تاریخ سند: 10 مهر 1357
موضوع: عبدالوهاب قاسمى فرزند عزیزاله
متن سند:
سند شماره (18)
به: 312 تاریخ گزارش: 10 /7 /57
از: ه 1 شماره: 3327 /2 ه 1
موضوع: عبدالوهاب قاسمى فرزند عزیزاله
ساعت 1700 روز 5 /7 /57 نامبرده بالا در مسجد جامع سارى به مناسبت درگذشت پسر آیتاللّه گلپایگانى به منبر رفته اظهار مىدارد مصیبت بزرگى از هر طرف دارد دنیاى شیعه را ماتمدار مىسازد و پس از انتقاد از دولت اضافه مىنماید نخست وزیر وقت ادعا مىکند ما زندانیان سیاسى را از زندان آزاد نمودیم مردم بدانید و آگاه باشید اینها تمام دروغ است از یک طرف چند نفر را آزاد مىکنند بلافاصله چندین نفر را زندانى مىسازند بنا به گفته خود نخستوزیر 1036 نفر را در حکومت نظامى اخیراً دستگیر کردهاند آیا این است معنى آزادى سیاسى اگر آزادى بیان وجود دارد و تظاهرات آزاد شده چرا حکومت نظامى نمودید چرا مردم بیگناه را کشتار عمومى کردید باید قبلاً به مردم تذکر بدهید مردم بىگناه را به مسلسل نبندید در میان گفتار خود روزنامهاى از جیبش درآورده و به مردم [براى مردم] مىخواند که: اى مردم بدانید در کشور اسلامى چرا باید دختر و پسر اجنبى لخت و عریان در استخر سرپوشیده اصفهان مسابقه شنا برپا کنند این چه کشوراسلامى است و ادامه مىدهد که سالانه 300 میلیون تومان جهت جشنهاى فرهنگ و هنر اختصاص یافته بود فقط به خاطر برگزار نشدن یک جشن 30 میلیون تومان صرفهجوئى شد پس قبلاً از این بودجهها حیف و میل مىشده است یاد شده چندین بار نام خمینى را در منبر برده و مردم صلوات ختم کردند وى در خاتمه بیان مىکند که ما خواهان اصلاح قانون اساسى هستیم و از این که نخستوزیر عوض شده فقط مهره را جابجاى کردهاند این کار دردى را دوا نمىکند دارند دروغ مىگوند مىخواهند شما را سرگرم کنند بر شما مردم است که بیدار باشید.
در این سخنرانى از کلیه طبقات مخصوصاً محصلین شرکت کرده بودند از روحانیونى که حضور داشتند عبارتند از شیخ عبداللّه نظرى، شیخ محمدتقى نظرى، شیخ مفیدى، سید رضى شفیعى، شیخ طبرسى، شیخ دارابى، شیخ نائینى.
نظریه شنبه: مطالب فوق را شیخ قاسمى در بالاى منبر بیان نمود.
نظریه یکشنبه: خبر مورد تائید است و در این زمینه گزارش نیز از طریق شهربانى استان واصل گردیده است. هوشمند
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه موردتائید است. رومى
در کلاسه 18267 به نام فوق بایگانى شود. قاسمپى 24 /7/[57]
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 2 صفحه 20