صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مکالمات سوژه از ساعت 0700 شنبه 18/6/57 تا ساعت 0700 یکشنبه 19/6/37

تاریخ سند: 18 شهریور 1357


مکالمات سوژه از ساعت 0700 شنبه 18/6/57 تا ساعت 0700 یکشنبه 19/6/37


متن سند:


مکالمات سوژه از ساعت 0700 شنبه 18 /6 /57 تا ساعت 0700 یکشنبه 19 /6 /37
صدوقی از یزد با منزل آیت‌الله گلپایگانی تماس گرفت و بعد از احوالپرسی، گفت: چه دستور می‌فرمایید؟ چی کار بکنیم با این حوادث اخیر و کشتار تهران؛ مردم کسب تکلیف می‌کنند؟
گلپایگانی: من هم ناراحت هستم و یک تلگراف به نخست وزیر1 کردم که آخه این چه وضعیه، بله اینها دست برنمی‌دارند. 18 /6 /57
صدوقی: حالا مقصودم این بود که دستور تعطیلی داده بشود یا نه؟
گلپایگانی: از مقررات حکومت نظامی این است که تعطیل نکنند.
صدوقی: مردم که به این حرفها گوش نمی‌کنند.
گلپایگانی: اینجا که هنوز صحبتی نشده است، شما با آقای شریعتمداری صحبت کرده‌اید؟
صدوقی: بله، با ایشان صحبت کردم و ایشان هم گفتند هنوز تصمیمی نگرفته‌ایم؛ ساعت 8 به ما تلفن کنید، خواستم قبل از تلفن به آقای شریعتمداری با شما هم صحبت کرده باشم.
گلپایگانی: والله من نمی‌دانم، ولی از مقررات است که تعطیل نکنند، خیلی می‌کشند و حتی از هلیکوپتر هم تیراندازی می‌کنند و نخست وزیر جواب تلگراف را داد که مال مردم و جان مردم در خطر است؛ ناچاریم که حکومت نظامی اعلام کنیم. شما از آقای شریعتمداری بپرسید. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی از تهران تماس گرفت و بعد از احوالپرسی، سوژه پرسید: تهران چه خبر است؟
ناشناس: دیروز را که می‌دانید کشتار عجیبی بوده است و خیابان پر از شیشه است و علامه نوری را هم دیروز 2 بعد از ظهر از طرف سازمان آمدند آقا را بردند و بعد هم آمدند مدارک ایشان را از منزل بردند و من هم به قم به آیت‌الله نجفی2 تلفن کردم، ایشان گفتند برادر بزرگ من را هم گرفته‌اند و داماد ما را هم گرفته‌اند و آقای دکتر مفتح را هم گرفته‌اند و تهران تعطیل است، چه تصمیمی دارید و آیا با قم تماس گرفته‌اید؟
صدوقی: والله اینجا که اگر من دستور بدهم، تعطیل می‌کنند؛ ولی اگر تعطیل سراسری شود، بهتر است و قم هم که تماس گرفتم جواب درستی به ما ندادند. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی به نام پسران تلفن کرد و گفت: آیا امروز تعطیل است؟
مخاطب: بله.
*****
شخصی به نام بوشهری تلفن کرد و گفت: آیا تعطیل است؟
صدوقی: بله.
*****
شخصی به نام خیرالهی تلفن کرد و گفت: آیا تعطیل است؟
مخاطب: بله.
*****
خیاطی ساحل تلفن کرد از میدان میرچخماق، گفت: امروز تعطیل است؟
مخاطب: بله.
*****
شخصی به نام [محمدعلی] اعظم از تفت تماس گرفت و گفت: می‌خواستم ببینم آیا امروز تعطیل است؟
مخاطب: بله، تعطیل است. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی به نام ابراهیمی3 تماس گرفت و گفت: اگر امکان دارد دستور بفرمایید امروز تعطیل نکنند.
صدوقی: نمی‌شود و الان که بسته‌اند و من نمی‌توانم دستور بدهم که باز کنند و حالا نمی‌شود که دستور داد که باز کنند و کاشکی ما می‌مردیم و از این دستگاه شما راحت می‌شدیم. این چه کشتار است؟ کبوتر را این‌طور نمی‌کشند، 6000 نفر را کشته‌اند، این چه وضعی است و من نمی‌توانم به مردم داغدیده بگویم که مغازه را باز کنند، هرگز حاضر نیستم، کاشکی ما را هم می‌کشتید. بعد گوشی را قطع کرد.4
*****
محمدعلی صدوقی با اردکان، با خاتمی تماس گرفت و گفت: کشتار تهران که خیلی بوده است و یزد دارند تعطیل می‌کنند و آقای نوری و آقای مفتح و آقای ‌آسید علی داماد [آیت‌الله] محمودمرعشی را گرفته‌اند.
خاتمی: پس فقط برنامه تعطیلی است؟
محمدعلی: بله، ولی مدتش هنوز معلوم نیست.
خاتمی: باشه، پس من هم دستور می‌دهم؛ چرا زودتر نگفتید؟ 5
محمدعلی: همین امروز تصمیم گرفته شده است. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی به نام ضرابی6 تماس گرفت و پرسید: آیا امروز تعطیل است؟
مخاطب: بله.
*****
شخصی به نام رضوی تماس گرفت و گفت: بیاییم منزل یا در حظیره خبری است؟
مخاطب: بیایید منزل، در مورد حظیره هنوز حاجی آقا دستوری نداده است.
*****
ربانی با محمدعلی صحبت کرد و پرسید: آیا مساجد هم تعطیل است؟
محمدعلی: خیر، مساجد باز هستن.
*****
از مهریز با محمدعلی صدوقی تماس گرفته شد و پرسیده شد: تکلیف چیست؟
محمدعلی: تعطیل سراسری اعلام شود.
ناشناس: تا کی تعطیل است؟
محمدعلی: فعلاً معلوم نیست.
ناشناس: آیا تظاهراتی هم خواهد بود؟
محمدعلی: فعلاً خیر، تا بعداً ببینیم چه می‌شود.
*****
شخصی به نام فاضل با محمدعلی تماس گرفت و پرسید: برنامه چی است؟
محمدعلی: از قم اعلامیه صادر شده که تعطیل سراسری باشه7 و فعلاً هیچگونه اجتماع و تظاهراتی نباشه و تعطیلی هم تا اطلاع ثانوی برقرار باشه.
فاضل: از اردکان خبر دارید؟
محمدعلی: بله. در ضمن یک اعلامیه خوبی هم از جناب آقای شریعتمداری رسیده است که اگر تا عصری آماده شد، می‌فرستیم.
فاضل: من اینجا هم تعطیل ‌کنیم.
محمدعلی: بله. سپس خداحافظی کردند.
*****
دکتر پاک نژاد تماس گرفت و گفت: اجازه می‌فرمایید داروخانه‌ها باز باشند؟
صدوقی: بله، داروخانه‌ها، قصابی‌ها و نانوایی‌ها هم باز باشند.
*****
دکتر سام زاده8 تماس گرفت و بعد از احوالپرسی، گفت: آقای ابراهیمی، معاون استانداری از آنجایی که به شما ارادت دارند، گفته است که دیشب فرماندار نظامی تهران تلفن کرده اینجا که اگر اجتماعات و تظاهراتی در آنجا شد، تیراندازی کنید.
صدوقی: اجتماعاتی که نمی‌شود، ولی هر کاری که آنجا کردند، اینجا هم بکنند، ما حرفی نداریم؛ ولی دستور دادیم تعطیل عمومی و عزای عمومی طبق دستور آقایان قم در خانه باشند.
دکتر سام زاده: تظاهراتی نکنند که اینها تیراندازی می‌کنند حاجی آقا.
صدوقی: نه، تظاهراتی نمی‌کنند.
دکتر سام زاده: تا چند روز تعطیل است؟
صدوقی: تا دستور از قم برسه.
دکتر سام زاده: حاجی آقا در تهران 10000 نفر را کشته‌اند.
صدوقی: می‌دانم؛ آن وقت آدم دست روی دست بگذارد و کاری نکند؟
دکتر سام زاده: نه، نباید بنشینیم.
صدوقی: نه، تعطیل است و تعطیل آرام.
دکتر سام زاده: چون آقای ابراهیمی گفته بود، خواستم به عرض شما برسانم. سپس خداحافظی کردند.
*****
دکتر پاک نژاد با محمدعلی صحبت کرد و گفت: من به این بنده خدا گفتم تفت اشکالی ندارد؛ ببینید فردا حاضر هستن یا نیستن؟ ولی الان بچه‌ها دم حظیره جمع شدند و پلیس امروز اقدام خواهد کرد و پلیس دستور تیراندازی دارد. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی به نام آشوری از اصفهان تماس گرفت و گفت: لازم است این اطلاعات را خدمتتان بدهم، این تظاهرات پنجشنبه را که با تکذیب آقایان مراجع دروغ بود، اول آقای گلپایگانی و آقای مرعشی مسئله‌ای را که در روزنامه بود، تکذیب کردند و فقط آقای شریعتمداری این کار را نکردند و این ایجاد اختلافی کرده بود.
صدوقی: نه، اختلافی نیست؛ به خاطر اینکه در اعلامیه امروزشان بوده است.
آشوری: مگر ایشان اعلامیه داده بودند؟
صدوقی: بله، مگر به اصفهان نرسیده است؟
آشوری: خیر.
صدوقی: می‌خواهید برایتان بخوانیم؟
آشوری: بفرمایید.
صدوقی: ضبط شده‌اش را داریم و نوشته‌اش نیست، می‌خواهید نوار آن را برایتان بگذاریم؟
آشوری: نه، مفاد آن را بفرمایید.
محمدعلی گوشی را گرفت و گفت: اظهار تأسف و تأثر بود از حکومت استبداد که برای اولین بار در اعلامیه ایشان صحبت از استبداد و قانون‌شکنی بود و از اینکه روزنامه‌ها می‌خواهند بین روحانیان تفرقه بیاندازند و اعلام کرده بودند که هیچگونه تفرقه‌ای بین روحانیت نیست و اعلام عزای عمومی کرده بودند که از منزل بیرون نیایید و آرامش را حفظ نمایید.
آشوری: مدت تعطیلی را اعلام کرده‌ بودند؟
محمدعلی: نخیر، مدت تعیین نشده است و ما هم که اینجا اعلام تعطیلی کردیم، گفتیم تا اطلاع ثانوی.
آشوری: این اعلامیه فقط به امضای آقای شریعتمداری است؟
محمدعلی: بله. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی تلفن کرد و پرسید: آیا میوه‌فروش‌ها باز باشند یا نه؟
مخاطب: اگر میوه‌ای دارید، بفروشید و بعد تعطیل کنید.
*****
از چلوکبابی مقدم تلفن شد که: چون نمی‌دانستیم که باید امروز تعطیل باشه، مقداری گوشت و مرغ و برنج درست کرده‌ایم که خراب می‌شود و صبح خود حاجی آقا دستور دادند که اجازه داریم اینها را بفروشیم و بعد تعطیل نماییم، ولی مرتب تلفن می‌شود که اگر نبندید مغازه را آتش می‌زنیم. چی کار کنیم؟
محمدعلی: اگر تلفن زدند به آنها بگویید که با اجازه خود حاجی آقا باز هستیم. سپس خداحافظی کرد.
*****
شخصی به نام هاشمی از اصفهان تماس گرفت و گفت: اعلامیه آقای شریعتمداری را برای ما پخش کنید که ما ضبط نماییم.
بسم اله الرحمن الرحیم
با ابراز تألم و تأسف که قابل شنیدن نبوده است که نوشته شود و فقط به داغ‌دیدگان تسلیت گفته شده بود و دستور تعطیل سراسری داده بوده است که مراتب قبلاً به اطلاع رسیده است و دعوت به آرامش کرده بوده است همان‌طوری که عرض شد نوار مفهوم نبوده است که قابل شنیدن و نوشتن باشد و بی‌نهایت پارازیت داشته است.
سپس بعد از شنیدن نوار، هاشمی از محمدعلی پرسید: اعلامیه‌ آقای خمینی که رادیو لندن دیشب گفته است، نرسیده است؟
محمدعلی: خیر، ولی قرار است تا عصری یا شبی تلفن بشود.
هاشمی: پس شما شماره(34537 اصفهان) اگر خبری شد، اطلاع بدهید. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی به نام واحدی9 با محمدعلی تماس گرفت و گفت: آیا درست است که دستور داده‌اند روضه‌ها تعطیل باشه؟
محمدعلی: بله، تا 3 روز همه مجالس تعطیل باشه.
واحدی: پس گویا قرار شده که اطلاع ندهیم که مردم بیایند و بنشینند، ولی ما نرویم.
محمدعلی: بله. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی تلفن زد و گفت من در آبشاهی، روضه داریم، چی کار کنم؟
مخاطب: تا 3 روز نیست و نباید برقرار باشه.
*****
رضوی تماس گرفت و پرسید: آیا فردا هم تعطیل است؟
صدوقی: بله، تا دستور ثانوی تعطیل است؛ غیر از نفت فروشی و نانوایی و قصابی و داروخانه و میوه فروشی تا ظهر باز باشه.
رضوی: برنامه دیگری نیست؟
صدوقی: خیر، جمع شوند دور هم و اجتماع هم نکنند. شما هم توصیه بکنید که نماز هم خواندند، زود متفرق شوند. سپس خداحافظی کردند.
*****
دکتر پاک نژاد با محمدعلی صحبت کرد و گفت: آقای [رحمت‌الله]خرم زاده تلفن کردن که من به آقای حاجی آقا عرض کنم که این آقای گنجه‌ای10 و این آقای شریعتی11 در اردکان هر چی می‌خواهند بگویند، بگویند، ولی مردم را تحریک نکنند.
محمدعلی: آقای شریعتی که رفته‌اند قم. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی به نام شرفی تماس گرفت و پرسید: آیا آقای گنجه‌ای می‌توانند بروند منبر؟
رجبعلی: بروند، ولی خیلی آرام.
شرفی: مشکل است که این جوان‌ها بگذارند.
رجبعلی: به آقای گنجه‌ای بگویید که حاجی آقا گفته‌اند رعایت آرامش را بکنند.
*****
جوانی به نام پورمقدس گفت: حاجی آقا هستن؟ برایم یک پیشامدی در کلانتری کرده، می‌خواستم به عرضشان برسانم.
بعد حاجی آقا گوشی را برداشت و گفت: بله؟
جوان: صبح رفتم دادگاه برای گرفتن برگ عدم سوءپیشینه؛ دادگاه گفت شما بروید کلانتری 3 و من رفتم کلانتری، یک افسری،
صدوقی: آقا این مطالب تلفنی نیست و تلفن من کنترل است؛ این حرف‌هایی که می‌زنید درست درنمی‌آید، اگر کاری دارید بیایید اینجا.
*****
شخصی از فرانسه با محمدعلی تماس گرفت، به نام ابوالحسن بنی‌صدر12 و اعلامیه خمینی را قرائت کرد:
بسم اله الرحمن الرحیم
6 شوال
ملت شریف و شجاع ایران، بار دیگر شاه با دستور حکومت نظامی در تهران و سایر شهرهای مهم ایران ثابت کرد که پایگاهی در میان ملت ندارد. اعلام حکومت نظامی در محیطی آرام که به اقرار رادیو و مطبوعات ایران راه‌پیمایی با کمال آرامش در آن انجام می‌گرفت نه تنها قانونی نیست بلکه جرم است و دستور دهنده آن مجرم. شاه برای به رگبار بستن مردم بی‌دفاع و مظلوم هیچ بهانه‌ای را بهتر از حکومت نظامی ندید. روزهای اخیر تهران و سایر شهرهای مهم ایران برای اظهار مظلومیت و مخالفت با مجرمی که 35 سال بر مقدرات آنان سلطه دارد و جنایات و خیانت‌های او بر کشور و مخالفت‌های او با قانون اساسی واضح است شاهد راه‌پیمایی‌های آرام بود. اظهار مخالفت با مجرمی که تمام هستی ملت را به باد داده است، از طرف کسانی بود که در حد عالی شعور سیاسی و دینی بودند بطوری که حاضر شدند ارتش را گلباران کنند ولی دولت آشتی ملی، آنان را به عنوان شعار برخلاف قانون اساسی محکوم نمودو حال آنکه شعار آنان بر ضد قانون اساسی شکن بوده. شعار بر ضد رژیم تحمیلی و غیر قانونی بوده، اظهار مظلومیت بوده ولی واقعیت این است که شاه می‌خواهد انتقام خود را از ملت بی‌دفاع بگیرد و با صحنه‌سازی‌های مبتذل ملت بی‌دفاع را به مسلسل ببندد و نفس‌ها را به خیال باطل خودش در سینه خفه گرداند ولی دیگر دیر شده است و ملت مظلوم و بیدار ایران آگاه گردیده است. من هنوز اطلاع دقیقی از کشته‌شدگان و مجروحان در سراسر ایران ندارم ولی خبرگزاری‌ها تعداد کشته‌شدگان را به صدها نفر گزارش داده‌اند و خبرهایی از ایران این تعداد را بیش از هزار نفر می‌گویند، اکنون بر ملت شجاع ایران است که به هر ترتیبی که ممکن است به مجروحین بی‌شمار خود، خون و دوا و غذا برسانند و از هرگونه کمک مالی دریغ ننمایند. چهره ایران امروز گلگون است و دلاوری و نشاط در تمام اماکن به چشم می‌خورد، آری این چنین است راه امیرمؤمنان علی علیه‌السلام و سرور شهیدان امام حسین علیه‌السلام. ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته‌ می‌شد.
ملت ایران مطمئن باشید دیر یا زود پیروزی از آن شماست، شاه با حکومت آشتی ملی می‌خواست روحانیت شریف ایران و سیاسیون محترم را در کشتار خود سهیم گرداند ولی فریب او خیلی زود برملا گردید. ان کید شیطان کان ضعیف، جهان باید بداند که این است فضای باز سیاسی ایران و این است رژیم دموکراسی شاه، و این است عمل به دین مبین اسلام در منطق شاه و دولت او. اکنون به بهانه‌های پوچ دست به حبس و تبعید تازه زده و می‌زند، باید علما و روشنفکران ملت در زیر چکمه دژخیمان خرد شوند تا کسی خیال آزادی به خود راه ندهد، شما ای ملت محترم ایران که تصمیم گرفته‌اید خود را از شر رژیم شاه خلاص گردانید و در رفراندومی که در سه و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجام دادید به دنیا نشان دادید که رژیم شاه جایی برای خود در ایران ندارد، چنانچه در روزنامه‌های خارجی هم منعکس گردید، مطمئن باشید که هیچ قدرتی نمی‌تواند با شما که بیدارید و به پا خاسته‌اید روبه‌رو شود. ارتش وطن‌خواه ایران شما دیدید که ملت با شما دوست و شما را گلباران می‌کند و می‌دانید که این چپاول‌گران برای ادامه ستمگری شما را آلت قتل برادران خود قرار داده‌اند به دیگر برادران ارتشی خود که شاه را رها کرده‌اند و در پشتیبانی مردم به دشمن حمله برده‌اند، بپیوندید و به پا خیزید و نگذارید وطن و ملت شما نابود و برادران و خواهران شما به خاک و خون کشیده شوند نام خود را در تاریخ که به سود ملت ایران به راه خود ادامه می‌دهد هرچه زودتر ثبت کنید و ریشه خیانت و ظلم را بکنید، شما ای علمای بزرگ اسلام و سیاسیون بزرگ که از فشار شاه هراسی به دل راه نمی‌دهید نشانه اعتماد و قوت روحیه ملت هستید و در این موقع حساس نه تنها باید استقامت کنید بلکه روحیه عالی مقاومت جامعه را باید هرچه بیشتر تقویت کنید و هرچه بیشتر صفوف خود را برای مقابله با دشمن مردم ایران متشکل‌تر کنید، از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواهانم.13
والسلام علیکم و رحماته[رحمۀ‌الله] و برکاته
روح‌الله موسوی خمینی
بعد از تمام شدن قرائت اعلامیه، شخص پرسید: درست است، آقای شریعتمداری را شنیدیم در قم در حرم حضرت معصومه[(س)] متحصن شده‌اند، درست است؟
محمدعلی: امروز که صبح تماس داشتیم، خبری نبود؛ ولی اعلامیه‌ای داده‌اند و تعطیل سراسری داده‌اند و مهندس بازرگان را هم می‌دانید که دستگیر شده‌اند و ایران هم اکثر شهرها تعطیل است و تعطیلی هم ادامه دارد و دکتر مفتح را هم گرفته‌اند و زخمی هست ایشان.
بنی صدر: در اینجا تمام روز دوشنبه و سه شنبه احزاب فرانسه به خاطر و برای دفاع کشتار اخیر ایران اعتصاب همگانی و پیاده روی گذاشته‌اند که بیشتر از چندین هزار نفر شرکت خواهند کرد.
محمدعلی: دوشنبه آینده اگر با نجف هم تماس بگیرید اینجا هم راجع به تعطیلی که آقا دستور بفرمایند که ادامه پیدا کند، خیلی خوب است و گویا آقایان اینجا قرار است که 7 روز برای تعطیلی وقت تعیین کنند.
بنی صدر: شما هم خبری داشتید اطلاع بدهید؛ ولی آیت‌الله شریعتمداری گویا قبل از ظهر متحصن شده‌اند؛ شما جویا شوید.
محمدعلی: در ضمن شما اگر با احمد آقا[خمینی] در نجف تماس گرفتید، بگویید با ما تماس بگیرد و تماسش قطع نشود.
سپس شماره تلفن شخص را که نامش ابوالحسن بنی‌صدر بود خواست. شماره تلفن و آدرس ابوالحسن بنی‌صدر 7358954 پاریس آدرس: 16 AUE DEUTOmt- Aoue l 94230- 30 E30 hel- SREme . سپس خداحافظی کردند.
*****
سوژه با یکی از بستگان خودش در قم تماس گرفت و گفت: آیا درست است که آقای شریعتمداری در حرم متحصن شده‌اند؟
مخاطب: خیر.
صدوقی: آیا دسته اینها هست؟
مخاطب: خیر، نماز هم تعطیل است و فقط در حرم باز است، ولی جمعیتی نیست.
صدوقی: بازار تعطیل بود؟
مخاطب: بله. سپس خداحافظی کردند.
*****
[سیدهادی] هاشمی از اصفهان تلفن کرد و پرسید: اعلامیه‌های خمینی رسیده است؟
محمدعلی: بله، دارم تنظیم می‌کنم، چون روی نوار است و بعداً برای شما تلفن می‌کنم.
*****
[سیدعلی] آتشی با محمدعلی تماس گرفت و گفت: در تهران و قم نماز تعطیل است، در یزد چطور؟
محمدعلی: در یزد نماز برقرار است، چون در تهران و قم حکومت نظامی است و باید اجازه بگیرند، مردم زیر بار نرفتند و برای همین موضوع نماز در آنجاها تعطیل است.
آتشی: به ایشان بگویید حاجی آقای صرافان هم سلام رسانده است و قم و تهران سه روز است که تعطیل است. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی به نام [محمدرضا]اعتمادیان از تهران با محمدعلی تماس گرفت و پرسید: وضع آنجا چطور است؟
محمدعلی: تعطیل است.
اعتمادیان: در اینجا تازه شروع شده و گمان نمی‌کنم به این زودی‌ها هم باز کنند.
محمدعلی: اعلامیه‌ای از آقای خمینی رسیده است.
اعتمادیان: ما هنوز ندیده‌ایم و اگر امکان دارد برای ما بفرستید.
محمدعلی: باشه، فردا برایتان می‌فرستیم. تنها چیزی که می‌تواند حکومت نظامی را از بین ببرد، همین تعطیلی است و طبق قانون اگر تعطیلی 3 روز باشد، باید دولت عوض شود و اگر 7 روز باشد، باید رژیم عوض شود.
اعتمادیان: تنها امروز رادیو هم تعطیلی همه جا را اعلام کرد. هفت روز که چیزی نیست، ما حاضریم 70 روز تعطیل باشیم.
محمدعلی: خیلی سفارش شده که این تعطیلی ادامه پیدا کنه. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی به نام [سیدعباس]خاتم از نجف با محمدعلی تماس گرفت و بعد از احوالپرسی، محمدعلی گفت: جریان تهران که به عرض آقا رسیده است؟ در حدود ده هزار نفر کشته شده‌اند، یعنی بین 5000 تا 1000 تخمین زده‌اند و همه جا هم تعطیل است و اعلامیه آقا هم رسیده است و از قم هم با ما تماس گرفته شد که اگر با شما تماس گرفتیم، آقا صلاح است که یک دستور تعطیلی عمومی اعلام کننند برای چندین روز، تا حکومت نظامی از بین برود، چون تنها راه همین است و بناست تعطیلی ادامه پیدا کند و آقا هم اگر دستور بدهند خیلی خوب است.
خاتم: آقای شریعتمداری در اعلامیه‌ای که صادر کردند، گناه را به گردن کی انداخته‌اند؟
محمدعلی: به گردن دولت.
سپس خاتم با خود سوژه صحبت کرد و احوالپرسی نمود و گفت: تلفن شده که اعلام شود تظاهراتی مردم نکنند، شما چه صلاح می‌دانید؟
صدوقی: من هم موافقم که اعلام شود هیچگونه تظاهراتی نباشد، ولی اعلام تعطیلی بسیار خوب است.
خاتم: چشم، ولی ضرری نیست چون حکومت همین را می‌خواهد؟
صدوقی: نه، هیچ ضرری ندارد و همین تعطیلی بس است؛ چون اگر بیرون بیایند مردم، زد و خورد می‌شود. چون اینها پی بهانه می‌گردند که مردم را بکشند.
خاتم: نه، این‌طور هم نیست.
صدوقی: نخیر، همین طور است و من صددرصد خبر دارم.
خاتم: همچین کاری نمی‌توانند بکنند، که همه را بکشند. شاه وحشی است و باید برود، ولی خب همه را که نمی‌تواند بکشد.
صدوقی: خب مرتب دارد می‌کشد، امروز هم قم و مشهد هم کشتند.
خاتم: آقای [سیدحسن] قمی مشهد وارد شدند؟
صدوقی: گفت گویا برگرداندند و نمی‌دانم کجا برده‌اند ایشان را.
خاتم: کاری دیگر ندارید؟
صدوقی: فقط ابلاغ سلام و اعلام تعطیلی و اعلامیه‌های فوری در این مورد صادر شود.
*****
[روح‌الله]خاتمی از اردکان با محمدعلی تماس گرفت و پرسید: چه خبر؟
محمدعلی: اعلامیه آقا هم از نجف رسید و فردا برایتان می‌فرستم.
خاتمی: تعطیلی چطور است؟
محمدعلی: بناست ادامه پیدا کند.
خاتمی: نماز چطور؟
محمدعلی: نماز تعطیل نیست.
خاتمی: ما شنیدیم که حاجی‌‌ آقا نماز را هم تعطیل کرده است و ما امروز تعطیل کردیم.
محمدعلی: نه، نماز برقرار است؛ ولی روضه تعطیل است.
خاتمی: اعلامیه آقای شریعتمداری چطور است؟
محمدعلی: بد نیست و تکثیر هم شد. در ضمن اعلامیه‌ آقای گلپایگانی و آقای نجفی هم شبی آمد و جدا جدا هست و اعلامیه‌ آقای خمینی هم رسیده است.
خاتمی: دستوری نداده‌اند؟
محمدعلی: نخیر، دستوری نداده‌اند.
خاتمی: با نجف تماس نگرفتید؟
محمدعلی: چرا، آقا [منظور آیت‌الله صدوقی است] گفتند به نجف که آقا [منظور حضرت امام(ره) است] از نجف اعلامیه‌ای برای تعطیلی بدهند.
خاتمی: پس هرچه زودتر اعلامیه‌ها را بفرستید.
محمدعلی: چشم، می‌فرستیم.
*****
محمدعلی با پاریس با منزل [ابوالحسن] بنی‌صدر تماس گرفت و گفت: راجع به آن جریان تحصن که گفته بودید، صحت نداشت و تعداد کشته شده‌های اینجا هم خیلی زیاد است و در حدود چندین هزار نفر است و از نجف هم تماس گرفتن و تنها راه برای شکستن حکومت نظامی، همین ادامه تعطیلی است. شما هم با نجف تماس بگیرید و بگویید که آقا هم اعلامیه‌ای در مورد تعطیلی صادر کنند و بناست این تعطیلی هفت و هشت روز ادامه پیدا کند و آقای مرعشی و گلپایگانی و شریعتمداری هم اعلامیه داده‌اند و اگر خبری بود اطلاع بدهید. سپس خداحافظی کردند.

توضیحات سند:

1. در بخشی از تلگراف آیت‌الله گلپایگانی(ره) به نخست وزیر(جعفر شریف امامی) آمده است: « اخبار موحشی از کشتار و قتل عام مسلمانان در تهران می‌رسد. حقیر به جنابعالی اخطار می‌کنم اینگونه برابر شدن با امواج احساسات مردم ناراضی، موجب مصائب عظیم تر و خطرات بزرگتر برای مملکت است... اعلام حکومت نظامی و جوی خون راه انداختن هیچ دردی را دوا نخواهد کرد...» آیت‌الله گلپایگانی به روایت اسناد ساواک . ج 3. ص 735
2. آیت‌الله ‌العظمى سید شهاب‌الدین مرعشى نجفى، فرزند سید محمود در سال 1276 ﻫ ش در نجف اشرف متولد شد. نسب شریف او به حضرت امام سجاد(ع) مى‌رسد. تحصیلات ابتدایى و مقدمات علوم را نزد پدر فرا گرفت و پس از ادامه تحصیل در محضر اساتید بزرگ آن زمان، در علوم گوناگون از جمله رجال، فقه، کلام، ادیان، انساب، حدیث و علم حروف سرآمد شد. وى در ادبیات، علم طب و هیأت نیز صاحب نظر بود. آیت‌الله مرعشى در جوانى به مقام اجتهاد نائل آمد و مدرسان مشهور همچون ضیاءالدین عراقى، فشارکى، یثربى کاشانى، شیخ عبدالکریم حائرى یزدى و میرزا محمدحسین نائینى به وى اجازه روایت و اجتهاد دادند. ایشان پس از فوت آیت‌الله العظمى بروجردى به عنوان یکى از مراجع مطرح شد. از جمله اقدامات فرهنگى و علمى مهم وى، تأسیس یک کتابخانه با بیش از 90000 جلد کتاب است که 25000 جلد آن به صورت خطى و بعضا کمیاب مى‌باشد و به عنوان یکى از گنجینه‌هاى کم‌نظیر و ارزنده اسلامى به حساب مى‌آید. از آیت‌الله مرعشى 70 اثر نفیس علمى در زمینه‌هاى مختلف به جاى مانده و از دیگر خدمات ایشان بناى مساجد، حسینیه‌ها و مراکز درمانى در داخل و خارج کشور مى‌باشد. فعالیت سیاسى ایشان از سال 1341 آغاز شد. وى مانند بیشتر علماى مشهور قم با لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى مخالفت کرد. در ماجراى قیام 15 خرداد و حوادث پس از آن از طریق انتشار اعلامیه رژیم را به دلیل انجام اقدامات ضداسلامى و خشونت بار مورد انتقاد قرار مى‌داد. با اوج‌گیرى انقلاب اسلامى در سالهاى 1356 و 1357 ایشان با اعلامیه‌هاى متعدد به رفتار دولت اعتراض مى‌کرد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همواره از نظام اسلامى حمایت مى‌نمود. آیت‌الله مرعشى نجفى در روز 8 شهریور 1369 بر اثر سکته قلبى در سن 96 سالگى به رحمت ایزدى پیوست و در محل کتابخانه خویش به خاک سپرده شد.
آیت‌الله العظمی سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، 3 جلد، مرکز بررسی اسناد تاریخی
3. محمدهژبر ابراهیمی، معاون استانداری یزد در این زمان.
4. از صبح روز هیجدهم شهریورماه، شهرهای استان یزد حال و هوای دیگری داشت و تمامی مغازه‌های شهر در اعتراض به کشتار هفده شهریور تهران تعطیل بود. ساواک در گزارش ابتدائی خود در این روز اعلام کرد: « از ساعت 0830 روز جاری، کلیه کسبه شهرستان یزد با کسب تکلیف از حاج شیخ محمد صدوقی به تدریج مبادرت به بستن مغازه‌ها نموده‌اند و فقط بعضی از دکان‌های نانوائی و قصابی‌ها باز می‌باشد. ضمناً در شهرستان تفت نیز مغازه‌ها تعطیل است؛ ولی در شهرستان‌های بافت و اردکان مغازه‌ها باز می‌باشند که در ساعت 1000 حاج صدوقی برای روح اله خاتمی پیغام فرستاده که بگوئید دکان‌ها را تعطیل نمایند.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد . ج . 4. سند شماره: 4181 /26 ﻫ - 18 /6 /57
در این روز، آیت‌الله صدوقی(ره) هم بعد از نماز ظهر به منبر رفت و هم بعد از نماز عشاء؛ که بخشی از سخنان وی به شرح زیر به ثبت رسید :
« اینها که کشته شده‌اند، ده هزار، صد هزار، همه در راه دین بوده است.(حاضرین سه مرتبه گفته اند: صحیح است.) فعلاً تظاهرات ممنوع، شعاردادن ممنوع، آتش زدن ممنوع، در منزل بنشینید و دعا کنید.(جمعیت سه بار صحیح است.) ... چند نفر کشته شدند، خدا می‌داند، چند نفر مجروح شدند، خدا می‌داند. اینها برای چیست؟ برای اینکه چند مدتی بیشتر با چکمه از روی اجساد ما عبور و حکومت کنند، اینها اینقدر ظالم هستند، آقا اینها شما را نمی‌خواهند.»
آیت‌الله صدوقی(ره) در سخنرانی شب نیز مردم خشمگین را به رعایت نظم و آرامش دعوت نمود و از هرگونه عکس العملی مانند شعاردادن و آتش زدن اماکن منع کرد و گفت: « منتظر بهانه‌ای هستند تا شما را مثل علف بریزند، مراقب باشید، اگر حرف مرا گوش نمی‌کنید، من راه خود را جدا می‌کنم و در خانه می‌نشینم. وقتی مغازه ات را بستی برو خانه، در خیابان اجتماع نکن. مغازه‌های نانوائی، قصابی، عطاری و بقالی که مردم نیاز دارند، چرا بستند.» همان . سند شماره: 4208 /26/ ﻫ - 21 /6 /57
5. آیت‌الله خاتمی(ره) به محض با خبر شدن از این تعطیلی، دستور تعطیلی بازار و مغازه‌ها را صادر نمود که بلافاصله اجرا شد. ساواک یزد در گزارشی پیرامون آن نوشت: « از ساعت 1000 روز جاری در شهر اردکان مغازه‌ها تعطیل گردیده است.» همان . سند شماره: 298 /5 - 18 /6 /57
6. ضرابی، نماینده ایران خودرور در یزد.
7. متن اعلامیه آیات عظام: گلپایگانی(ره) و نجفی مرعشی (ره) درباره کشتار 17 شهریور در میدان ژاله شهر تهران، که دارای تاریخ ششم شوال المکرم، 18 /6 /1357 می‌باشد؛ در یک صفحه تنظیم گردیده و در بخشی از آن آمده است:
آیت‌الله گلپایگانی: « فاجعه خونین و کشتار بی رحمانه دیروز تهران که مملکت را غرق در عزا و مصیبت ساخت قلوب تمام مسلمانان را جریحه دار نمود... ضمن اظهار تأثر و تأسف شدید و هم دردی با بازماندگان، عزای عمومی اعلام و این عملیات وحشیانه و ضدانسانی را محکوم می‌کنیم...»
آیت‌الله نجفی مرعشی: « بار دیگر هیئت حاکمه ایران دست از آستین ظلم به در آورده صدها مردم ستمدیده و شریف ایران را به ضرب گلوله در تهران مقتول و مجروح نموده ... ما ضمن اعتراض شدید خود نسبت به کشتار وحشیانه مأمورین در روز گذشته در تهران عزای عمومی اعلام و به بازماندگان این فاجعه رقت بار تسلیت گفته و خود را در این ماتم شریک دانسته...» همان . بخش ضمائم
8. دکتر سام زاده رئیس وقت بهداری شهر یزد.
9. حجت‌الاسلام شیخ عباس واحدی
10. جلال گنجه‌ای در سال ۱۳۲۲ش در رشت متولد شد. انحرافات اعتقادی او، موجب وابستگی فکری و عملی وی به سازمان مجاهدین خلق(منافقین) شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به عنوان شیخ سازمان، ضمن توجیه دینی جنایات آنان، با مخالفت با احکام صریح اسلام، مانند حجاب و دادن نسبت‌های ناروا و دروغ به ائمه‌ی معصومین(صلوات الله علیهم اجمعین) به مقابله با انقلاب اسلامی پرداخت.
11. حجت‌الاسلام شیخ محمد شریعتی که از سوی آیت‌الله خاتمی برای سخنرانی به اردکان دعوت شده بود.
12. سید ابوالحسن بنی‌صدر، فرزند نصرالله در سال 1312 ﻫ ش در یکی از روستا‌های همدان به‌ دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشکده الهیات دانشگاه تهران شد و بعد از آن در رشته اقتصاد ادامه تحصیل داد. فعالیت سیاسى او از اواخر دهه سى آغاز و در اوایل دهه چهل دوبار بازداشت شد. ابوالحسن بنى صدر با سفر به فرانسه و اقامت در این کشور، هم تحصیلات عالى خود را در دانشگاه سوربن ادامه داد و هم با مخالفین رژیم شاه مستقر در خارج از کشور(عموماً طرفداران جبهه ملى) ارتباط برقرار کرد. با پیروزى انقلاب اسلامى به ایران برگشت و با طرح نظریه‌هاى اقتصادى خود در سطح جامعه مطرح شد. وی در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری، به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد. کارشکنی بنی‌صدر نسبت به مصوبات قوه مقننه، اهمال او در فرماندهی قوای مسلح، ضدیت با نهادهای انقلاب و تخریب افکار عمومی در نشریه‌اش (روزنامه انقلاب اسلامی) او را به جایی رساند که مجلس شورای اسلامی عدم کفایت او را برای احراز مقام ریاست جمهوری تصویب کرد. به دنبال این تصمیم، وی متواری شد و پس از انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به همراه مسعود رجوی، رهبر سازمان منافقین و عامل اصلی این انفجار در سال 1360 از ایران گریخت و به فرانسه رفت و به توطئه‌چینی مداوم علیه نظام اسلامی مشغول گردید.
13. این پیام در صحیفه امام به شرح زیر است :
« زمان: 18 شهریور 1357/ 6 شوال 1398
مکان: نجف‌
مناسبت: کشتار وحشیانه 17 شهریور(جمعه خونین)
مخاطب: ملت ایران‌
بسم اللَّه الرحمن الرحیم‌
ملت شریف و شجاع ایران‌
بار دیگر شاه با دستور حکومت نظامى در تهران و سایر شهرستانهاى بزرگ ایران، ثابت کرد که پایگاهى در میان ملت ندارد. اعلام حکومت نظامى در محیطى آرام- به اقرار رادیو و مطبوعات ایران که راهپیمایى با کمال آرامش در آن انجام مى‌گرفت- نه تنها قانونى نیست بلکه جرم است و دستور دهنده آن مجرم. شاه براى به رگبار بستن مردم بى‌دفاع و مظلوم هیچ بهانه‌اى را بهتر از حکومت نظامى ندید. روزهاى اخیر، تهران و سایر شهرستانهاى مهم ایران براى اظهار مظلومیت و مخالفت با مجرمى که 35 سال بر مقدرات آنان سلطه دارد و جنایات و خیانتهاى او در کشور و مخالفتهاى او با قانون اساسى واضح است، شاهد راهپیماییهاى آرام بود. اظهار مخالفت با مجرمى که تمام هستى ملت را به باد داده است، از طرف کسانى بود که در حد عالى شعور سیاسى و دینى بودند؛ به طورى که حاضر شدند ارتش را گلباران کنند ولى «دولت آشتى ملى»، آنان را به عنوان شعار بر خلاف قانون اساسى، محکوم نمود؛ و حال آنکه شعار آنان بر ضد قانون اساسى شکن- یعنى شاه- بود. شعار بر ضد رژیم تحمیلى غیر قانونى بود، اظهار مظلومیت بود ولى واقعیت این است که شاه مى‌خواهد انتقام خود را از ملت بى‌دفاع بگیرد، و با صحنه‌سازیهاى مبتذل، ملت بى‌دفاع را به مسلسل ببندد و نفسها را به خیال باطل خودش در سینه خفه گرداند ولى دیگر دیر شده است و ملت مظلوم و بیدار ایران آگاه گردیده‌اند. من هنوز اطلاع دقیقى از کشتگان و مجروحان در سراسر ایران ندارم؛ ولى خبرگزاریها تعداد کشتگان را به صدها نفر گزارش داده‌اند و خبرهایى از ایران، این‌ تعداد را بیش از هزار نفر مى‌گویند. اکنون بر ملت شجاع ایران است که به هر ترتیبى که ممکن است به مجروحین بیشمار خود، خون، دوا و غذا برساند و از هر گونه کمک مالى دریغ ننماید.
چهره ایران امروز گلگون است و دلاورى و نشاط در تمام اماکن به چشم مى‌خورد. آرى این چنین است راه امیر مؤمنان على و سرور شهیدان امام حسین. اى کاش «خمینى» در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع براى خداى تعالى کشته مى‌شد.
ملت ایران! مطمئن باشید که دیر و یا زود پیروزى از آن شماست. شاه با حکومت آشتى ملى مى‌خواهد روحانیت شریف ایران و سیاسیون محترم را در کشتار خود سهیم گرداند ولى فریب او خیلى زود برملا گردید. انَّ کَیْدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفاً.
جهان باید بداند که این است فضاى باز سیاسى ایران! و این است رژیم دموکراسى شاه! و این است عمل به دین مبین اسلام در منطق شاه و دولت او! اکنون به بهانه‌هاى پوچ دست به حبس و تبعید تازه زده‌اند و مى‌زنند. باید علما و روشنفکران ملت در زیر چکمه دژخیمان خُرد شوند تا کسى خیال آزادى به خود راه ندهد. شما اى ملت محترم ایران، که تصمیم گرفته‌اید خود را از شرّ رژیم شاه خلاص گردانید و در رفراندمى که در سه و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجام دادید به دنیا نشان دادید که رژیم شاه جایى براى خود در ایران ندارد- چنانچه در روزنامه‌هاى خارجى هم منعکس گردید. مطمئن باشید که هیچ قدرتى نمى‌تواند با شما که بیدارید و بپاخاسته‌اید روبه شود.
ارتش وطنخواه ایران! شما دیدید که ملت با شما دوست و شما را گلباران مى‌کند. و مى‌دانید که این چپاولگران براى ادامه ستمگرى، شما را آلت قتل برادران خود قرار داده‌اند، به دیگر برادران ارتشى خود که شاه را رها کرده‌اند و در پشتیبانى مردم، به دشمن حمله نموده‌اند بپیوندید، و بپاخیزید و نگذارید ملت شما نابود و برادران و خواهران شما به خاک و خون کشیده شوند. نام خود را در تاریخ که به سود ملت ایران به‌ راه خود ادامه مى‌دهد، هر چه زودتر ثبت کنید و ریشه خیانت و ظلم را بکنید.
شما اى علماى بزرگ اسلام و سیاسیون بزرگ، که از فشار شاه هراسى به دل راه نمى‌دهید! نشانه اعتماد و قوّت روحیه ملت هستید، و در این موقع حساس نه تنها باید استقامت کنید بلکه روحیه عالى مقاومت جامعه را هر چه بیشتر باید تقویت کنید، و هر چه بیشتر صفوف خود را براى مقابله با دشمن مردم ایران متشکلتر کنید. از خداوند متعال نصرت اسلام و مسلمین را خواهانم. و السلام علیکم و رحمۀ‌الله و برکاته. روح الله الموسوی الخمینى‌» صحیفه امام . ج 3. ص 461

***

منبع:

کتاب گفت و شنود، جلد اول - شنود مکالمات شهید آیت‌الله محمد صدوقی صفحه 246
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.