تاریخ سند: 7 دی 1342
موضوع: اجتماع در منزل رشیدیان
متن سند:
شماره: 2079/ س ت 1
از ساعت 0900 مورخه جمعه 5 /10 /42 الی ساعت 1300 تعداد تقریبا 80
نفر به منزل اسداله رشیدیان رفت و آمد نمودند.
افراد شناخته شده در بین آنها
عبارتند از احسان کارمند وزارت دارایی ـ سرخوش کارمند وزارت دارایی ـ مولا
خبرنگار ـ مهندس انصاری ـ مهندس انزلچی ـ مهندس پرتوی ـ مهندس پروین
مصطفوی ـ صوفیان کارگر
دخانیات ـ جمال
اویسی 1
کدامن، 5پاکدامن ـ گودرزی
جعفری اصغر کوچک خانی ـ
حسن عباسی ـ سیداصغر
حسینی فر حسین ترابی
ذبیح اله گیاهی جوادی قاضی
دادگستری جلالی کارمند
راه آهن حبیب اله لاهوتی فر ـ
مهندس اشکانی بشیر نماینده
کارگران بلورسازی
بنیهاشمی سرهنگ ارتش
تاج بخش محمود میرحسینی
ـ حسین کاظمی پور ـ شیخ
طالقانی شیخ دعاگو ـ شیخ
شمس شیخ طالقانی پیشنماز
مسجد امین السلطان.
تا ساعت 1030 عده ای از مراجعه کنندگان که کار فوری داشتند رشیدیان آنها را رد
نموده و رفتند در این هنگام احسان از طرز کار حسنعلی منصور صحبت زیادی کرد
که چرا باید چنین شخص را دستگاه روی کار بگذارد این مرد پاک نیست و یا
افرادی که در آنجا بودند بحث زیادی بود و به طور کلی کلیه افرادی که به منزل
رشیدیان می آیند حاضر نیستند که آقای علم سر کار باشد و هرگاه رشیدیان
نسبت به مشارالیه بدگویی می کند کلیه حاضرین حرفهای او را تصدیق
می کنند.
جمال اویسی درباره کارهای دولت صحبت به میان آورد رشیدیان اظهار کرد که همیشه
وعده های دروغ به مردم می دهند و درباره کارمندان دولت اظهار کرد آیا خود نخست وزیر دارای سواد
کافی و معلومات درست می باشد که در رأس کار قرار گرفته و گفت از آن موقعی که من بیاد دارم هرکس
نخست وزیر شد هم خودش دزد بود و هم افرادی که دور او جمع شدند غیر از دکتر اقبال که در حقیقت مرد
پاک و بی آلایشی بود کلیه آنهایی که با او کار می کردند همگی مردان شریف و لایقی بودند اما در مقابل
توقع آقای علم باید گفت که آیا خود شما لایق هستید که از دیگران توقع لیاقت دارید شما اول خود را
تصفیه کنید بعد کسان دیگر را و از وقتی که آقای علم روی کار آمده تا به امروز همیشه نویدهای دروغ به
مردم می دهد و بعد از مقداری بحث درباره وزارتخانه ها به سخنان خود خاتمه داد.
بخش یک ساواک
تهران شفارودی
1ـ اطلاعیه شود.
2ـ در گزارش روزانه درج شود.
8 /10 /42
امور اجتماعی 7 /10 /42
وقت آن گذشته بایگانی شود 26 /2 /43
منبع:
کتاب
رشیدیانها به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 106