تاریخ سند: 14 شهریور 1357
موضوع: تعطیل مغازهها و توزیع اعلامیّهی مضرّه
متن سند:
از: 2ﻫ ب و 2ﻫ 1 تاریخ: 14 /6 /37
به: 2ﻫ 1و 312 شماره: 4679 /2ﻫ ب
موضوع: تعطیل مغازهها و توزیع اعلامیّهی مضرّه
ساعت 21 مورخهی 7 /6 /37 مجتبی خوشنویس شغل فروشنده کالای کودک در خیابان قاضیمحلهی بابلسر اعلامیّهای به امضاء اصناف بابلسر برای تکثیر به مغازهی حسین مسگریان میبرد چون یادشده از تکثیر اعلامیّهها خودداری مینماید خوشنویس به عکّاسی موج که فتوکپی هم دارد مراجعه و در حدود 200 برگ فتوکپی تهیه و مورخهی 8 /6 /37 بین اصناف بابلسر توزیع مفاد اعلامیّه به مضمون زیر میباشد:
همانطوریکه مردم شریف بابلسر اطلاع دارند در چند روز گذشته سربازان ساواک شبانه خانهی خطیب شهیر حجتالاسلام حاج روحانی را محاصره و بدون هیچ دلیل او را بازداشت نمودهاند...اصناف این شهر همزمان با اصناف بابل خواهان آزادی حجتالاسلام حاج روحانی را تا روز پنجشنبه این هفته میباشیم درغیر این صورت از روز جمعه تا اطلاع ثانوی کلّیهی مغازههای این شهر تعطیل بوده و از عموم مردم تقاضا میشود کلّیهی مایحتاج خود را تهیه تا در مضیقه ارزاق قرار نگیرند.
نظریهی شنبه: مجتبی خوشنویس از دوستان شنبه میباشد و او را نیز دعوت به توزیع اعلامیّه نموده است ضمناً مجتبی برادری به نام مصطفی خوشنویس دارد که وی دانشجوی مدرسهی عالی بابلسر بوده و با او در اینگونه مسائل دست دارد بهنظر میرسد که مسبّب اصلی این کار مصطفی باشد.
نظریهی یکشنبه: با توجه به صداقت همکار خبر صحت دارد ضمناً نظر عالی را به شمارههای3263 /2ﻫ1 - 20 /11 /36 و 3388 /2ﻫ2 - 4 /3 /36معطوف میدارد.
نظریهی دوشنبه: نظریهی یکشنبه مورد تأئید است یکی از اقوام خوشنویس به نام علی خوشنویس به علّت به ثمر رساندن هدفهای گروه خرابکار چریکهای به اصطلاح فدائی خلق1 دستگیر موضوع پیوست امریّهی شمارهی 3263 /2ﻫ 1- 20 /11 /36 لذا این احتمال وجود دارد که مشارالیه تحت تأثیر افکار و تمایلات علی قرار و به این طریق دست به فعالیّت براندازی زده باشد. عین اعلامیّه به پیوست تقدیم میگردد. 2
نظریهی 2ﻫ ب: سابقه و فعالیّت و بالأخره دستگیری علی خوشنویس در روحیهی مجتبی اگر نسبتی داشته باشند بیتأثیر نمیتواند باشد و این اقدامات وی هم نشان میدهد که یادشده زمینهی کاری مساعدی دارد. یک بار احضار و دادن تذکر ضرری ندارد شاید دلالت شود. آقای قاسمپی 19 /6[ /37]
توضیحات سند:
1ـ سازمان چریکهاى فدایى خلق: این سازمان را بیژن جزنى، از دانشجویان دانشگاه تهران و از هواداران حزب توده پایهریزى کرد. جزنى که به دلیل عملکرد تسلیمطلبانه حزب توده در جریان کودتا و نیز موضوع انفعالى حزب پس از دستگیرى و فروپاشى در سالهاى پس از کودتاى 28 مرداد، اعتماد خود را به آن از دست داده بود، به گرایشهاى رادیکال روى آورد و با تأثیر از انقلابیون مارکسیست آمریکاى لاتین، در پى سازماندهى گروههاى چریکى براى عملیات مسلّحانه علیه رژیم برآمد. وى براى این منظور با کمک دوستان خود گروهى را پایهریزى کرد. بعدها ساواک این گروه را کشف، و بیژن جزنى و چند تن از دوستانش را دستگیر کرد، اما بقایاى گروه دوباره به سازماندهى پرداختند. آنان قصد داشتند در شهرهاى بزرگ و جنگلهاى شمال به نبرد چریکى با رژیم بپردازند، تا این که در بهمن 1349 به پاسگاه سیاهکل در شمال کشور حمله کردند و مدافعان آن را کشتند. دولت با اقدامات وسیع امنیتى و نظامى در طىّ حدود ده روز تمام اعضاى گروه را - که کمتر از پانزده نفر بودند - دستگیر و به سرعت اعدام کرد. واقعهی سیاهکل اهمیت چندانى در تاریخ مبارزات مردم ایران نداشته است، اما همواره براى چریکهاى مارکسیست بسان یک اسطوره به شمار مىآمد. به هر حال پس از این تلاش ناموفق، بقایاى گروه دوباره به سازماندهى خود پرداخته، سازمان چریکهاى فدایى خلق را تشکیل دادند. این سازمان در اوایل سال 1350 به چند ترور محدود دست زد، اما چند ماه بعد تمام اعضاى ردهبالاى سازمان دستگیر و یا در درگیرى با نیروهاى امنیتى کشته شدند. این گروه تا سال 1355 به اقدامات پراکنده از جمله ترور چند تن از سران انتظامى و امنیتى رژیم، بمبگذارى و مصادرهی چند بانک دست زدند، سرانجام در این سال ساواک موفق شد تمام اعضاى اصلى آن را دستگیر کرده، یا به قتل برساند. بدین ترتیب از سال 1355 این سازمان عملاً جز در زندانها وجود خارجى نداشت.
انقلاب اسلامى ایران، جمعى از نویسندگان، (قم: دفتر نشر معارف، چاپ سى و هفتم، زمستان 1385،) ص 145 و 146.
2ـ اعلامیّهی موردنظر در پرونده ساواک یافت نشد.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ هادی روحانی به روایت اسناد ساواک صفحه 302