عمل زدگی
متن سند:
عمل زدگی
عملزدگی از دیگر آفاتی است که گریبان مهدی هاشمی و جریانش را گرفت. روایات ائمه(ع) در خصوص محاسبه و مراقبه و تفکر و تأمل در اعمال، حتی در عبادات، افق روشنی در زندگی مؤمنین است. در کلام بزرگان دین، عدم محاسبه و مراقبه در آغاز و انجام هر کار، به اندازه فراموش کردن هدف و مسیر حرکت، مضموم شمرده شده است. در اسلام تنها ادای تکلیف مهم است و اعمالی پذیرفته میشود که رضایت حق تعالی در آن باشد. در این سیر، بین سکوت و یا خروش الهی تفاوتی نیست. عمل «به ماهو عمل» بدون رضایت خدا و حفظ موازین شرعی به پشیزی نمیارزد. عملزدگی به غیر از مهیا کردن ذهن واندیشه، روح و جسم را نیز تسخیر میکند. در این مرحله فرد نه لذت خلوتش را لمس میکند و نه فرصتی برای تأمل و تفکر در اعمالش دارد. چنین شخصی حتی فرصتی برای بازبینی دریافتها و استنباطهای گذشتهاش نخواهد داشت. مهدی هاشمی در خصوصا این آفات میگوید:
«در موارد درس دادن ما، منبر رفتن ما، پخش اعلامیه، کمکهای نظامی داخلی و خارجی در همه مسایل ما چون روال کلیمان بر این بوده که خیلی کار بکنیم و معتاد شده بودیم به کار زیاد و به قول حضرت امام کار بر ما سوار شده بود ما بر کار سوار نشده بودیم، که مرحوم آقای رجایی میگفتند که کاری بکنید که شما سوار قضیه بشوید نه قضیه بر شما غلبه بکند. یعنی فرض کن حالا انسان بخواهد یک استراحت بکند، مثلاً فکر بکنیم، ده تا وارد شدند، یعنی طوری تنظیم میکردیم، یعنی نظم بوجود آمده بود، که مالک روح و وقت و فکر خودمان نبودیم.»1
مهدی هاشمی به برخورد با موانعی در هنگام عمل و نادیده گرفتن موازین شرعی در موضعگیریها و عملکردهایشاشاره میکند. این حالت ریشه در عمل زدگی، عدم تأمل و تفکر، نداشتن بازبینی از برداشتها، تناقض دریافتها از وضعیت موجود و واقعیتهای اجتماعی و نیز حذف دین و شرع در استنباط فکری دارد. وی در اینباره میگوید:
در عمل به صدها نقطه ضعیف برخورد میکردیم که همهاش بخاطراین بود(عدم تأمل و تفکر بازبینی برداشتها). یا در برخوردی که میخواستیم بکنیم خوب برخورد، برخورد حساسی است؛ مثلاً در برخوردی روی منبر یا با اعلامیه ما نمینشستیم فکر کنیم، یعنی در اثر عمل زندگی میگفتیم تا زود کار انجام نمیگرفت که در برخورد مواجه میشد به یک سری از محرمات خلاف شرع و یک سری نقض شخصیت افراد و الی آخر.»2
وی در جای دیگری به عمل بدون ایمان، بدون تفکر و بدون بررسی اشاره میکند. او در این کلام بن بست زندگی خود را از زاویه دیگری به تصویر میکشد. زاویهای که سازمان فکری به هم ریخته او هویداست و نشان میدهد که عملزدگی، او را به مرز دیوانگی سوق داده بود.
«آن اوایل انقلاب روی اینکه یک عده فقط توی انقلاب حرف میزنند و شعار میدهند و اهل عمل نیستند، من حساس شدم. خوب این حساسیت درست بود تا حدی انسان نباید اهل حرف باشد. ما چون که میخواستیم فقط اهل حرف نباشیم و حرف را عمل بکنیم، شدیم عملزده؛ یعنی عمل بدون مثلاً ایمان، عمل بدون تفکر، عمل بدون بررسی و اینکه تمام اوقات انسان بیاید کار بکند باید شعار کم بدهیم عمل زیادتر بکنیم و عملزدگی هم هی اوج گرفت، اوج گرفت تا حدی که کلاً میتوانم بگویم سازمان فکری خود من را دیوانه کرده بود. موقعیت تفکر و امنیت عادی که از خود من سلب شده بود؛ در زندگی شخصی و اجتماعی در کل زمینهها. یادم هست که یک کارهایی که خودم اختراع میکردم یا بهم پیشنهاد میشد چون نمیتوانستم شعار بدهم [و] میخواستم با شعارزدگی مبارزه بکنیم میکشیدم به عمل و عملزدگی. بالاخره خودش که یک انحراف هست. مواد یک سری انحراف هم میشود.»3
«عملزدگی»، مهدی هاشمی و همفکرانش را به سازماندهی تشکلها، گروهها و جلساتی سوق میداد که از یکسو عملاً نظم اجتماعی و موازین قانونی را در هم میریخت و از سوی دیگر تفکر «ایدئالیستی» شان، آنها را به کارهایی وامیداشت که نتیجه عملی نداشت و به غیر از بالا بردن توقعات گروههای مختلف مردم به ویژه جوانان، سود دیگری نداشت. مهدی هاشمی در بیان عواقب وخیم «عملزدگی»، آن را زاییده یک سلسله انگیزههای درونی و ناخالصیها بر میشمارد و میگوید:
«من در جو خاص عملزدگی نمیفهمیدم که رشد و توسعه چنین جریانی در کشور چه پیآمدهای خطرناکی ممکن است در برداشته باشد و عملاً این کار توسعه یک خطر بالقوه برایآینده محسوب میشده؛ لذا باید عرض کنم اینگونه جلسات چه بنام حزبالله یا غیر حزبالله از نظر یک سلسله انگیزههای درونی، با بعضی ناخالصیها توأم بوده است. بطور... اگر مثلاً روابط من با مسئولین جمهوری اسلامی تیره نشده بود یا اگر اختلاف نظرها پدیدار نمیگشت انگیزه چندانی برای پرداختن به این امور نمیداشتم.»4
توضیحات سند:
1. نوار شماره هشت.
2. نوار شماره هشت.
3. نوار شماره هشت.
4. پرونده مهدی هاشمی ج 8 ص 2 46.
منبع:
کتاب
بنبست - جلد اول / مهدی هاشمی ریشههای انحراف صفحه 99