تاریخ سند: 13 آبان 1350
موضوع: اظهارات علی جودی ایرانی مقیم روسیه در مورد حزب منحله توده و مهاجران ایرانی در شوروی
متن سند:
شماره: 7706 /315
به: مدیریت کل اداره هشتم(815)
از: اداره کل سوم(315)
کارهای کمیته مرکزی تقریباً در دست کامبخش و یاران او است و در هیئت اجراییه هفت نفری کمیته مرکزی حزب منحله توده وضع چنین است.
در یک طرف: کامبخش، کیانوری و قدوه هستند که کاملاً متحد اند.
در طرف دیگر: غلام یحیی و دکتر جودت قرار گرفتهاند که اینها نیز متحد اند.
احسان طبری گرچه به ظاهر از این دو گروه جداست، ولی به سبب وابستگیهایی که از قدیم داشته با کامبخش و گروه او همراهی می کند.
ایرج اسکندری که مسئول کمیته مرکزی است با آنها نزدیکیهایی دارد ولی سعی می کند به تدریج موقعیت خود را مستحکم کند.
او که در درون هیئت اجراییه در اقلیت است قصد دارد افرادی را که با او کم و بیش همراهند به داخل کمیته مرکزی بکشاند.
دو تن از این افراد مهدی کیهان و حبیب اله فروغیان اند که از افسران سابق بودهاند.
هدف ایرج اسکندری از این کار پر کردن تدریجی خلائی است که در درون کمیته مرکزی برای او وجود دارد.
او می خواهد با آوردن اشخاص جدید و موافق قدرت مانور بیشتری به دست آورد و ضمن بازی کردن با جناحهای کمیته مرکزی موقع خویش را مستحکم سازد.
مهدی کیهان اکنون مسئول رادیوی صدای ملی است که از مسکو پخش و از نقاط نزدیک به مرز ایران رله می شود.
مهندس فرج اله میزانی که درگذشته مسئول رادیوی صدای ملی بود اکنون مسئولیت رادیوی پیک ایران را از شهر صوفیه پایتخت بلغارستان برعهده دارد.
در کمیته مهاجران ایرانی در شوروی نیز تغییراتی صورت گرفته است.
این تغییرات با تغییرات در بخش مهاجرین کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی همراه بوده است.
بخش مهاجرین سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی زیرنظر شخصی به نام میلووانف1 اداره میشود.
میلووانف نه تنها مسئول بخش مهاجرین سیاسی است، بلکه با احزاب کمونیست کشورهای مترقی و احزاب کمونیست اسپانیا و پرتغال و فعالیتهای مخفی و علنی آنها نیز ارتباط دارد.
بخش مهاجران انجمن صلیب سرخ و هلال احمر شوروی نیز زیرنظر این شعبه از کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی است.
کارهای کمیته مرکزی حزب منحله توده در خارج از ایران، ازجمله کارهای رادمنش با این شعبه از کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی مربوط است.
برکناری رادمنش به سبب شکستهایی است که حزب منحله توده در عراق و دیگر جاها خورده.
این مسئله نه تنها سبب تغییر در درون کمیته مرکزی حزب منحله توده شده بلکه مقامات شوروی مجبور شدند رابطهای کمیته مرکزی را نیز تغییر دهند.
در گذشته یکی از مسئولان همکاری با کمیته مرکزی حزب توده شخصی بود به نام: ...
.
که دو دستیار داشت یکی به نام خانوادگی موکریاک که نام اویفیم پطروویج است و دیگری به نام خانوادگی سیموننکو.
چرنف2 و موکریاک3 با غلام یحیی خیلی نزدیک بودند و در ضمن از رادمنش نیز حمایت می کردند در گذشته موقعی که این اشخاص در راس کار قرار داشتند رادمنش دبیرکل کمیته مرکزی حزب منحله توده بود و در راس کمیته مرکزی مهاجران ایرانی در اتحاد شوروی نیز دکتر نصرت جهانشاهلو و علی کباری قرار داشتند.
مسئول امور حزبی در سراسر اتحاد شوروی نیز محمود بقراطی بود.
ولی با برملا شدن فضاحت کار رادمنش ماموران کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی به همراه آنها دبیرکل کمیته مرکزی حزب منحله توده و همه ماموران آن ازجمله مسئولان حزب و سازمان مهاجران در شوروی عوض شدند.
چرنف ویفیم پطروویچ موکریاک از کار و مسئولیت قبلی خویش برکنار شده اند و اکنون مسئولیت آنها به سیموننکو4 واگذار شده است.
با روی کار آمدن سیموننکو در سازمان حزب منحله توده در اتحاد شوروی و سازمان مهاجران ایرانی در اتحاد شوروی نیز تغییراتی روی داد.
از سازمان حزبی بقراطی را کنار گذاشتند او اکنون حقوق بازنشستگی می گیرد و هیچ سمتی از لحاظ سازمانی ندارد.
فقط و فقط عضو کمیته مرکزی حزب منحله توده است و بس.
مقام او که مسئول امور حزبی حزب منحله توده در سراسر اتحاد شوروی بود به احمدعلی رصدی اعتماد سروان سابق توپخانه که اکنون عضو مشاور کمیته مرکزی است واگذار شده است.
مسئولیت سازمان حزب منحله توده در شهر مسکو نیز برعهده شمس الدین بدیع تبریزی افسر هوایی سابق است.
سازمان مهاجران ایرانی در اتحاد شوروی نیز دستخوش تغییراتی شده است.
دکتر نصرت اله جهانشاهلو5 که از یاران رادمنش و مسئول سازمان مهاجران ایرانی در شوروی بود از کار برکنار شد و اکنون این کار برعهده احمد طباطبایی واگذار شده است.
اکنون دکتر نصرت اله جهانشاهلو می کوشد تا به فرانسه بیاید و دیگر به شوروی بازنگردد و گویا برای این مقصود با عتیقهچی که فروشنده قالی است و در پاریس اقامت دارد تماسهایی هم گرفته است.
سال گذشته ویفیم پطروویچ موکریاک بنا به ماموریتی که داشت به ایران آمد یکبار نیز این شخص به عنوان جعلی کارمند علمی انستیتوی خاورشناسی شوروی به ایران آمده بود.
چندی پیش سازمان مهاجران ایرانی برای بازگشت مهاجران اقدام می کرد و پرسشنامههایی میان مهاجران ایرانی تقسیم کرده بود ولی تنها افراد معمولی می توانستند این پرسشنامهها را پر کنند و در آن مراتب علاقه خود را در بازگشت به ایران اعلام دارند و اگر اشخاص مسئول حزبی چنین کاری میکردند در حوزهها مواخذه می شدند یکی از مخالفان سرسخت بازگشت غلام یحیی بود ولی اخیراً تغییراتی در روش آنها که بیگمان به دستور شورویها است پدید آمده است دیگر مخالفتی با اعلام بازگشت نمی شود حتی به قرار مسموع گویا خود غلام یحیی همچنین پرسشنامه ای را امضاء کرده است.
در واقع ندانستم این یک بازی سیاسی است یا در حقیقت شورویها صادقانه به چنین کاری تمایل نشان می دهند و دروغی در کارشان نیست؟ ضمناً در مورد مراد رزم آور که در عراق بوده و به هنگام دبیری رادمنش در آنجا فعالیت داشت و گویا اقداماتی هم کرده است اظهار داشت که مراد رزم آور همچنان در عراق است و همسر او نجمی علوی خواهر بزرگ علوی و دخترش ویکتوریا رزم اور که شناسنامه جعلی به نام بارزانی داشتند و داماد او خسرو آذری و خواهر دامادش عرص پیشهوری به نام جواهر آذری نیز به همراه مراد رزمآور در عراق سکونت دارند.
م
توضیحات سند:
1 .
میلیوانف: مسئول حزب توده در شعبه بین المللی حزب کمونیست شوروی.
2.
چرنف: مسئول مهاجرین در شعبه بین المللی حزب کمونیست شوروی.
3.
ماکریاک: معاون چرنف بود.
4.
سیموننکو: مسئول بخش ایران در کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی
5.
نصرت اله: جهانشاهلو فرزند تقی در تبریز، در یک خانواده ثروتمند زنجانی زاده شد.
وی پس از آشنایی با مسائل سیاسی به کمونیسم گرایش یافت.
در سال 1316 هجری به همراه گروه 53 نفر دستگیر و زندانی شد.
پس از شهریور 1320 و آزادی به عضویت کمیته مرکزی حزب توده برگزیده شد و مسئولیت حزب در زنجان را عهده دار گردید.
در جریان غائله آذربایجان با پیوستن به فرقه دمکرات آذربایجان فعالیت هایی انجام داد که با شکست فرقه، به باکو متواری شد.
او در باکو مدتی طبابت کرد و مدتی هم معاونت فرقه را برعهده داشت.
در این مدت به شدت مخالف افسران فارس بود و زمانی که مسئله وحدت حزب توده و فرقه دمکرات مطرح شد، علیه حزب توده نطق کرد و ادعا کرد که حزب توده ایران ناسیونالیست است و می خواهد آذربایجان را نابود کند.
بعدها میانه جهانشاهلو و فرقه دمکرات به هم خورد و او به مسکو رفت در پلنوم چهارم شرکت داشت.
مدتی پس از پلنوم چهارم و با توجه به اختلافاتی که با سران حزب داشت، سعی کرد به غرب برود و بالاخره به آلمان غربی رفت و در آنجا برای همیشه ماند و به شغل طبابت پرداخت.
کیانوری این دوره زندگی او را توأم با همکاری با دستگاههای اطلاعاتی ایران (ساواک) و آلمان می داند.
جهانشاهلو یک بار در سال های پایانی حکومت پهلوی به ایران آمد و از طریق رسانه ها از جمله مصاحبه تلویزیونی علیه حزب توده افشاگریهایی کرد.
خاطرات او در سال 1360 در دو جلد تحت عنوان «سرگذشت ما و بیگانگان» چاپ و منتشر شده است.
منبع:
کتاب
چپ در ایران - حزب توده در آلمان شرقی به روایت اسناد ساواک صفحه 282