. تیراندازى شروع مى‌شود. مردم خیلى زود آگاه شده، خبر را در سراسر تهران پخش مى‌کنند. درگیری‌هاى مسلحانه گارد و نیروى هوایى تا ساعاتى از صبح روز بیست و یکم بهمن ادامه مى‌یابد. از نخستین ساعات روز بیست و یکم تهران آبستن رخدادهاى دیگرى است. آن روز صبح گارد بار دیگر یورش خود را به پادگان و این بار از بیرون درها آغاز مى‌کند. درگیریها به شرق تهران سرایت مى‌کند و مردم همدست و هم‌آوا با نیروى هوایى به مقابله برمى‌خیزند. همزمان در غرب تهران و در پایگاه هوایى پادگان مهرآباد صداى تیراندازى شنیده مى‌شود. لحظاتى بعد 1500 تن از نظامیان این نیرو به طرفدارى از انقلاب از پادگان خارج شده راهى خیابان‌ها مى‌شوند. اسلحه خانه پادگان دوشان تپه که با هماهنگى نظامیان مستقر در آن در اختیار مردم قرار گرفته بود، ورق رویاروییها را برمى‌گرداند. مردم و نیروى هوایى چنان مقاومتى نشان مى‌دهند که به گارد شاهنشاهى دستور عقب نشینى مى‌دهند. خیابان‌ها سنگربندى مى‌شود. سران ارتش چاره را در صدور اطلاعیه جدید فرماندارى نظامى تهران و حومه مى‌بینند. در این اطلاعیه ساعات منع رفت و آمد از 30 /16 تا 5 صبح روز بعد تعیین مى‌شود. همه چیز خبر از بوى کهنه کودتا مى‌دهد. اطلاعیه ساعت دو بعداز ظهر از اخبار سراسرى رادیو پخش مى‌شود. امام بلافاصله پس از شنیدن خبر، پیامى به ملت ایران مى‌نویسند و اقدام سران ارتش را خدعه و خلاف شرع مى‌خوانند. گروه‌هایى با خودرو و بلندگو در خیابان‌ها راه افتاده، پیام امام را به اطلاع اهالى تهران مى‌رسانند. هجوم به کلانتری‌ها آغاز مى‌شود. مردم مسلح شده و افرادى از نیروى هوایى تعدادى از کلانتری‌هاى تهران را تسلیم مى‌کنند. تعدادى تانک که از مناطق شرق تهران در خیابان تهران نو به حرکت افتاده بودند، به آتش کشیده مى‌شود. بقیه تانکها عقب‌نشینى مى‌کنند. خواست امراى ارتش کودتا بود. این را فرمانده پادگان گارد آهنین، رئیس ستاد پلیس تهران و اعضاء ارشد گارد شاهنشاهى چند روز پس از پیروزى انقلاب اذعان کردند.
فرماندارى نظامى تهران در اطلاعیه‌هاى بعدى خود ـ شماره 41 و 42 ـ بار دیگر ساعات منع رفت و آمد را کاهش مى‌دهد. اما اینها نیز مانند اطلاعیه شماره 40 تأثیرى در حضور مردم در خیابان‌ها ندارد. تهران از شب 22 بهمن در اختیار مردم قرار گرفت. پیش از ظهر روز 22 بهمن ارتش چاره‌اى جز تشکیل جلسه ندید. شوراى عالى ارتش تشکیل جلسه داده، اعلام بى‌طرفى مى‌کند. همزمان با این تصمیم، بختیار ناپدید مى‌شود. نخست‌وزیرى به دست مردم مى‌افتد. خبر بى‌طرفى ارتش ساعت 2 بعداز ظهر از رادیو به آگاهى مى‌رسد. شادمانى مردم آغاز گشته، خیابان‌ها مملو از خودروهایى مى‌شود که حامل این شادى تاریخى هستند. امام دو پیام پیاپى به مردم مى‌دهند: آمادگى خود را از دست ندهید ؛ به سفارتخانه‌ها حمله نشود ؛ از غارت، آتش‌سوزى و مجازات خودسر متهمان جلوگیرى گردد ؛ از بین رفتن آثار علمى و فنى، صنعتى و هنرى و اتلاف اموال عمومى خوددارى شود.
انقلاب پیروز شد.2

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 2 صفحه 469

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.