تاریخ سند: 15 تیر 1357
متن سند:
بسم اللّه قاسم الجبارین
بار دیگر عطایای ملوکانه تحت عنوان فضای باز سیاسی شامل حال این ملت
زجر دیده مسلمان شد و آنها دانستند که توطئه و نیرنگ جدید با برچسب اعطای
آزادی چیست.
بار دیگر زندان اصفهان همچون دیگر زندانهای ایران شاهد وحشی گری
دژخیمان ددمنش آریامهری
شد.
رژیم حاکم که در سراسر
ایران با گسترش جنبش
اسلامی روبرو گشته در بیرون
زندان ملت را به رگبار
مسلسل می بندد و برای
تلافی هر چه بیشتر با طرح
نقشه های وحشیانه به
جوانان مذهبی داخل زندان
حمله می کند.
زندانیان
مذهبی اصفهان با فعالیتهای
خویش دز زندان و تحت نفوذ
قرار دادن زندانیان عادی و
در اختیار گرفتن همه
برنامه ها و حرکات و حتی
گرفتن و تقسیم غذا و ترتیب
دادن شعارهای اسلامی و برنامه های مذهبی و جلوگیری کردن از اعمال ضد
اسلامی، رژیم و عامل کثیف آن مدیر زندان را به ستوه آورده بودند، بدین جهت
روز پنجشنبه 25 /3 /57 مدیر زندان با همکاری معدودی عناصر ضد مذهبی
توسط مشتی اوباش همچون «حسین کمال» و مزدور و «جعفر حیدری» و
«حسن شمس آبادی» و «جمشید پیکانپور» و «محمد رحمانی» و «اصغر
کامیابی» و «اسداللّه خانیان» زندانیان مسلمان بی گناه را با چاقو مورد
وحشیانه ترین حملات قرار دادند که 11 نفر از زندانیان مذهبی به شدت
مجروح گشته و یک نفر آنها از شدت جراحات بیهوش و به بیمارستان ارتش منتقل می شود.
علت اصلی مدیر زندان بود که به شدت از مذهبی ها ناراحت بود و شکایت زندانیان هم از مدیر زندان
است، مدیر زندان برای نجات از این ماجرا هم اکنون مشغول پرونده سازی شدیدی برای زندانیان است و
از اوباش جانی خواسته است که در جریان بازپرسی و پرونده سازی بگویند چون تحریکات ضد دولتی
مذهبیها در زندان زیاد بود بدین جهت روز پنجشنبه 25 /3 /57 ما براثر عرق وطن پرستی از خود بیخود
شدیم که منجر به درگیری شد، تا شاید از این طریق اولاً مدیر زندان بی تقصیر معرفی شود و ثانیا برای
زندانیان بیگناه پرونده جدیدی درست شود.
زندانیان به نشانه اعتراض به این وحشی گری از روز 26 /3 /57 دست به اعتصاب غذا زدند که 16 روز به
طول انجامید که فقط در شبانه روز 3 وعده آب قند می خوردند و 18 نفر آنها در بیمارستان بستری شدند و
روز شنبه 10 /4 /57 ساعت پنج بعدازظهر که پلیس در مقابل مقاومت قهرمانانه زندانیان ناچار به
عقب نشینی مصلحتی گردید اعتصاب شکسته شد.
مادران دردمند زندانیان نیز بیش از 10 روز به تمام متصدیان امور مراجعه نموده از دادستان گرفته تا رئیس
شهربانی و سران ساواک و رئیس زندان و هر بار مورد فحاشی و هجوم آنها قرار گرفتند و حتی اجازه
ملاقات با فرزندان مجروح به آنها داده نشد و رئیس کثیف زندان با کمال وقاحت در برخورد با مادران
گفت اینها فاسد شده و باید در زندان بپوسند و نابود شوند.
این مادران بی پناه پس از یأس کامل از مقامات کثیف مسئول، این بار برای افشاگری جنایات رژیم از روز
جمعه 9 /4 /57 در منزل حضرت آیت الله خادمی متحصن شده که هنوز تحصن ادامه دارد و خواستهائی از
قبیل
1ـ رسیدگی به وضع غذا و بهداشت و فرهنگ (در اختیار قرار دادن کتب مورد تقاضای زندانیان روزنامه و
رادیو)
2ـ محاکمه عاملین جنایت اخیر زندان اصفهان و در رأس همه محاکمه مدیر زندان و علت اصلی این
جنایت.
3ـ تجدید محاکمه و به دنبال آن آزادی فرزندان بی گناه خویش که بدون هیچ جرمی به حبس های
طویل المدت محکوم شده اند را طرح نموده و به ملاک" مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمِّ بامُورالمُسلمین فَلَیسَ بِمُسلِم وَ
مَن سَمِعَ رجُلا" یُنادی یا لَلمُسلِمین فَلَم یُجِبهُ فَلَیسَ بِمُسلِم" این وظیفه همه افراد مسلمان و در رأس آن
روحانیت مسئول است که به یاری آنها بشتابند.
وَ سَیَعَلَمُ الَّذِینَ ظَلَموا أیَّ مُنقَلِبٍ یَنقَلِبُونَ
(جوانان مسلمان اصفهان)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب 2 صفحه 500