تاریخ سند: 25 مهر 1340
متن سند:
شماره : 3832 چند روز قبل مقرر بود والاحضرت شاهپور غلامرضا پهلوی به دعوت آقای ظفرالسلطان برای شکار به نهاوند تشریف فرما شوند به دستور آقای علی اکبر صفی پور که گویا عضو وابسته به جبهه ملی1 است بدست شخصی به نام حسین شاکری که در نهاوند مشغول فعالیت و کار چاق کنی جهت آقای صفی پور می باشد تلگرافی تهیه و در ظرف مدت 2 روز به امضاء عده ای می رساند و مخابره می شود مضمون تلگراف حاکی از آن است که اگر والاحضرت می خواهد به نهاوند تشریف بیاورند به خانه مردم وارد شوند و خانه مردم را خانه آقای معتمدی تعیین و خلاصه با تهیه و مخابره این تلگراف (که کاملاً رئیس شهربانی از آن اطلاع داشته) در اذهان عمومی شایع گردیده که تلگراف کرده اند والاحضرت تشریف نیاورند و از طرفی بطوریکه استحضار دارند در اثر تشریف فرمائی اعلیحضرت همایونی به فرانسه تشریف فرمائی والاحضرت به بعد موکول گردید و این موضوع را در محل از اقدامات آقای صفی پور منعکس کرده اند.ساواک همدان فعلاً اقدامی ندارد...
.
8 /8 /40 گیرندگان : مدیریت کل اداره سوم جهت اطلاع.
توضیحات سند:
1ـ جبهه ملی: اول آبان 1328 ه ش نوزده نفری که در تحصن دربار شرکت کردند [دکتر مصدق، شمس الدین امیر علایی، یوسف مشار، دکتر شایگان، محمود نریمان، دکتر سبحانی، دکتر کاویانی، دکتر مظفر بقایی، حسین ملکی، عبدالقدیر آزاد، عباس خلیلی، حائری زاده، عمیدی نوری، دکتر حسین فاطمی، جلالی نائینی، احمد ملکی، ارسلان خلعتبری، مهندس زیرک زاده، سید محمود غروی ]در منزل دکتر مصدق جمع شدند و تصمیم گرفتند که نخست عنوان خود را جبهه ملی بدهند و سپس کمیسیونی برای تنظیم اساسنامه انتخاب کنند ....
در سال 1339 که انتخابات دوره بیستم در کوران جدیدی از سیاست با عنوان آزادی آغاز شد افرادی از حزب ایران جلساتی را با دعوت اللهیار صالح و باقر کاظمی تشکیل دادند و فعالیت هایی را آغاز کردند که تا سال 42 ادامه داشت اجتماع این دوره را جبهه دوم نامند.
در سال 1344 جبهه ملی سوم را برای جذب مردم و وحدت که مرکب از نهضت آزادی ایران، حزب مردم ایران، سازمان دانشجویان جبهه ملی ایران و جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران بود تشکیل دادند که در مرحله تشکیل باقی ماند و به فعالیت نرسید.
جبهه ملی چهارم مربوط به زمان اوجگیری نیروی مذهبی است و آن وقتی است که حکومت جدید امریکا سیاست حقوق بشر کارتر را اعلام کرد...
عده ای باز به فکر جبهه ملی افتادند ...
.
ماسک بر چهره زدند صاحب عقیده و ایمان شدند محقق و دانشمند گردیدند و با دسیسه و نیرنگ ـ مدعی وراثت خون ده ها هزار شهید گشتند.
سیری در نهضت ملی شدن نفت خاطرات شمس قنات آبادی و مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات تهران ـ 77