تاریخ سند: 27 آذر 1352
دومین جلسه دادگاه1 تجدید نظر شماره یک اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی به ریاست سرلشکر احمد بهرون و کارمندی افسران زیر:
متن سند:
تاریخ:27 /9 /52
دومین جلسه دادگاه1 تجدید نظر شماره یک اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی به ریاست سرلشکر احمد بهرون و کارمندی افسران زیر:
1 ـ سرهنگ قضایی ستاد رحیم پارسیان2 ـ سرهنگ پیاده ابوالقاسم زینتی
3 ـ سرهنگ دارایی باقر نظامی4 ـ سرهنگ پیاده محسن سپهنژاد
با حضور دادستان دادگاه سرگرد قضایی ستاد یداله قیایی در تاریخ 27 /9 /52 عصر ادامه دادرسی و رسیدگی به پرونده اتهامی غیرنظامی عبادالله خدارحمی و 9 نفر دیگر که به اتهامات مندرج در کیفرخواست تحت پیگرد میباشد تشکیل و متهمین در معیت وکلای مدافع خود در دادگاه حاضر رسمیت جلسه از طرف ریاست دادگاه اعلام و به دادرسی ادامه داده میشود.
خطاب به سرکار سرهنگ مسعود مقدم در قبال بیانات سرکار دادستان چنانچه مطالب دیگری دارید بفرمایید.
ج ـ محترماً معروض میدارد فرمایشات سرکار دادستان دادگاه یک موضوعات کلی که جریاناتی اتفاق افتاده و هیچکس هم منکر آن نیست با تطبیق آن جریانات با مواد قانون و ضمناً ایشان این قدر دفاع از کیفر خواست را کافی دانستند ولی به طور جزء جزء تشریح نکردند که چه کسی از این متهمین چه کار کرده و دلیلش چیست و بر طبق کدام یک از مواد قانونی باید کیفر ببیند. در هر صورت چطور معلوم گشت که گردش کار و سیستم تحقیقات مندرج در کیفرخواست را محرز و مسلم دانسته توسط متهمین ردیف 7 و 8 بنده حرفی در این مورد ندارم فقط در مورد موکلین خود به عرض میرسانم که آقای بهمن منشط خودش در آخرین دفاع علنی حقایق را به همان ترتیب که از اول دادگاه کارهایی که کرده بودند با کمال شهامت به عرض میرساند و چون همانطور که عرض شد به اعمال فرد فرد آقایان اشاره نگردیدهاند عرایض دیگری ندارم ولی در مورد متهم ردیف 9 حجتالله آورزمانی فقط یک جمله به عرض میرسانم و آن اینست که مدارک موجود در پرونده حاضر و از دخالت ایشان در این اعمال حقیقتاً اگر ده سال زندان افتاد.... که حرفی نیست چه چیزی که مهم است هر متهم در دادگاه اگر هم منکر اتهامات شود و تظاهر کند در مقابل ندای وجدان او قضاوتهای خودش او را قانع خواهد کرد و........ باید طوری باشد که متهم شخصاً قانع شود که گناهکار است و در.............. عادلانه باید کیفر ببیند و این همان عدالت قضایی است صدها پرونده در این دادگاه مورد رسیدگی قرار میگیرد که به هیچوجه جریان پرونده و اعمال آنها بیشتر از آقای حجتالله آورزمانی نیست و به......................... چون آقای آورزمانی همان اعمال یک شخص ساده را در............. ندانمکاری و اعتقادات مذهبی در گروه ابوذر اسم نویسی کرده یا حضور نداشته ولی چون با گروهی به دادگاه تسلیم شده که آن گروه اعمال شدیدتری انجام دادهاند لذا باید به جای یک سال ده سال محکوم شود همانطوری که در اصل دفاع حجتالله آورزمانی این کوچکترین عمل خلافی نکرد و نه مشورت شده و......................... طراح اعمال بوده است. لذا با توجه به مطالب مطروحه از محضر دادگاه که هدف از تجدید رسیدگی و.............. گناهان مرتکب شده است و رأیی که خواهند داد بر موازین عدالت و قانون و خداوندگار خواهد بود و اقناع وجدانی چه خواهند کرد و از نظر بنده حجتالله آورزمانی هیچ تقصیری ندارد و هر خلافی کرده و هیچ مدرکی در پرونده موجود نیست و قصد............... نبوده لذا تقاضای برائت وی را داشته و دیگر هم عرضی ندارم و در ضمن توضیحا به عرض میرسانم به همان ترتیب که در مراحل بازجویی و بازپرسی بیان داشته است عضویت در گروه ابوذر روی اعتقادات.......... وی بوده و مشروحه جریان را در 14 برگ گفته است. با توجه به اینکه در برگ 33 و 41 و 42 وفاداری خود را به قانون مشروطه سلطنتی ابراز داشته است و نیز از همین اندازه اعمال اظهار پشیمانی کردهاند استدعای تخفیف قانونی در کیفر نامبرده را از محضر دادگاه دارم و دیگر هم عرضی ندارم.
خطاب به سرکار سرهنگ صفاوردی در قبال بیانات دادستان دادگاه چنانچه مطالب دیگری دارید بفرمایید.
ج ـ با نهایت ادب به عرض میرسد بیانات سرکار دادستان همان مطالب مندرج در کیفرخواست بود و نکته قابل توجه در مورد آقای طالبیان از مسافرت به قم و اصفهان و همدان نظرش ارتباط گروه ابوذر با سایر گروه شهرستانی بوده و در این مورد باید عرض کنم در پرونده او کوچکترین دلیل و مدرکی برای اثبات این ادعا وجود ندارد و حتی چون ادعایی میکرده باید اسامی گروه شهرستانها.......... ارتباطی که حاصل شد معلوم شد که نظرش ارتباط گروه با گروههای دیگر بود و همانطوری که در مراحل تحقیق به عرض رساند نظرش آن بوده که افراد گروه را از اعمال بد برحذر دارد و من این موضوع را سؤال کردم فاکر خراسانی و اکرمی و ربانی اشخاصی هستند که خود در مظان اتهامند و وی اظهار میدارد من به این سه نفر ایمان داشتم و میخواستم نظریات آنها را بدانم موکل فردی عائلهمند و 5 اولاد و مادر پیر و خواهران تحت تکفل و مدت 15 سال در وزارت آموزش و پرورش معلم است............. در محضر دادگاه........ وفاداری خود را نسبت به سلطنت مشروطه و اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر اعلام داشته از محضر دادگاه استدعا دارد با توجه به این که.......... در جلسات آنها شرکت کرده و صاحب نظر نبوده است و اعمالی هم مرتکب نشده ارفاق قانونی مبذول داشته و رأی عادلانه صادر نموده و دیگر هم عرضی ندارم.
خطاب به متهم ردیف یکم عبادالله خدارحمی به عنوان آخرین دفاع هرگونه مطلبی دارید بیان نمایید. ج ـ یک برگ لایحه به عنوان آخرین دفاع تنظیم کردهام که اکنون قرائت میکنم و سپس تقدیم دادگاه مینمایم (قرائت شد و ضمیمه پرونده گردید)2 و دیگر هم عرضی ندارم.
خطاب به متهم ردیف دوم بهمن منشط: به عنوان آخرین دفاع هرگونه مطلبی دارید بیان نمایید.
ج ـ (..... جملات عربی ادعا نمودند) فرعون در زمین دیکتاتوری پیشه کرد و مردم را طبقه طبقه کرد. طبقهای را با ظلم خود ضعیف کرد، جوانانش را سر بریدو زنانش را برای فساد و تولید نگاهداشت و فرعون از مفسدین بود و ما اراده کردیم بر کسانی که ظالمین آنها را در زمین ضعیف کردند آنها را وارث زمین قرار دهیم و آنقدر به آنها قدرت دهیم تا فرعون و امثال آن از قدرتی که از آن میترسیدند بنمایانیم (بیشتر در این قسمت آیات عربی خوانده شد) من به خدا قسم اگر تک باشم و در برابر دشمن باشم در حالی او تمام زمین را پر کرده باشد نمیترسم چرا که منبعد گمراهی که آنان غرقند و من رستگارم، شناخت کامل دارم و میدانم خدا هم با من است و امیدوارانه منتظر اجر نیکوی وی هستم و از آن میترسم که حکومت این ملت را بدکاران به دست گیرند و مال خدا را از مردم بگیرند و بین خود تقسیم کنند و ستم... بر صالحین کنند و فاسقین را حاکم کنند (در این قسمت عربی گفته شد) وقتی فقر به دیاری روی آورد به او امر میکند که دین را با خود ببر در این دادگاههای فرمایشی بسیاری از برادرانم از بین رفتهاند تا دشمنان خلق را دادگاه خلق محکوم کند. من در سال 1333 خانوادهای متوسط متولد شدم در تمام دوران تحصیل ممتاز بودم و به اردوهایی میرفتم. در این اردوها میدیدم که چطور جوانان معصوم را به فساد میکشند و آنها را با سرگرمیهای مبتذل به بدبختی میکشند. تقریباً از سه سال قبل به مطالعه مذهبی پرداختم و وقتی دیدم واقعیت مذهب را از دید مردم پوشاندهاند و چهرهای قلابی از آنها برای مردم ساختهاند و مردم میشود شهدایی مثل حسین داشته باشند لذا به تبلیغات مذهبی در شهر پرداخته بعد از مدتی در............ و شرکت در جلسات مردم با فقر مردم آشنا شدم. خانوادهای را دیدم که دور میدان منتظر کار بود و پسر خانواده از مدرسه که میآمد با بلیط فروشی خرج خانه را تهیه...... میکرد تا نان بخورد. فقر بیش از اندازه مردم و آیات قرآن در من تأثیر کرد..... که خورشید انقلاب مسلحانه در ایران تابیدن گرفت و........... چه باید کرد و بنابر این با مطالعه و بررسیهایی و با توجه به تاریخ مبارزات ایران و...............که آیتالله خمینی را چرا تبعید کردند و نظایر آن دیدم باید گلوله را با گلوله جواب داده لذا با عبادالله خدارحمی گروه ابوذر را تشکیل دادیم و من افتخار دارم اگر توانستم به رژیم ضربه بزنم ولی مرحبا به گروهی در این سطح تشکیل دادند در این 8 نفر دیگر محاکمه میشوند اینها در جریان اعمال ما نبودند من با برادران دیگرمان همگی گروهی تشکیل دادهایم در جلسات تشکیل شده راجع به سیاست ضد خلقی دولت بحث میشد. در جریان قم به آقای سیف و عبدلی گفته نشد که طرح چیست به وسیله عبادالله به انجام رسید. هدف ما از این جریان این بود که خود در مرحله عمل قرار گیرند اگر میدانستند که چه میکنند در این اعمال شرکت نمیکردند. در جلسات در مورد مسائل کلی در مورد سیاست دولت که منطبق به اصول قرآنی نیست بین من و عبادالله بحثهای زیادی صورت گرفت و هدف از این جریان هم این بود که افراد را در جریان قرار دهیم. در هر صورت حکمی که صادر شود از نظر ما مهم نیست در هر صورت در مورد خلع سلاح پلیس و انفجار سازمان زنان توجه دادند در مورد آتش زدن اتومبیلهای ژاندارمری و تعاون و سرقت و قتل محمود مؤمنی باید عرض کنم که در این مورد من باید عرض کنم که ما باید از خود دفاع کنیم. قتل پلیس برای این بود که اسلحه به دست آید و رژیم نابود شود و جریان صادرات مختل شود. در مورد.......... باید عرض کنم که کشورهای سرمایهداری که............... شدن وضع اقتصادی خودشان مطرح است لذا......... این مشکلات............. که قوری میسازد و ماشین را در ایران میسازد و اسم آن را پیکان میگذارد و به بازارهای.......... داخل و سایر نقاط را فراهم کنم و بنابر این چرا کارگر روزی 50 تومان....... آن را باید به 10 تومان با ایرانی عوض کرد شرکت تعاونی یک نقش بزرگ روستایی دارد و یک نقش در شهر دارد روستایی نان ندارد ولی گرام و عروسک دارد و شرکتهای تعاونی روستایی اجناس را به روستایی میفروشند که به درد روستایی نمیخورد. کاسبهای خرده کار هم فروششان به روستایی ان است و وقتی با مصرفهای کاذب و غیر کاذب او را مشغول داشته لذا به هر دو دسته ضرر میزد. من خودم یکی از ماشینهایی را که مال تعاون روستایی بود جلوی منزل رئیس شهربانی آتش زدیم و ماشین شهربانی را هم برادرم عبادالله انجام داد و اگر ما یک اسلحه کوچک داشتیم تمام ژاندارمری را خلع سلاح میکردیم. در مورد قتل محمود مؤمنی من و عباد طرح نقشه را کشیدیم و ماشاءالله سیف و روحالله سیف منتظر ما شدند و ما همانطوری که گفتیم در جریان عملیات پشت جبهه او را آماده میکردیم. محمود مؤمنی شخصی بود که حتی به خواهرش هم تجاوز کرده بود و حتی به زارعین زور میگفت با قدرت پول نزول خوری به مردم زور میگفت و ما اگر قبول کنیم که رژیم حق مظلومین را میگیرد که هیچ و اگر نگیرد ما خودمان اقدام میکنیم و لذا ما به آن اعمال اقدام کردیم. من خود را مجاهد میدانم و لذا تصمیم گرفتم زیربنا را خراب کنیم در ضمن اینها کافر بودند و نزول خوار هم کسی هست که به خدا و رسول اعلام جنگ دهد با این همه ما ابایی نداریم و ترسی نداریم ما هرگز از آنها هراس نداریم اگر ما اسلحهای داشتهایم که خلق را نمیکشتیم بلکه من خوشحالم که یک شخص کثیف را از بین بردیم. ما در مورد قتل باید عرض کنم ما به او کارد نزدیم بلکه او را با چوب کشتیم. در مورد محمود مؤمنی ما یک ربع با او گلاویز شدیم ما حتی تا صبح در کوههای نهاوند یکدیگر را شلاق میزدیم و در ضمن من با سایر گروه هم پیمان خود به کوه میرفتیم و هدفمان آماده کردن رفقا بود و من و عباد یکدیگر را شلاق میزدیم تا در برابر شکنجههای رژیم مقاومت داشته باشیم. در هر صورت کسی که کتابهای درسی خود را بفروشد و حتی شبها در کوهها میخوابد و سختی میکشد آز مالی3 ندارد در هر صورت از کشتن محمود مؤمنی متأسف نیستم. در خاتمه باید عرض کنم خلق انتقام ما را میگیرد چون که قرآن میگوید نفس به نفس دندان به دندان کندن4 و الی آخر و خلق قصاص ما را میگیرد و من از هم اکنون به تمام جوانان و کارگران و مردم محروم پیام میفرستم که نترسید که خدا با ماست امپریالیسم جهانی از بین میرود و اکثر انقلاب دنیا که به پیروزی رسیدهاند به ما ثابت کردهاند که میشود به حق رسید و صهیونیسم و امپریالیسم را نابود کرد (قرائت آیات عربی در این قسمت) قسم به صبح آگاهی و قسم به شبهایی که نور در ظلمت رسوخ میکند و قسم به مبارزه حق و باطل که.... پیروزی حق است دیدی با ثمود چه کرد دیدی که با فرعون چه کرد دیکتاتورهایی که زمین را فاسد کردند پروردگار در کمین ستمکاران است و دیگر عرضی ندارم.
خطاب به متهم ردیف سوم حجتالله عبدلی؛ به عنوان آخرین دفاع هرگونه مطلبی دارید بیان کنید.
ج ـ بعد از اظهارات وکیل مدافعم آخرین دفاع خود را به این شرح بیان میکنم مرا متهم به توطئه به منظور به هم زدن رژیم و دخول در دسته اشرار مسلح و عضویت در گروه مذهبی ابوذر و شرکت در انفجار زنان و شرکت در حرق سینما تاج نهاوند و شرکت در خلع سلاح پلیس و سرقت اسلحه وی نمودهاند که هیچیک را قبول ندارم. من به عنوان زیارت با ولیالله سیف از نهاوند با هم در یک ماشین سوار شدیم و از آقای خدارحمی اطلاع نداشتیم بعد از آنکه در حرم زیارت کردیم به گردش در خیابان روانه شدیم درب صحن با خدارحمی برخورد کردیم و وی گفت قصد زیارت دارد بعد از زیارت تصمیم گرفتیم به مسافرخانه برویم که چون شناسنامه نداشتم و همچنین ولیالله سیف نتوانستیم به مسافرخانه برویم قرار گذاشتیم شب در صحن حضرت معصومه باشم و فردا به نهاوندبرگردیم........... گفتند که از ساعت 12 تا 5 /2 درب بسته نمیشود و ما به عنوان تفریح از صحن بیرون آمدیم. عبادالله خدارحمی به ولیالله سیف گفت تو اینجا باش و به من گفت داخل بازار بیا با عباد خدارحمی وارد بازار شدیم ایشان اصلاً در مورد خلع سلاح پاسبان با من صحبت نکرده بود بعد از آن یک قدم از من فاصله گرفت و پاسبان............ اسلحه را تحویل دهد.......... پاسبان............ تیراندازی کند و من متوجه نشدم که چطور شد که عبادالله خدارحمی با وی گلاویز شد و من کارد زدن او را ندیدم چون این صحنه برای من غیر منتظره بود در حالت روحی خاص قرار گرفتم و بدون آن که ارادهای داشته باشم یک کارد به او زدم و سپس شروع به فرار کردم و با عبادالله خدارحمی از بازار بیرون آمدیم و ولیالله سیف بدون آنکه از جریان خبردار باشد وی هم فرار کرد و نمیدانستند برای چه فرار میکنند. در مورد جلسات با بهمن منشط و خدارحمی نبودم و من مطالب را که در محضر بازپرسی نظامی گفتهاند درست نیست و حقیقت را در دادگاه درست میگویم. ما در ضمن بازجویی از گروه................ منشط آن را در بازپرسی بازگو کردم این برای آخرین دفاع من و دیگر هم عرضی ندارم.
خطاب به متهم ردیف چهارم ماشاءالله سیف؛ به عنوان آخرین دفاع هرگونه مطلبی دارید بیان کنید.
ج ـ در کیفرخواست مرا به توطئه و دیگر اقدامات نسبت دادهاند که هیچکدام صحت ندارد ارتباط با عبادالله خدارحمی و بهمن منشط در جهت مبادله کتاب بود و هدف از این دوستی برای پیشبرد آرمان انسانی و اخلاقی بود و دیگر هم عرضی ندارم.
خطاب به متهم ردیف پنجم روحالله سیف به عنوان آخرین دفاع هرگونه مطلبی دارید بیان نمایید.
ج ـ توطئه و دخول و همه اتهامات را که به من نسبت داده شده قبول ندارم زیرا در هیچ عملی شرکت نکردهام و من منزل مؤمنی هم نرفتم چنانکه در آخرین دفاع در دادگاه بدوی هم این مسئله آمده است و بعضی اوقات به عنوان تفریح با سایرین با آقای خدارحمی و منشط به کوه میرفتیم و من بنزین هم برای موتور خود تهیه کردم ولی خدارحمی آن را از من گرفت چون دوست من بود از من درخواست کرد و من بنزین را به او دادم ولی هدفش را نمیدانستم چه بود و در مورد رفتن به منزل مؤمنی یک شب آقای خدارحمی و بهمن منشط و ماشاءالله به عنوان مهمانی به منزل من آمدند و بعد از حل مسائل جبر و صحبت کردن به عنوان گردش و تفریح از منزل بیرون آمدیم و بعد از مدتی قدم زدن خدارحمی و منشط به من و ماشاءالله گفت باشید تا ما برگردیم و بعد از وقتی من هم به منزلمان آمدم و رابطه من با آقایان منشط و خدارحمی رابطه دوستی بود و مبادله کتابهای شریعتی و هدف از این رابطه پیشبرد اسلام و....... قرآن بوده است ودیگر عرضی ندارم. خطاب به متهم ردیف ششم ولیالله سیف؛ به عنوان آخرین دفاع هرگونه مطلبی دارید بیان کنید.
ج ـ آخرین دفاع خود را مشروح بیان میکنم که در کیفرخواست متهم به توطئه و دخول و عضویت و شرکت در قتل پاسبان و شرکت در انفجار خانه زنان نهاوند که هیچیک را قبول ندارم زیرا توطئهای نکردم و دسته اشرار مسلح وجود نداشته که من داخل آن شوم در مورد شرکت در قتل پلیس همانطوری که آقایان خدارحمی و عبدلی گفتند من بی اطلاع بودم و همانطوری که از اثر انگشت واضح است کاردی نداشته و وقتی آن شب در قم جایی نداشتم بخوابم و در صحن بسته شد با عبادالله خدارحمی و حجتالله عبدلی به گردش پرداختیم تا به سر بازار رسیدم. خدارحمی به من گفت سر بازار منتظر باشم تا آنها برگردند بعد از ده دقیقه سر و صدایی از بازار بلند شد و من چون اطلاع نداشتم که فرار کنم ماندم بفهمم چه خبر است که تیراندازی شد و تیری هم به من خورد و دستگیر شدم و تنها رابطه من با منشط و خدارحمی رابطه همکلاسی با همکلاسی بوده و اگر بهمن منشط میگوید من رهبر آن افراد بودم من نمیدانستم که وی رهبر است و روابط ما در سطح مبادله کتب مذهبی و تبلیغ دین در نهاوند بود و هدف از این تبلیغ احیاء ارزشهای انسانی بوده است و دیگر عرضی ندارم. خطاب به متهم ردیف هفتم ولیالله کشفی به عنوان آخرین دفاع هرگونه مطلبی دارید بیان نمایید.
ج ـ دو برگ لایحه به عنوان آخرین دفاع تهیه کردهام که پس از قرائت تقدیم دادگاه مینمایم (قرائت شد و ضمیمه پرونده گردید) و دیگر هم عرضی ندارم.
خطاب به متهم ردیف هشتم محمد طالبیان: به عنوان آخرین دفاع هرگونه مطلبی دارید بیان نمایید.
ج ـ چهاربرگ لایحه به عنوان آخرین دفاع تهیه کردهام که پس از قرائت تقدیم دادگاه مینمایم (قرائت شد و ضمیمه پرونده گردید) و دیگر عرضی ندارم.
جلسه دادگاه به عنوان تنفس تعطیل و جلسه آینده ساعت 5 /7 صبح فردا چهارشنبه 28 /9 /52 موکول میگردد.
دادستان ـ سرکار قضایی ستاد یداله قیایی
متهمین: وکلای مدافع
1 ـ عبادالله خدارحمی
1 ـ سرتیپ ابراهیمزاده
2 ـ بهمن منشط2 ـ سرهنگ پهلوان
3 ـ حجتالله عبدلی3 ـ سرهنگ مقدم
4 ـ ماشاءالله سیف4 ـ سرهنگ صفاوردی
5 ـ روحالله سیف 6 ـ ولیالله سیف
7 ـ ولیالله کشفی 8 ـ محمد طالبیان
9 ـ حجتالله آورزمانی 10 ـ علیرضا کرمعلی
توضیحات سند:
1 ـ آشفتگی متن مربوط به اصل سند است و ناشی از نحوه نگارش مطالب مطرح شده در دادگاه توسط منشی دادگاه میباشد.
2 ـ اصل لایحه دفاعی در پرونده موجود نبود.
3 ـ دادگاه گفته بود آنها برای آز مالی و دستیابی به پول محمود مؤمنی را کشتهاند.
4 ـ و کتبنا علیهم فیها ان النفس باالنفس و العین بالعین و الانف بالانف و الاذن بالاذن و السن بالسن و الجروح قصاص. مائده ـ آیه 45
جعفر
منبع:
کتاب
گروه ابوذر نهاوند صفحه 263