دربار شاهنشاهى
متن سند:
دربار شاهنشاهى
شماره: 136/د
جناب آقاى عباسعلى خلعتبرى1
وزیر امورخارجه
خواهشمندم براى جناب آقاى على امینى نخستوزیر پیشین که عازم به اروپا هستند گذرنامه و ویزاى خروج صادر فرمایند.ص
وزیر دربار شاهنشاهى
اسداله علم2
توضیحات سند:
1ـ عباسعلى خلعتبرى:
وى فرزند نصراللّه و در سال 1291 در تهران متولد شده و داراى تحصیلات دکتراى حقوق و علوم سیاسى از دانشگاه پاریس بوده است. خلعتبرى در سال 1321 در وزارت امورخارجه استخدام و سمتهاى رئیس ادارات مختلف، وزیر مختار، سفیر کبیر، معاون و قائم مقام وزیر و وزیر امورخارجه (در کابینه هویدا) را عهدهدار بوده است. همچنین عباسعلى خلعتبرى عضو تشکیلات فراماسونرى و از مؤسسان لژهاى فراماسونرى مولوى و همایون بوده است. وى از نزدیکان شاه (مخلوع) بوده و نشانهاى همایون و تاج نیز دریافت نموده است.
(پرونده انفرادى ساواک)
2ـ علم:
امیر اسدالله علم در سال 1298 در بیرجند متولد شد. پدرش محمد ابراهیم علم معروف به شوکتالملوک بود امیر اسدالله علم و ملکتاج قوام در سال 1318 با هم ازدواج کردند و در کرج ساکن شدند تا علم تحصیلات خود را در آن جا به پایان برساند. وى در سال 1321 از دانشکده کشاورزى کرج فارغالتحصیل شد و چون وضع تهران آشفته و تحت اشغال نیروهاى بیگانه بود همراه همسرش عازم بیرجند شد.
علم پس از مدتى (در مقام فرماندارى سیستان و بلوچستان) به همه فهماند که باید از او فرمانبردار باشند.
او از فرصت و موقعیتى که در مقام فرماندارى کل سیستان و بلوچستان به دست آورده بود، براى نزدیکى هر چه بیشتر به شاه استفاده کرد و با این که منصوب قوامالسلطنه بود، در هر سفر به تهران به طور خصوصى با شاه ملاقات مىکرد و گزارش کارهاى خود را مستقیماً به او مىداد. علم در زمان ولیعهدى شاه هم به او نزدیک بود و گاهى با او به سوارى مىرفت و تنیس بازى مىکرد، ولى در مناسبات جدید خود با شاه، مىخواست خود را خدمتگزارى وفادار و سرسپرده به او معرفى نماید و خیلى زود به مقصود خود نائل آمد. در سال 1328 شاه که بعد از جان بدر بردن از توطئه سوء قصد 15 بهمن 1327 و تشکیل مجلس مؤسسان دوم قدرت بیشترى یافته بود، براى نخستین بار توانست چند وزیر و نخستوزیر منتخب مجلس تحمیل کند. یکى از وزیران تحمیلى، علم بود که ساعد او را به سمت وزارت کشور معرفى کرد. ساعد در ترمیم کابینه علم را به وزارت کشور تعیین کرد. علم این سمت را در کابینه على منصور هم حفظ نمود، ولى رزمآراء که وزیران خود را بدون مشورت قبلى با شاه تعیین کرده بود براى او پستى در کابینه در نظر نگرفت. شاه مصرا از رزمآرا خواست که علم را وارد کابینه خود نماید و رزمآرا چند ماه بعد از معرفى دولت خود، در آبان ماه 1329، براى جلب رضایت شاه علم را به سمت وزیر کار وارد کابینه خود نمود.
در اول تیر ماه 1331 علم به سرپرستى املاک و مستغلات پهلوى گماشته شد. این املاک عبارت بودند از شمارى هتل در تهران و جاهاى دیدنى ایران، به ویژه در کنار دریاى مازندران و همچنین مستغلات و زمینهاى وسیع کشاورزى به خصوص در گرگان و مازندران و کرمانشاهان...ولى نقش علم تنها سرپرستى املاک پهلوى نبود و در فعالیتهاى سیاسى و ملاقاتهاى پشت پرده مورد نظر شاه نیز شرکت میکرد.
در بهار 1334 شاه پس از کسب اطمینان از پشتیبانى آمریکائیان، تصمیم به برکنارى زاهدى گرفت و علم را مأمور ابلاغ خواست خود و قانع کردن زاهدى به استعفا کرد. دولت بعدى را حسین علاء تشکیل داد (19 فروردین 1334 برابر با 9 آوریل 1955) و به دستور شاه علم به وزارت کشور منصوب شد.
روزى که شاه علم را مأمور تشکیل حزب مردم کرد اندیشه نخستوزیرى او را هم برسر داشت. او مىخواست با تقلیدى از سیستم دو حزبى آمریکا و قرار دادن دو تن از افراد مورد اعتماد و سرسپرده خود در رأس این دو حزب حکومت را هر چند سال یکبار بین این دو حزب عوض کند. علم بازى را جدى گرفت، و یا به امید اینکه زودتر به مسند صدارت دست یابد در انتخابات تابستانى سال 1339 با حزب دولتى ملیون که به رهبرى نخستوزیر دکتر اقبال تشکیل شده بود دست به مبارزهاى جدى زد.
در تیرماه 1341 شاه علم را به نخستوزیرى برگزید. بدنبال رویدادهاى مهم دوران حکومت علم از جمله قضیه انجمنهاى ایالتى و ولایتى، ارائه طرح شش مادهاى شاه معروف به « انقلاب سفید» و قیام پانزده خرداد و سرکوبى آن سرانجام قرار شد دولت علم روز شنبه 17 اسفند 1342 استعفا دهد و همان روز دولت تازه منصور تشکیل شود.
ده روز بعد از تغییر دولت، علم به ریاست دانشگاه پهلوى شیراز انتخاب شد. ریاست دانشگاه علاوه بر کارآئى و مدیریت مستلزم داشتن یک درجه علمى یا سابقه کار دانشگاهى بود و علم که فقط در دانشکده کشاورزى کرج درس خوانده بود و مشهور به بیسوادى بود انتخاب مناسبى ود براى ریاست یک دانشگاه به شمار نمىآمد.
در آذرماه سال 1345 علم به جاى حسین قدوسى نخعى به وزارت دربار منصوب شد و این شغل را قریب یازده سال، تا چند ماه مانده به پایان عمر خود حفظ کرد. در 28 تیر ماه 1356 علم براى آخرین بار به عنوان وزیر دربار شرفیاب شد و سپس براى ادامه درمان رهسپار فرانسه شد.
دو هفته بعد شتاه به علم تلفن و توصیه کرد به علت کسالتش بهتر است از کار کنارهگیرى کند و علم هم بىدرنگ استعفاى خود را به حضور شاه فرستاد.
امیراسداله علم روز 26 فروردین ماه 1357 در سن 59 سالگى درگذشت قضاوت درباره وى چندان دشوار نیست: او اگر داراى یک صفت خوب، شجاعت و صراحت بود، معایب بسیارى داشت که در رأس همه آنها مىتوان به فساد مالى و هرزگى او اشاره کرد. در سالهاى آخر عمر حتى آن صفت خوب را هم از دست داد. در مقابل شاهى که هر روز مغرورتر و خودخواهتر مىشد تملق و چاپلوسى پیشه کرد و سخنى برخلاف میل او بر زبان نیاورد.
ر.ک: بازیگران عصر پهلوى جلد 1 محمود طلوعى
منبع:
کتاب
علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 138