تاریخ سند: 5 مهر 1356
موضوع: دکتر على امینى
متن سند:
گزارش خبر
به: 312 شماره گزارش: 56704/ﻫ 21
از: 20ﻫ 21 13560705 تاریخ گزارش: 5 /7 /36
موضوع: دکتر على امینى
ساعت 0900 روز 31 /6 /36 در منزل دکتر على امینى واقع در الهیه آقایان سرمست و غلامعلى مطیعالدین و شخص دیگرى حضور داشتهاند دکتر على امینى براى اینکه از شر رفقا چندى راحت باشد نقاشى را در داخل ساختمان شروع کرده است اظهار میداشت از اطاق من تخلیه را براى نقاشى شروع کنید.
دکتر على امینى اظهار داشت مأمورین مخصوص اعلیحضرت باید چشمها را روى هم بگذارند آنچه که هست بگویند مطالب را گزارش دهند که براى شاه تازگى داشته باشد برعکس مطالب همه تکرارى و ناقص گزارش مىگردد.* بدین معنى که در رگ و پوست مأمورین مخصوص حک شده که از گزارشات آنها اعلیحضرت نباید ناراحت بشوند در حالی که شاه متوقع هستند آنچه اتفاق افتاده است بدون پیرایه بدانند مطالب همه ناراحتکننده است ولى براى اعلیحضرت باید ماهیت اشخاص روشن بشود من اگر از زیربناى این اطاق خبر نداشته باشم ناگهان روى سرم خراب خواهد شد.
نظریه سهشنبه ـ شنبه در اظهارات خود صادق بوده و خبر فوق را کتباً گزارش نموده است.
نظریه چهارشنبه ـ نظریه سهشنبه مورد تأیید است.
توضیحات سند:
* در سند مشابه دیگر دکتر امینى به نوعى از نحوه گزارش منابع از جلسات خود، گلایه مىنماید:
به: 322 از: 20ﻫ 21
موضوع: دکتر على امینى
ساعت 900 روز 24 /6 /36 در منزل دکتر على امینى نخستوزیر اسبق عدهاى از جمله هادى اشترى ـ منصورى ـ جمشیدى ـ کاویانى ـ علىاکبر سروش ـ باقر شهیدى ـ حاجى غلامعلى ـ مطیعالدین و سرمست حضور داشتهاند.
بحث در اطراف علماى صدر مشروطیت بود. باقر شهیدى گفت عجب قدرتى داشتند دکتر على امینى اظهار داشت از آن قدرتها براى خود سوءاستفاده مىکردند و نظام اجتماعى را فلج و مانع پیشرفت مملکت بودند بعد صحبت در مورد احکام متناقض دوران گذشته پیش آمد علىاکبر سروش گفت کسى حق نداشت بالاى حرفشان حرفى بزند او را نابود مىکردند آقاى دکتر ببخشید به این حرفهاى بىسروته سر شما را درد میآوریم امینى گفت نه بسیار خوب است از حرفهاى مملکت شرش کمتر است.
نظریه شنبه ـ آمد و رفت و دید و بازدید و تلفنهاى پیاپى فرصتى به دکتر امینى نمیداد که صحبتى بکند.
نظریه سهشنبه:
1 ـ شنبه در اظهارات خود صادق میباشد
2 ـ مفاد خبر فوق را کتباً گزارش نموده است.
نظریه چهارشنبه: نظریه سهشنبه مورد تأیید است.
منبع:
کتاب
علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 245