صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

ارسال اعلامیه مضره و تحریک‌آمیز توسط پست شهرى جهت برخى از مسئولان شهر سارى ـ استان مازندران

تاریخ سند: 1 آذر 1357


ارسال اعلامیه مضره و تحریک‌آمیز توسط پست شهرى جهت برخى از مسئولان شهر سارى ـ استان مازندران


متن سند:

سند شماره (377)

ارسال اعلامیه مضره و تحریک‌آمیز توسط پست شهرى جهت برخى از مسئولان شهر سارى ـ استان
مازندران

روز 1 /9 /57 (2537 شاهنشاهى)، تعداد معدودى اعلامیه مضره و تحریک‌آمیز به همراه عکسهائى از نواب صفوى (رهبر معدوم جمعیت فدائیان اسلام) توسط پست شهرى جهت برخى از مسئولان در شهر سارى ـ استان مازندران ارسال شده است. در اعلامیه مذکور ضمن تعریف و تجلیل از نواب صفوى، از او به عنوان اولین فردى که براى استقرار حکومت به اصطلاح اسلامى قیام نموده، نام برده شده است.
ضمناً در قسمت پائین عکس نواب صفوى که جداگانه روى کاغذ برقى گراور شده، مطالبى به شرح زیر نوشته شده است.
«درود بر روان پاک شهید بزرگ، حضرت سید مجتبى نواب صفوى رهبر فدائیان اسلام، ساخته شده در حوزه علمیه نجف، پیشتاز مبارزه مسلحانه در راه حکومت اسلامى و کشنده کسروى1، پیامبرى از جانب استعمار، هژیر2 وزیر دربار و رزم‌آراء3 نخست‌وزیر.
ارزیابى خبر :
ارسال اعلامیه مذکور صحت داشته و مطالب بالا در آن درج شده است.4
اقدامات انجام شده :
مراتب به نخست‌وزیرى اعلام گردیده است.

توضیحات سند:

1. احمد کسروى فرزند حاج میرقاسم در هشتم مهرماه سال 1269 شمسى در تبریز چشم به دنیا گشود. او تحصیلات خود را در تبریز ادامه داد و چون پدران او از سه پشت روحانى بودند، وى مدتى پیش نماز مسجد شد ولى بزودى از این کار دست کشید و در مدرسه امریکائى تبریز به تدریس عربى پرداخت در سال 1295 به قفقاز رفته و مدتى در تفلیس مى‌ماند. در بازگشت به تبریز به مشروطه خواهان پیوسته و وارد حزب دموکرات که رهبرى آن را شیخ محمد خیابانى به عهده داشت مى‌شود. کسروى که در سال 1298 به کار در دادگسترى پرداخته بود به دلیل مخالفت با اقدامات دولت از شغل خود استعفا داد و به وکالت دادگسترى پرداخت. او در همین حال از سال 1312 به چاپ ماهنامه پیمان پرداخت و از سال 1320 روزنامه پرچم را منتشر کرد. آثار کسروى که قسمت اعظم آنها در فاصله سال‌هاى 1312 تا 1324 نوشته شده در زمینه‌هاى مختلف به 70 جلد مى‌رسد و مهمترین آنها عبارت است از تاریخ مشروطه ایران، تاریخ هجده ساله آذربایجان، تاریخ پانصد ساله خوزستان، زبان پاک، ترجمه پلوتارخ، زبان آذرى، شیعیگرى، صوفیگرى، بهائیگرى، ترجمه کارنامک اردشیر بابکان، شهر یاران گمنام، حافظ چه مى‌گوید.
کسروى علاقه زیادى به پاکسازى از خود نشان مى‌داد، که پاک سازى در لغت،پاک سازى در شعر، پاک سازى در تاریخ...از جمله این موارد به شمار مى‌رفت. کسروى با فیلسوفان، شعرا، هواداران اروپا، بهایى‌ها، صوفیها، و روحانیون مخالف بوده، سعدى، حافظ، مولوى و خیام را بدآموز و منحرف و آناتول فرانس را آناتول نادانک مى‌نماید و سالى یک روز در اول دى ماه جشن کتاب سوزان ترتیب داده و دیوان شعرا و فیلسوفان و روحانیون را مى‌سوزانید.
کسروى عقیده داشت با پیراستن زبان پارسى از لغت‌هاى بیگانه و تغییر الفباء مى‌توان زبان پارسى را زبان همگان ساخت زبانى آسان که همه دنیا با آن سخن گویند. اولین زبان را از باک مى‌نامید و از سال از 1312 که به انتشار ماهنامه «پیمان» دست زد و تا آخر عمر به تبلیغ این زبان پرداخت.
کسروى درباره مذهب، آرائى شبیه آراء وهابیت اظهار داشت و بر تفسیر و تاویل آیات قرآن حمله کرد و احادیث را غیر معتبر خواند. او با برپایى تشکیلات «پاک دینان» به علما که دولت‌ها را جائر مى‌دانند و با بدآموزى مردم را به زیارت قبور هدایت مى‌کنند، تاخت. به تدریج در بیان عقاید خود بى‌پرواتر گردید، قرآن و برخى از کتب ادعیه را سوزاند و ادعاى انشراح صدر و نبوت کرد. در اوائل دهه 1320 شمسى، حضرت امام خمینى ره افکار ضد مذهبى کسروى را به شدت مورد انتقاد قرار داد و او را دروغگو، خائن و افیونى بى خرد نامید. فتنه و فساد کسروى به جائى رسید که آیت‌اللّه‌ العظمى خوانسارى، وى را مهدورالدم دانسته و حکم قتل او را صادر نمود. در سال 1324، کسروى به اتهام قرآن سوزى و مخالفت با دین به پاى میز محاکمه کشیده شد و در آخرین جلسه بازپرسى در سن 57 سالگى به ضرب گلوله فدائیان اسلام به هلاکت رسید.
2. عبدالحسین هژیر فرزند محمد وثوق متولد 1280 ه‍ ش در خردسالى هنگام بازى با ترقه و انفجار آن یک چشمش آسیب دید و قدرت بینائى خود را در آن چشم از دست داد. تحصیلات مقدماتى و متوسطه را در مدارس مظفرى و دارالفنون پایان داد و وارد مدرسه علوم سیاسى شد و دوره مدرسه مزبور را در هجده سالگى تمام کرد. زبانهاى روسى و فرانسه را به خوبى فراگرفت و به استخدام در وزارت امور خارجه درآمد. پس از دو سال استعفا داد و به سفارت شوروى وارد شد. در همان سال روزنامه پیکان را به مدیریت پدرش و سردبیرى خودش دایر کرد. در سال 1307 همزمان با اخراج ایرانیان از سفارت شوروى هژیر هم بیکار شد. تا این که وزارت طرق و شوارع تشکیل گردید و تقى‌زاده هم در راس آن قرار گرفت و هژیر به سِمت بازرس در آنجا مشغول کار شد پس از انتقال تقى‌زاده به وزارت دارایى وى نیز به آن وزارتخانه انتقال یافت. هژیر در وزارت مالیه عملاً مشاور وزیر در امور نفتى شده بود و پس از مدت کوتاهى رئیس اداره حقوقى شد پس از روى کار آمدن فروغى، داور در راس وزارت دارائى قرار گرفت و چون در آن زمان هژیر کار مهمى نداشت به جاى دکتر على علامیر مفتش بانک ملى ایران شد. چون در آن زمان بانک ملى وظایف بانک مرکزى را انجام میداد جهت انتشار اسکناس دو امضاء لازم بود که یکى مدیر کل بانک ملى و دیگرى امضاى مفتش بود که امضاى هژیر روى سرى دوم اسکناسهاى منتشره وجود دارد. در 1318 مدیر کل وزارت دارائى شد و در همان سال به جاى ابوالحسن ابتهاج به معاونت بانک ملى رسید. در اسفند 1320 با دوندگیهاى بسیار موفق شد در آخرین ترمیم کابینه فروغى به سِمت وزیر پیشه و هنر و بازرگانى منصوب شود. در کابینه دوم سهیلى هژیر وزیر راه شد و در کابینه محمد ساعد مراغه‌اى مقام وزارت کشور را گرفت ولى در ترمیم سوم کابینه جاى خود را به محمد سرورى و معاون خویش سپرد و از دولت خارج شد. در کابینه‌هاى اول و دوم حکیمى وزیر دارائى بود و متوالیا در چهار ترمیم کابینه قوام سمت خود را حفظ کرد. در سال 1326 در کابینه حکیمى به وزارت مشاور انتخاب شد و پس از سقوط حکیمى با راى اکثریت مجلس به زمامدارى رسید. پس از کناره‌گیرى از نخست‌وزیرى و در سال 1328 به نمایندگى مجلس موسسان انتخاب شد. سپس وزیر دربار و فعال مایشاء شد. بالاخره روز سیزدهم آبان 1328 در مجلس عزادارى و روضه‌خوانى که دربار در مسجد سپهسالار تشکیل داده بود هژیر هدف گلوله حسن امامى عضو جمعیت فدائیان اسلام قرار گرفت و پس از 24 ساعت درگذشت. هژیر هنگام فوت 49 ساله بود. وى گاهى دچار اوهام و خرافات مى‌شد، از عدد 13 وحشت زیادى داشت. عده‌اى محاسباتى کرده‌اند و تصادف این رقم را با سوانح زندگى او مرتبط ساخته‌اند. نام او عبدالحسین هژیر سیزده حرف است. روز 13 خرداد متولد شد. در طول زندگانى 13 بار به مقام وزارت رسید و در 13 آبان تیر خورد و در 13 صفر درگذشت. سن او هنگام فوت 49 سال بود که جمع آن 13 مى‌شود.
نخست‌وزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار ـ باقر عاقلى ـ نشر جاویدان ـ 1370
3. سپهبد حاجیعلى رزم آرا 1329 ـ 1280 شمسى: وى یکى از مشهورترین افسران ارتش بود که پس از به پایان رساندن مدرسه نظام، با درجه ستوان دومى وارد ارتش شد. مدتى در رشت و آذربایجان خدمت کرد. در سرکوب حرکت میرزا مشارکت داشت و پس از گرفتن درجه سروانى براى ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در مدرسه سن سیر به تحصیل پرداخت. بعد از مراجعت به ایران در هنگ کرمانشاه مشغول به خدمت شد و در 1311 به فرماندهى تیپ مستقل لرستان ارتقاء مقام یافت. در 1314 به تهران آمد و در دانشگاه جنگ مشغول به کار شد. در 1317 به درجه سرتیپى رسید. در 1320 ابتدا فرمانده لشکر یک تهران و سپس فرمانده آمادگاه تسلیحاتى ارتش شد و در 1323 ریاست ستاد کل ارتش را برعهده گرفت. رزم‌آرا پس از شهریور 1320 و اشغال ایران توسط متفقین، در رقابت و کشمکش با سرلشکر حسن ارفع «حزب نهضت ملى» را براى جذب افسران علاقمند به فعالیت سیاسى تشکیل داد که در دستگیرى‌هاى شهریور 1324 تعدادى از اعضاى آن دستگیر و تبعید شدند و خود او نیز معزول و منتظر خدمت شد. در 1326 دوباره به ریاست ستاد کل ارتش رسید و در 1329 به نخست‌وزیرى برگزیده شد و در 16 اسفند همان سال به هنگام ورود به مسجد شاه با شلیک سه گلوله از سوى خلیل طهماسبى در 49 سالگى به قتل رسید. رزم‌آرا را از حامیان منافع شرکت نفت ایران و انگلیس دانسته‌اند.
رزم‌آرا در زمینه‌هاى نظامى تألیفاتى داشته است که یکى از مهمترین آنها مجموعه «جغرافیاى نظامى ایران» است.
4. این اعلامیه در ضمیمه کتاب آمده است. ضمیمه شماره 27 از دیگر اعلامیه‌هاى که امروز (1 /9 /57) در سطح شهر سارى مخفیانه توزیع شد، یکى چهره نوجوان 14 ساله محمود علامه بود که در 29 /8 /57 به دست مأموران مسلح حکومت در سارى به شهادت رسید. دیگرى کاریکاتورى از شاه بود که او را بزرگترین جلاد خون آشام تاریخ بشریت یاد کرده بود.


منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 2 صفحه 266

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.