تاریخ سند: 28 آذر 1357
موضوع : ملاقات سنجابی با طالقانی
متن سند:
شماره : 22341 /811 ب
ضمن مذاکراتی که بین دو نفر از اعضای یکی از نمایندگان خارجی در ایران
بعمل آمد یکی از آنها اظهار داشت سنجابی و فروهر پس از آزادی از زندان با
آیت الله طالقانی ملاقات که مهندس بازرگان و چند نفر دیگر حضور داشتند در
این ملاقات قصد داشتند که روز تاسوعا مشکل مردم را مانند وقایع کربلا و
جنگ حسین (ع) با معاویه
وانمود سازند هدف
روحانیون روشن نمودن
سنجابی و همراهانش برای
جلوگیری از تبانی او با رژیم
بوده است دیپلمات مزبور از
دوستش خواهش نموده که
اطلاعات فوق را سری
دانسته و از پخش آن قویا
جلوگیری شود زیرا
اطلاعات مزبور را جوانی که
خود را کتیرایی معرفی کرده
در اختیار یک روزنامه نگار
گذارده و مدعی شده که با
یاسر عرفات1 در تماس
است.
در پرونده سیدمحمود علایی طالقانی به کلاسه 52941 بایگانی شود
روحانی 30 /9 /57
محترما به عرض می رساند.
دایره بررسی 29 /9
توضیحات سند:
1ـ محمّدعابد، معروف به
عرفات، در سال 1944 رئیس
انجمن دانشجویان فلسطینی
گردید و به سبب فعالیّتهای
گسترده اش در تعلیم چریکهای
فلسطینی، به فرماندهی گروه
کماندوئی الفتح دست یافت و
پس از آنکه در سال 1968،
سازمان آزادیبخش فلسطین، به
کمک جمال عبدالناصر، رئیس
جمهور مصر و برخی دیگر از
سران عرب موجودیت یافت،
ریاست سازمان یادشده به عهده
وی گذاشته شد.
اتخاذ سیاستهای
محافظه کارانه و گهگاه شتابزده و
ناپخته و همچنین مخالفتهای
جناحهای انقلابی علیه موجودیت
رژیم صهیونیستی، عرفات را، به
میز مذاکره کشاند و پس از سالها
مبارزه، تحت عنوان «حکومت
خودگردان»، به صورت ابزاری
در دست اسرائیل قرار گرفت و در
تجربه چند ساله، نشان داد که ...
هرگونه سازش و مذاکره با رژیم
غاصب صهیونیستی، در عمل
محکوم به شکست می باشد.
حوادث اواخر سال 1380 و اوائل
1381 و جنایات گسترده رژیم
صهیونیستی، این واقعیت تلخ را
نشان داد.
حتی فشار و
محدودیت، غیرقابل تصور
درباره عرفات را، می توان شاهد
گرفت.
نهضت انتفاضه فلسطین،
جدا از سیاست عرفات، با
جهان بینی اسلامی، آغاز شد که
نه تنها تشکیلات خودگردان را در
موقعیت خاصی قرار داد، بلکه
جهانیان را متوجه جنایات بیشمار
و روزافزون رژیم سفاک
اسرائیل، نموده است و امروز
عرفات، اولین بازنده
سیاسیکاری، در عرصه سازش با
اسرائیل است.
(فرهنگ، دانستنی ها، 240 ...)
منبع:
کتاب
آیتالله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 635