تاریخ سند: 23 خرداد 1338
موضوع : ملاقات کاشانی1
متن سند:
شماره : 381 / د ـ 1
روز 23 /3 /38 ساعت 900 کاشانی به اتفاق
محمدحسین سالمی، امیرناصر قندی، اکبر
ثنایی از منزل خود در پامنار خارج و به وسیله
ماشین سواری شخص شماره 2050 ط 37
جهت عیادت از حاج سیدرضا فیروزآبادی و
سیدشهاب الدین نجفی قمی به فیروزآباد
شهرری رفتند و با حاج سیدرضا فیروزآبادی و
نجفی قمی ملاقات نمود و تا ساعت 1100 در
منزل ایشان بودند و درباره رفتن
سیدشهاب الدین نجفی قمی به اروپا جهت
معالجه دستوراتی به نجفی دادند و سپس
کاشانی به اتفاق همراهان خود به تهران
مراجعت نمودند.
کاشانی به منزل آقای حاج محمدعلی گرامی داماد خود واقع در اوایل خیابان گرگان رفتند و تا
ساعت 1900 در آنجا بودند و سپس به منزل خود مراجعت نمودند.
ملاحظه شد بایگانی شود
10 /5 /38
د ـ ج ـ 1
د ـ الف ـ 42
توضیحات سند:
1ـ آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی، فرزند سید مصطفی در سال 1264 شمسی در تهران متولد گردید.
پدر ارجمند ایشان شهید آیت الله سید مصطفی کاشانی از علمای بزرگ و مبارز و اساتید حوزه علمیه نجف بود
که در انقلاب 1920 عراق از پیشوایان نهضت به شمار می رفت.
وی در سال 1280 و در سن 16 سالگی همراه
پدر به نجف اشرف عزیمت کرد و در آنجا مشغول تحصیل شد.
در نجف علاوه بر استفاده از درس پدر از استادان
درجه اول دیگری چون آیت الله محمدتقی شیرازی، آیت الله آخوند خراسانی و آیت الله میرزا حسین خلیلی
بهره برد تا آنکه در سن 25 سالگی به مقام اجتهاد و استنباط احکام شرعیه رسید.
آیت الله سیدابوالقاسم
کاشانی در سال 1285 به عنوان مشاور آیت الله خراسانی سهم مهمی در تهیه اعلامیه های مشروطه داشت.
آنگاه که انگلیسیها به عراق حمله کردند، آیت الله کاشانی در منطقه کوت العماره حدود 18 ماه علیه متجاوزین
جنگید.
آن عالم مجاهد در سال 1920 با کمک مراجع دیگر جمعیت اسلامی عراق را تشکیل داد و برای مبارزه
با سلطه انگلیس در عراق دست به انقلابی زد که به انقلاب 1920 عراق مشهور شد.
پس از آن به ایران آمد و
مبارزات خود را در ایران علیه انگلیس ادامه داد.
آقای کاشانی پس از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، توسط متفقین بازداشت شد و یک سال در اراک، رشت و
کرمانشاه زندانی گردید.
او هیچ گاه از مسائل جهان اسلام غافل نبود، از این رو در سال 1326 شمسی که
تأسیس دولت غاصب اسرائیل اعلام گردید، اعلامیه ای خطاب به مسلمانان جهان صادر کرد و مسلمانان را
جهت مخالفت با دسیسه های استعمار در روی کار آوردن صهیونیستها دعوت به تظاهرات و اعتراض نمود و از
آنان خواست تا تمام کوشش خود را برای ریشه کن کردن غده سرطانی صهیونیست در اراضی اشغالی فلسطین
به کار گیرند و خود نیز در تهران با بیش از سی هزار نفر به تظاهرات پرداخت.
پس از آزادی باز هم به مبارزه خود ادامه داد و به همین دلیل در زمان قوام السلطنه دوباره دستگیر و 18 ماه به
قزوین تبعید شد.
بعد از ترور شاه و متهم کردن کاشانی به دست داشتن در این ترور در 15 خرداد 1327 به
قلعه فلک الافلاک خرم آباد و پس از مدتی نیز به لبنان تبعید شد که 18 ماه به طول انجامید.
پس از بازگشت از
لبنان در سال 1329 به نمایندگی از مردم تهران، به مجلس راه یافت و رهبری نیروهای مذهبی را در مجلس
پانزدهم به عهده گرفت.
از جمله اقدامات آیت الله کاشانی، جلوگیری از انعقاد قرارداد گس ـ گلشائیان و متحد
کردن نیروهای مذهبی و ملی برای ملی شدن نفت در مجلس شانزدهم بود.
در آن زمان رهبری گروه ملی را
دکتر مصدق بر عهده داشت.
مصدق اعلام کره که قرارداد دارسی و قرارداد 1933 را به رسمیت نمی شناسد و
در روز 20 مهر 1329 دولت را استیضاح کرد و روز 4 آذر همان سال پیشنهاد ملی شدن نفت مطرح شد.
در این
هنگام آیت الله کاشانی به حمایت از مصدق پرداخت تا سرانجام در 24 اسفند 1329 نفت ملی شد و در 29
اسفند همان سال به تصویب سنا رسید.
با روی کار آمدن قوام و برکناری مصدق در 25 تیر 1331 آیت الله کاشانی اعلام کرد اگر قوام ظرف 48 ساعت
کنار نرود، اعلام جهاد خواهد کرد.
در پی این سخن، روز 30 تیر مردم به خیابانها ریختند و شاه سریعا قوام را
برکنار کرد و مصدق روی کار آمد.
پس از واقعه سی تیر 1331 و روند خاص حکومت جبهه ملی و سیاست های
متضاد آن، بین آیت الله کاشانی و دکتر مصدق اختلافاتی روی داد که منجر به جدائی گردید.
پس از کودتای 28
مرداد 1332 و قرارداد استعماری کنسرسیوم، علیه دولت و عاقدان قرارداد بیانیه ای صادر و پس از دستگیری
فدائیان اسلام به دادگاه نظامی احضار و حکم اعدام وی صادر گردید که البته تلاش و کوشش علمای بزرگ، به
خصوص مرحوم آیت الله بروجردی، موجب لغو حکم مزبور شد.
اما شیوه و شگرد ساواک و دربار باعث منزوی
گردیدن ایشان شد و از سوی دیگر روشهای غیراصولی و شایعه پراکنی و تحریف حقایق از سوی به اصطلاح
ملیون ـ همان هایی که حیات سیاسی خود را مرهون پشتیبانی آیت الله کاشانی بودند ـ بر این انزوا افزود.
بعد از کودتای 28 مرداد 1332 که منجر به برکناری مصدق شد، آیت الله کاشانی که می دید دوباره رابطه با
انگلیس شروع شده، به مبارزه با انگلستان پرداخت و در سال 1335 دستگیر و زندانی شد.
حضرت امام
خمینی (سلام اللّه علیه) در مورد مرحوم آیت الله کاشانی که چندین سال اداره بزرگترین حوزه علمیه در تهران
را بر عهده داشت، فرموده اند : «آقای کاشانی از جوانی در نجف بودند و یک روحانی مبارز بودند.
مبارزه با
استعمار.
آن وقت البته انگلستان بود، مبارزه با او.
در ایران هم که آمدند، تمام زندگی شان صرف همین معنا شد
و من از نزدیک ایشان را می شناختم».
آیت الله کاشانی در 23 اسفند 1340 به دیار باقی شتافت و در جوار مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی
(علیه السلام) به خاک سپرده شد.
ر.ک : آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد ساواک.
مشاهیر سیاسی قرن بیستم و صحیفه نور، ج 18، ص 181
مجله تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره 6 و 7، سال دوم و پانزده خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 1، صص 138،
139
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 2