تاریخ سند: 14 آبان 1356
مخابره تلگراف
متن سند:
تاریخ: 14 /8 /2536[1356] 13560814
مخابره تلگراف
اخیراً (تاریخ دقیق نامعلوم) عدهای از علماء و روحانیون شهرستان مشهد از جمله سید عبداله شیرازی1. سید کاظم مرعشی 2. سید صادق شریعتمداری 3. عزالدین زنجانی 4. میرزا علی آقا تهرانی . میرزا علی نقی طبسی حائری . علی خامنه[ای] . شیخ عباس طبسی . شیخ غلامرضا مهامی (مهامل)[محامی] . صالح مددی . هاشمینژاد . سید محمود موسوی . شیخ علی فلسفی و سید محمد موسوی تلگرافهائی به مناسبت درگذشت سید مصطفی خمینی 5 برای روح اله خمینی به نجف اشرف مخابره نموده اند.
ارزیابی . امکان صحت خبر وجود دارد.
312. بهره برداری نمایند. 17 /8 /36
در پرونده 46679 بایگانی شود. 20 /8 /36
توضیحات سند:
1. آیتالله العظمی سیدعبد الله شیرازی، فرزند سیدمحمد طاهر، در سوم اسفند سال 1270 ﻫ ش در شیراز به دنیا آمد. در سن 15 سالگى به همراه پدرش مرحوم آیتالله سیدمحمدطاهر شیرازى به علت مبارزه علیه سلطنت قاجار و نفوذ انگلیس در ایران، از شیراز به سیوند تبعید شد و پس از شش ماه دوباره به شیراز بازگشت و از سال 1293 به نجف اشرف مهاجرت کرد و در نزد بزرگان از مراجع و فقهاى نجف درس خواند.
در سال 1314 به منظور زیارت مرقد امام رضا (ع) به ایران آمد و طى اقامت خود در مشهد، مبارزه سرسختانهاى علیه رژیم رضا خانى شروع کرد و در اجتماعات علماء و فقهاى ایران با مرحوم آیتاللّه شیخ عبدالکریم حائرى جهت تصمیمگیرى علیه رژیم پهلوى نقش ارزنده ایفاء و در حادثه قیام مسجد گوهرشاد با مرحوم آیتاللّه حاج آقا حسین قمى و مرحوم آیتالله سید یونس اردبیلى نیز همکاری کرد. تا این که از سوى رژیم، به همراه دیگر علماء و فقها دستگیر شد و پس از گذراندن چهار ماه در زندان پهلوى مجددا به نجف رفت و در سال 1354 به ایران مراجعت نمود. ایشان از ابتدای نهضت اسلامى به رهبرى امام خمینى(ره)، فعالیت هایى را (چه در نجف و چه در وقت سکونت در مشهد) در مبارزه علیه رژیم پهلوى تا پیروزى انقلاب اسلامى ایران آغاز کرد و پس از پیروزى انقلاب اسلامى تا زمان رحلت در مشهد مقدس اقامت داشتند. آیتاللّه شیرازى در 5 مهر سال 1363 به جوار رحمت حق شتافت.
2. آیتالله سید محمد کاظم اخوان مرعشى، فرزند آیتالله سید محمدرضا مرعشی، در سال 1304ش در نجف اشرف به دنیا آمد. پس از آموختن خواندن و نوشتن زیر نظر پدر خود به فراگیری علوم اسلامی روی آورد. در سال 1308 شمسی به ایران آمده و مدتی در رفسنجان بود. از سال 1313 شمسی وارد حوزه علمیه قم گردیده و مدت هفده سال از محضر بزرگانی همچون آیات عظام سید محمد حجت کوه کمری، سید محمد تقی خوانساری، سید صدرالدین و سید محمد حسین طباطبایی بروجردی کسب فیض نمود. پس از تکمیل مراتب عالیه در سال 1330 شمسی به نجف اشرف مراجعت نمود و ضمن ادامه تحصیل مدت 22 سال در حوزه نجف به بحثهای خصوصی و تدریس سطوح و خارج فقه و اصول پرداخت. ایشان در سال 1352 از عراق اخراج گردید مدت دو سال در قم و پس از آن در مشهد ساکن گردید.
پس از شهادت حاج آقا مصطفی خمینی و شروع فصل نوینی از نهضت امام خمینی(ره) آیتالله محمد کاظم اخوان مرعشی به همراه علمای مشهد در اکثر جریاناتی که منتهی به انقلاب شکوهمند اسلامی گردید نقش فعال و ارزنده داشت. ساواک مشهد در تاریخ 17 /6 /57 ایشان را دستگیر و به مدت 9 روز زندانی نمود. وی داماد آیتالله سید عبدالهادی شیرازی بوده و برادر دوقلوی ایشان آیتالله سید مهدی اخوان مرعشی از علمای نجف اشرف بود. وی 18 تیر 1381 دار فانی را وداع گفت و در رواق دارالزهد حرم مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.
3. آیتالله سید محمد صادق شریعتمداری، فرزند سیدحسن و برادر سیدکاظم شریعتمدارى، در سال 1286 ﻫ ش در تبریز متولد شد. مقدمات و ادبیات و سطوح را در تبریز خواند و آنگاه به قم مهاجرت کرد و مقدارى از درس مرحوم آیتالله حائرى و پس از ایشان از درس آیات حجت و سیدمحمدتقى خوانسارى استفاده نمود و به نجف اشرف مشرف شد. وى در نجف از درس مرحوم آیتاللّه العظمى اصفهانى و آیات دیگر بهره جست و پس از مراجعت از نجف به قم، به تدریس فقه و اصول نهایى مبادرت کرد و چندى هم در مشهد مقدس به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و سپس به تهران بازگشت. از آثار قلمى ایشان مىتوان حواشى بر جواهر و قسمتى از کفایه را نام برد.
4. آیتالله سید عزالدین حسینی زنجانی، فرزند مرحوم آیتالله آقامیرزا محمود حسینی قدس سره، در سال 1300ش در زنجان متولد شد و تحت سرپرستی والد علامه خود تربیت یافته و دوره مقدمات و سطح و مقدار کمی از خارج را در زنجان گذرانده و سپس به طرف قم عزیمت مینمایند. در قم در درس فقه و اصول به حوزه درس آیات عظام سیدحسین بروجردی، آقاسید محمد حجت کوهکمری، سیدصدرالدین صدر و سید محمدتقی خوانساری قدس سرهم به مدت چهارده سال حاضر شدند و در این زمینه به مدارج عالیه اجتهاد نائل میشوند. دوره حکمت متعالیه را نیز نزد مفسر کبیر و فیلسوف الهی مرحوم علامه طباطبائی، مرحوم آیتاللهالعظمی امام خمینی رهبر فقید انقلاب اسلامی و فیلسوف مجتهد حاج شیخ مهدی مازندرانی قدس سرهم خواندند. آیتالله سیدعزالدین زنجانی یکی از پنج نفری بودند که مرحوم علامه طباطبائی در مصاحبه تلویزیونی خود، ایشان را به عنوان افرادی که میشود در فلسفه اسلامی به آنان اعتماد کرد، معرفی فرمودند. آنگاه به نجف اشرف مهاجرت نموده و از دروس آیتالله العظمی سیدمحسن حکیم و آیتالله سید عبدالهادی شیرازی استفاده نمودند. از سال 1335 پس از فوت مرحوم والدشان در زنجان مستقر شده و در زمینه اداره حوزه علمیه زنجان و مسائل فرهنگی و اجتماعی فعالیت خود را آغاز نموند. با همت ایشان کتابخانه بزرگی در مسجد جامع (سید) زنجان تاسیس شده و هم اکنون نیز مورد استفاده عموم است. مرحوم آیتالله سید عزالدین حسینی زنجانی با نظام طاغوت در خلال سالهای متوالی مبارزه نموده و در ماجرای 15خرداد سال 1342 همراه با تعدادی از علمای بزرگ کشور زندانی میشوند. آن مرحوم همواره به تبلیغ و ارشاد و مبارزه با رژیم ستمشاهی مشغول بودند تا اینکه در سال 1351 به مناسبت مراجعت شاه از اوپک سخنرانی تندی در مسجد جامع ایراد مینمایند که در پی آن از طرف مقامات امنیتی وقت مجبور به ترک زنجان شده و از آن تاریخ در کنار مرقد مطهر حضرت امام رضا علیهالسلام اقامت نمودند و در مبارزات مردم مسلمان و انقلابی کشور به همراه علمای بزرگ خراسان از جمله مقام معظم رهبری مشارکت مینمودند. آن عالم فرزانه قبل از 22 بهمن 1357 به دستور امام خمینی قدس سره به زنجان برگشته و دو سال به عنوان امام جمعه زنجان ـ که چندین نسل خود و پدران او امام جمعه رسمی آن شهر بودند ـ به اداره شهر و مسجد و حوزه علمیه اشتغال داشته و منشاء برکات زیادی گردیدند که متأسفانه به علت ترور نافرجام توسط برخی منافقین بداندیش در سال 59 مجدداً به مشهد برگشته و تا پایان عمر پربرکت خود به عنوان یکی از مراجع عظام تقلید و نیز مدرس حوزه علمیه مشهد در سطح خارج فقه و اصول و تفسیر قرآن کریم و نهجالبلاغه تدریس و افاضه مینمودند. مسجد امام صادق علیهالسلام در خیابان دانشگاه مشهد پس از انقلاب اسلامی و بهویژه دوران جنگ تحمیلی یکی از کانونهای تجمع و استفاده جوانان و عاشقان انقلاب و نظام علیالخصوص دانشجویان و رزمندگان اسلام بود و دروس تفسیر قرآن کریم، نهجالبلاغه و تفسیر مثنوی از دیدگاه معارف اهلبیت اطهار علیهمالسلام توسط ایشان همواره پذیرای طلاب، دانشجویان و اساتید دانشگاهها بود. یکی از آثار مطبوع ایشان شرح خطبه حضرت زهرا(س) در دو جلد ـ جلد اول بخش معارف و جلد دوم وقایع پس از رحلت پیامبر (ص) از زبان صدیقه طاهره (س) ـ به وسیله دفتر تبلیغات اسلامی قم تاکنون هفت بار چاپ شده است. از دیگر آثار چاپ شده ایشان میتوان به کتابهای: معیارالشرک فی القرآن، راه رستگاری، شرح زیارت عاشورا، تفسیر سوره حمد و... اشاره نمود. آن عالم بزرگ سرانجام پس از یک بیماری کوتاه در 24 اردیبهشت سال 1392 قالب خاکی را رها نمود و به رحمت الهی واصل شد. (آیتاللهالعظمی میلانی به روایت اسناد ساواک، ج1، ص40، محمدشریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج5، ص 41-240، اسناد ساواک و اینترنت)
5. آیتالله شهید سید مصطفى خمینى، فرزند گرانقدر امام خمینى (ره)، در آذرماه 1309 ش. (12 رجب 1349ق.) در شهر قم دیده به جهان گشود. در محیطى آکنده از معنویت رشد کرد و در سن 15 سالگى در حوزه علمیه قم به تحصیل علوم دینى پرداخت. دوره سطح را در محضر اساتیدى چون آیات: حائرى، صدوقى، سلطانى و محمدجواد اصفهانى گذراند و در سن 21 سالگى مشغول فراگیرى دروس خارج شد و از محضر حضرات آیات عظام: بروجردى، امام خمینى و محقق داماد استفادههاى علمى بسیارى نمود. فلسفه و کلام را نزد فیلسوفان نامدارى چون علامه طباطبایى و آیتالله سید ابوالحسن قزوینى آموخت و در علم رجال و تاریخ نیز اطلاعات فراوانى کسب کرد و در سن حدود 27 سالگى به درجه اجتهاد رسید. از آغاز مبارزه حضرت امام تا زمان تبعید ایشان به ترکیه، پشت سرِ امام گام بر مىداشت. همزمان با دستگیرى و تبعید امام خمینى به ترکیه در 13 آبان 1343، منزل حاج آقا مصطفى نیز مورد تعرض مأموران رژیم قرار گرفت که در اثر حمله مأموران، فرزند خردسالش به شهادت رسید و خود توسط مأموران شهربانى قم دستگیر و روانه زندان قزلقلعه شد. عوامل رژیم قصد داشتند او را با میل خود از ایران برانند تا یاد و خاطره امام به دست فراموشى سپرده شود؛ بنابراین وى را پس از 57 روز از زندان آزاد کردند و موافقتش را جهت خروج از ایران جلب نمودند. اما او پس از مشورت با استادان و فضلاى حوزه علمیه از مسافرت به ترکیه منصرف شد. به همین دلیل سرهنگ بدیعى، رئیس ساواک قم مجدداً او را دستگیر و به تهران اعزام کرد و از آنجا به ترکیه تبعید گردید. ایشان نیز در سال 1344 به همراه امام عازم نجفاشرف شد و مدت 13 سال در حوزه علمیه نجف به تدریس و تألیف و تربیت طلاب اشتغال یافت و دست به تألیفات زیادى از جمله: القواعد الحکمۀ، القواعد الاصولیۀ، اصول مختصر و مفصل، شرح زندگانى معصومین (علیهم السلام) و تفسیر قرآن به سبک جدید زد که برخى از آنها ناتمام مانده است. وى دستِ راست امام محسوب مىشد و یک چهره انقلابى بود که با روحانیون، روشنفکران و دانشجویان مسلمان داخل و خارج کشور ارتباط داشت؛ از این رو ساواک بر آن شد تا با به شهادت رساندن او، یک مخالف جدى را از سر راه رژیم بردارد و بدین ترتیب در اول آبان 1356 به طرز مرموزى وى را در نجف اشرف به شهادت رساند. پیکر پاک او را به کربلا بردند و پس از غسل در آب فرات و طواف در حرمهاى مطهر حضرت امام حسین و حضرت ابوالفضل (علیهماالسلام)، به نجف بازگردانده و در ایوان طلاى حضرت امیر (علیهالسلام) به خاک سپردند. پس از شهادت ایشان، جمعى از طلاب با چشمانى اشکبار جهت عرض تسلیت خدمت حضرت امام رسیدند و ایشان به رغم مصیبتزدگى، در کمال صبر و آرامش فرمودند: «امانتى بود که خدا به ما داد و از ما گرفت، گریه ندارد! ذلک فضلالله یؤتیه من یشاء».
شهید آیتالله سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ عباس واعظ طبسی به روایت اسناد ساواک صفحه 425