صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

حمله کمونیست ها1 به موسی صدر

تاریخ سند: 5 اسفند 1353


حمله کمونیست ها1 به موسی صدر


متن سند:

[به] : 713 [از] : 213 شماره : 2764 /213 1ـ اخیرا کمونیست ها و گروهی از چپی های لبنان حملاتی را به سید موسی صدر آغاز کرده اند و در این راه شخصیت های قدیمی را تحریک می کنند علیه او اقداماتی بنمایند تا ارزش و اعتبار وی کاهش یابد.
علت حمله کمونیست ها این است که آنها موسی صدر را رقیب خود در جمع آوری احساسات مخالف می بینند.
2ـ کمال جنبلاط نقش مهمی در تحریک چپی ها علیه موسی صدر دارد.
نظریه 2 /213 : احتمال صحت خبر موجه است هرگونه اطلاعات تکمیلی متعاقبا اعلام می گردد.
نظریه 1 /213 : نظریه فوق تأیید می شود.
نظریه بخش 213 : نظریه فوق مورد تأیید است.
سید موسی صدر ـ 58 713

توضیحات سند:

1ـ در طول تاریخ چند دهه گذشته و از وقتی که پای گروههای چپ و کمونیست به کشورهای اسلامی باز شد همواره اسم گروههای چپ، قرین خیانت و جنایت بوده و نفوذ تخریبی و فاجعه آمیز گروههای چپی و کمونیست در جنبش آزادیبخش فلسطین برگی دیگر از این اوراق ننگین است که زخمی عمیق و غیرقابل جبران بر جامعه لبنان و نهضت مقاومت فلسطین بر جای گذاشت.
شهید دکتر چمران که از نزدیک شاهد فجایع، خیانتها و رذالتهای آنان بوده در ضمن خاطرات خود می گوید : «...
بعد از آقای صدر، که او مقامی دیگر دارد، اسم من در صدر لیست سیاه نوشته شده بود و به شدت مورد حقد و کینه آنها قرار داشتم، باران تهمت می بارید که ساده ترین آنها جاسوس اسرائیل، نوکر شاه، دست نشانده آمریکا بود.
دوستانم خبر می آوردند که از هر نقطه ای برای گرفتن من کمین کرده اند.
مخطوفین [ربوده شدگان] پیغام می آوردند که قسمت زیادی از تحقیقات احزاب در مورد تو دور می زند.
وای اگر اسیر آنها گردی، اما من مسئول بودم که به همه جا سر بزنم، به همه امید بدهم و همه را به ایستادگی تشویق کنم.
مظهر ایمان و فداکاری باشم، و مدام در حرکت بودم، از «شیاح» به «برج البراجنه» و از «برج» به منطقه دیگر و از بیروت به جنوب و از صور به شهرهای دیگر حرکت می کردم، ولی هر بار با فکر و تدبیر از کمین دشمن رد می شدم و فقط توکلم به خدا بود ...
به طور روشن و صریح برای شما بگویم، که زندگی در شهرهای لبنان برای ما امن نبود، زیرا 75 سازمان و حزب چپی وجود داشتند که هیچ کس نمی توانست بفهمد کی و کجا یکی از آنها به ما ضربه خواهد زد.
و حتی یک دقیقه از حیات خود اطمینان نداشتیم که زنده بمانیم.
تصورش را بکنید که مطمئن ترین نقاط برای ما در مرز اسرائیل بود.
در آنجا که می دانستیم چپی وجود ندارد، چپی جرأت نمی کند به آنجا بیآید و فقط یک دشمن در مقابل ما وجود دارد و آن دشمن اسرائیل است، بنابراین از پشت سر خود مطمئن بودیم و می دانستیم لااقل از پشت کسی ما را نمی زند، و اگر دشمنی به ما حمله کرد، مردانه در مقابل دشمن می جنگیم و به شهادت می رسیم.
بزرگترین ضربات را به ما از پشت می زدند، هنگامی که کسی بی هوا در مسیر راهی در داخل ماشین ما را به گلوله می بست، و [تعداد] زیادی [از] رزمندگان ما را و بزرگان ما را به گلوله بستند و به شهادت رساندند، چقدر جای تأسف است.
یک بار در حضور ابوعمار (یاسر عرفات) به شدت عصبانی شدم و بر او سخت تاختم در حالی که «ابوحسن»، «ابو ولید» و چند نفر از کمیته مرکزی مقاومت نشسته بودند...
به او گفتم چطور اجازه می دهد که رادیوهای چپ و روزنامه ها و حتی «فلسطین الثوره» ارگان مقاومت فلسطین به امام موسی فحش بدهند و دروغ بگویند و تهمت بزنند و فرمان قتل جوانان را صادر کنند؟ چرا ای ابوعمار جلوی این کثافت کاری ها و رذالت ها و جنایت ها را نمی گیری؟ چرا سکوت کرده ای، «اَلسّاکِت عَلَی الحَقّ شِیْطان اَخْرَس» [ساکت در برابر حق شیطانی است لال] و با کمال ناراحتی گفت : «کسانی که به شما فحش می دهند، به من بیشتر فحش می دهند، مرا نیز جاسوس می خوانند به من نیز نسبت خیانت می دهند و کاری از دست من ساخته نیست».
و بعد یک دسته روزنامه از زیر میزش نشان داد که پر از فحش و تهمت و خیانت به ابوعمار است.
به او گفتم که از هجوم چپی ها و سازمانهای افراطی «جبهه الرفض» گله ای ندارم ولی گله من از فحش و هجوم «فلسطین الثوره» و «وفا» سخنگوی مقاومت فلسطین است، که زیر نظر «ماجد ابوشرار» کمونیست اداره می شود و پا به پای روزنامه ها و تبلیغات کمونیست به ما می تازد...
گفت «ای برادر این تناقضات در مقاومت وجود دارد، و حتی دیروز افسری از فتح، در همین اداره مرکزی فتح، افسری دیگر از فتح را کشت، و ما کاری نتوانستیم بکنیم...
» به او گفتم این کمونیست ها با اسلحه مقاومت مجهز شده اند، بر دوش مقاومت سوار شده اند و با قداست مقاومت نیز مسلح شده اند و ما را می کوبند و این بزرگترین ظلم تاریخ است...
» او گفته های مرا قبول می کرد و حتی رجل دوم مقاومت «ابوجهاد» می گفت «هر حمله و هجومی به شما مثل خنجر بر قلبم می نشیند...
» ولی این رهبران مقاومت در تار عنکبوت چپ گرفتار شده اند.
با آن که قلبا مخالف آنها هستند عملاً نمی توانند قدمی علیه آنها بردارند.
و آنها نیز بر دوش مقاومت سوار شده با کمال بیرحمی مشغول نابود کردن دشمنان قدیمی خود هستند.
لبنان بنیاد شهید چمران 288 291

منبع:

کتاب امام موسی صدر به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 402

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.