تاریخ سند: 4 تیر 1357
موضوع: جلسه هفتگی روحانیون آبادان
متن سند:
از: 6 ﻫ 1
به: 312 شماره: 8570/ ﻫ 1
مورخه فوق از ساعت 18:30 الی 20:30 جلسه هفتگی روحانیون در حسینیه اصفهانیهای آبادان تشکیل و پس از قرائت آیاتی از قرآن شیخ غلامحسین جمی بالای منبر رفت و درباره نقش رهبران دینی در طول تاریخ از امام جعفر صادق تا خمینی سخنرانی نمود و اظهار داشت روحانیون در تمام طول تاریخ برای آزادی و استقلال و تحکیم اصول و مبانی اسلام مبارزه کردهاند حتی درزمان مشروطیت روحانیون در مقابل انگلیس و روسیه نقش اساسی را داشتند لکن هم اکنون آزادی اصلاً وجود ندارد رهبران دینی یا تبعید هستند یا کشته شدهاند و یا در زندانها بسر میبرند این روحانیون سرمایهای از خود ندارند و مقامی هم روحانی ندارد فقط وظیفه دینی آنها خدمت به دین میباشد و مانند دیگران نیستند که دارای کاخ و مقام و جواهر باشند و اشاره کرد چرا نباید آزادی وجود داشته باشد چرا دستگاهها نمیگذارند اعلامیه هفتگی جلسات روحانیون را چاپخانهها چاپ کنند و منتشر شود و از مردم دعوت کرد که از هیچ چیز نترسید و اگر لازم باشد حتی برای چند روز مغازههای خود را ببندند و سپس از خمینی و شریعتمداری و گلپایگانی نام برد (با صلوات مداوم حضار) و به پسر خمینی اشاره کرد و گفت وقتی که فوت نمود نه تنها چیزی نداشت بلکه مقداری هم بدهکار بود این است روحانیت و خدمت به خلق و در خاتمه سخنرانی جمی از بین خانمها تعدادی اعلامیه خمینی و اعلامیه دیگری که به امضای گلپایگانی میباشد از بالکن حسینیه بین مردان ریخته شد.
این جلسه که حدود 200 نفر از طبقات مختلف و تعدادی از روحانیون خرمشهر و آبادان در آن شرکت داشتند ساعت 20:30 پایان پذیرفت.
نظریه یکشنبه: تعدادی از اعلامیه ها وسیله منابع جمعآوری گردیده است که به پیوست میباشد.
ضمناً با اینکه چند بار به جمی درباره خودداری از اظهار مطالب خلاف تذکر داده شده معهذا کماکان به رویه خود ادامه میدهد.
گرشاسب
نظریه سه شنبه: نظریه یکشنبه مورد تایید است.
شعله
نظریه چهارشنبه: نظریه سه شنبه تایید میشود.
باسل
نظریه جمعه: نظرات فوق مورد تایید است.
سریر
در تاریخ 7 /4 /37 احضار و به وسیله ریاست سازمان تذکرات لازم جهت خودداری از اظهارات مطالب خلاف به وی داده شده است.
سریر
محترماً به استحضار برساند- 17 /4 /37
به سازمان خوزستان اعلام شود اینگونه خبرها را تلگرافی اعلام دارند - ثابتی 17 /4 /37
منبع:
کتاب
حجتالاسلام غلامحسین جمی به روایت اسناد ساواک صفحه 190