تاریخ سند: 1 آبان 1357
روز 16/7/ شیخ طبسی1 پس از سخنرانی موسوی2 در بالای منبر در منزل آیتاله قمی اظهار داشته
متن سند:
از: 9/ﻫ 1 تاریخ:1 /8 /1357
به: 312 شماره: 20346 /9 ﻫ 1
گزارش خبر
روز 16 /7/ شیخ طبسی1 پس از سخنرانی موسوی2 در بالای منبر در منزل آیتاله قمی اظهار داشته شعار دادن به معنی فهماندن اسلام و آزادی به تمام مردم ایران و جهان می باشد؛ مثلاً با گفتن درود بر خمینی، این شخص اسلام پرست را به تمام مردم دنیا معرفی می کنید که در راه اسلام جانبازی می کند؛ اما شما برای کسب موفقیت باید اول تمام مأمورین اطلاعاتی چه افسر و چه درجه دار و چه شخصی را شناسائی و آنان را از میان بردارید؛ از شما خواهش می کنم تا زمانی که تهرانی3 را آزاد نکرده اند، در همین جا متحصن شوید؛ من و موسوی و شمس و آیتاله قمی در بررسی این کار هستیم.
نظریه شنبه. نظری ندارد.
نظریه یکشنبه. به احتمال زیاد خبر صحت دارد. سخندان
نظریه چهار شنبه. شیخ عباس واعظ طبسی در بخش 312 دارای سابقه می باشد و نظریه یکشنبه تائید می گردد.
غفوریان 27 /7 /57
از طرف افضلی 30 /7 /57
توضیحات سند:
1. آیتالله عباس واعظ طبسی، فرزند غلامرضا در بهمن ماه 1314 ﻫ ش متولد شد، پس از گذراندن دروس ابتدائی، وارد دبیرستان شد و در هنگام تحصیل دروس دبیرستان، وارد حوزۀ علمیه شد و به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و از محضر اساتید بنامی همچون ادیب نیشابوری، آقا مدرس یزدی، شیخ مجتبی قزوینی، شیخ هاشم قزوینی و آیتالله سیدهادی میلانی بهره برد. مبارزات سیاسی خود را همراه با حضور آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی و جریان فدائیان اسلام آغاز کرد. در سال 1339ش به دلیل ایرادسخنرانی علیه رژیم شاه، به مدت هفت ماه ممنوعالمنبر شد؛ اما مدتی بعد این ممنوعیت لغو گردید. با آغاز نهضت امام خمینی (ره) و پس از انجام رفراندوم شاه در سا ل 1341 ش، وی پس از ایراد سخنرانی دستگیر و به تهران منتقل شد. وی مدتی بعد فعالیتهای خود را همراه حضرت آیتالله خامنهای و شهید حجتالاسلام سیدعبدالکریم هاشمینژاد در مشهد ادامه داد و طی این فعالیتها دستگیر و روانه زندان شد.
ایشان پس از پیروزی انقلاب مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی خراسان را به عهده گرفت و در سالهای بعد به نمایندگی حضرت امام(ره) و حضرت آیتالله خامنهای در خراسان و سرپرستی حوزهی علمیه و تولیت آستان قدس رضوی و مسئولیت اداره سپاه پاسداران منصوب شد. واعظ طبسی نمایندگی مردم خراسان در دورۀ اول و دوم مجلس خبرگان را عهدهدار بود و پس از آن نیز در سال 1375 از سوی حضرت آیتالله خامنهای به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد. آیتالله واعظ طبسی در اسفند 1394 درگذشت.
2. حجتالاسلام سیدحسین موسوى جهانآبادی خراسانی، فرزند سید على کشاورز در 12خرداد 1320 در یکی از روستاهای مشهد مقدس متولد شد، تحصیلات خود را تا خارج فقه و اصول ادامه داد و در 39 سالگى به عنوان نماینده مردم مشهد در اولین دوره مجلس شوراى اسلامى انتخاب شد. وی قبل از پیروزى انقلاب به تبلیغ و اقامه جماعت اشتغال داشت و پس از پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى نیز همین راه را ادامه داد. وى صاحب تألیفات و مقالاتى در زمینه معارف اسلامى و قرآن مىباشد.
3. شیخ على مرادخانی ارنگه معروف به «تهرانی» فرزند عزتالله در سال 1305 ش در روستای ارنگه در استان تهران و در یک خانوادهی مذهبی به دنیا آمد. وی پس از فرا گرفتن تحصیلات ابتدایی با تشویق پدر به تحصیلات حوزوی روی آورد و پس از فراگرفتن مقدمات علوم دینی به تحصیل دروس خارج فقه و اصول از محضر آیات عظام سیدحسین بروجردی و امام پرداخت. پس از اتمام تحصیلات حوزوی به تبلیغ و وعظ مشغول شد و در سال 1340 از طرف امام خمینی جهت ارشاد و تبلیغ مردم لرستان عازم خرمآباد گردید.
با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) فعالیتهای ضد حکومتی خود را آغاز کرد و با تبعید امام به عراق چند مرتبه مخفیانه و به صورت قاچاقی به عراق رفت و با امام دیدار کرد و پس از بازگشت به مبارزات خود تداوم داد. به همین علت چند مرتبه دستگیر و روانهی زندان شد و یک مرتبه نیز به سیرجان تبعید گردید. با ادامهی فعالیت در سیرجان طبق حکم کمیسیون اجتماعی در تاریخ 4 /2 /1357 به تبعید در سقز کردستان محکوم شد و در آنجا تحت کنترل ماموران ساواک قرار گرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف مردم خراسان به نمایندگی در مجلس خبرگان قانون اساسی برگزیده شد و عضو گروه هفتم (اقتصادی و امور مالی) بود. شیخ علی تهرانی در سال 1358 خواستار محاکمهی علنی عباس امیر انتظام شد و رهبران انقلاب را متهم به ارتباط با امیر انتظام نمود. در ادامهی انتقادات خود، عملکرد و سیاستهای شورای انقلاب را سر در گم دانست و خواستار تشکیل دولت مستقل در کشور گردید. به همین منظور با انتقاد از رهبر انقلاب اسلامی، دانشجویان پیرو خط امام را به خاطر تصرف لانهی جاسوسی آمریکا مورد حمله قرار داد. دشمنی با حزب جمهوری اسلامی یکی از رویکردهای وی بود. دشمنی وی با مسئولین نظام وقتی به اوج رسیدکه آیتالله خامنهای از سوی امام خمینی(ره) به عنوان امام جمعهی تهران منصوب شد. وی این اقدام امام را برنتافت و حملات شدیداللحنی را علیه شهید آیتالله سیدمحمد هشتی و آیتالله خامنهای آغاز کرد. شیخ علی آقای تهرانی به دلیل بیماری خود بزرگبینی، خود را برای همهی امور شایسته میدید و دیگران را فاقد شایستگی میشمرد. پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مواضع مخالف جمهوری اسلامی را اتخاذ کرد و در اوج حملات عراق، با سخنرانیهای غیر مسئولانهی خود به تضعیف شخصیتهای انقلابی پرداخت. او ابتدا سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را ناآگاه به مسائل اسلامی میدانست و سپس به صورت غیرمنتظره به حمایت از آنان میپرداخت. در اقدامی دیگر طی نامهای سرگشاده به آیتالله شیخ ابوالقاسم خزعلی ضمن حمله به او از مواضع مجاهدین خلق حمایت کرد. بدین ترتیب در سال 1360 ناچار دستگاه قضایی کشور وی را فاقد صلاحیتهای لازم برای تصدی مسئولیتهای کشوری و دینی اعلام کرد. در نتیجه در همین سال او با انشار اعلامیهای به حزب جمهوری اسلامی حمله کرد. در ادامهی این فعالیتها به اتهام حرکتهای ضد انقلابی و حمایت از منافقین به حکم دادگاه انقلاب اسلامی مشهد دستگیر و چند ماه بعد آزاد شد. در سال 1363 از مشهد خارج شد و خود را به عراق رساند و به محض ورود تقاضای پناهندگی سیاسی نمود که مورد پذیرش رژیم بعثی عراق واقع شد. پس از استقرار به عنوان سخنگوی رژیم عراق، تبلیغات علیه جمهوری اسلامی و مسئولین این نظام را شروع کرد. شیخ علی تهرانی مهمان ویژه صدام حسین بود و در باغی بزرگ در بغداد در رفاه کامل به سر میبرد.
شیخ علی تهرانی به مدت پنج سال در عراق سکونت داشت و پس از پذیرش قطعنامهی 598 سازمان ملل متحد از سوی ایران و برقراری آتشبس، از عراق اخراج شد و دادگاه ویژه وی را به اتهام همکاری با دشمن در زمان جنگ، صدور فتوا علیه نیروهای انقلابی، تحریک ارتش عراق به کشتار مردم ایران محاکمه و وی را محارب تشخیص داد، اما با توجه به اینکه شخصاً خود را تسلیم نیروهای نظامی ایران کرده بود با تخفیف به بیست سال حبس خارج از محل سکونتش محکوم کرد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 16 صفحه 9