تاریخ سند: 29 اردیبهشت 1332
گزارش
متن سند:
تاریخ: 29 /2 /1332
گزارش
مأمور ویژه گزارش میدهد چند روز است در محافل مذهبی تهران موضوع فعالیت قریبالوقوع جمعیت فدائیان اسلام و اینکه ممکن است یکبار دیگر افراد این جمعیت برای ترور عدهای از موافقین مؤثر دولت دست به اقداماتی بزنند، مورد بحث و گفتگو میباشد. تبلیغات شدیدی که در روزهای اخیر از طرف محافل مخالف دولت مبنی بر همکاری دولت با تودهایها شروع شده و مهمتر از همه، آرائی که در چند روز اخیر در دادگستری به نفع تودهایها صادر گردیده برای تحریک روحیه افراد فدائیان اسلام علیه دولت عامل مؤثری بودهاند و به قرار مسموع، اکنون کلیه فعالیت کاشانی و دکتر بقائی و مقامات مذهبی دیگری که با این افراد بستگی دارند مصروف این میشود که با جلب نظر رهبران جمعیت فدائیان اسلام، آنها را علیه دولت وادار به فعالیت شدیدی بنمایند. چون فدائیان اسلام نسبت به آیتالله بروجردی علاقه مخصوصی دارند نقشه مخالفین دولت این است که با انتشار اخباری مبنی بر همکاری دولت با تودهایها نظر آیتالله بروجردی را جلب نموده تا با عصبانی نمودن ایشان زمینه اجرای نقشههای خود را علیه دولت فراهم سازند.(۱)
توضیحات سند:
۱- آیتالله بروجردی اگر چه در مقام مرجعیت جانبدار شرکت فعال و آشکار در مسایل روزمره سیاسی نبود و رسالت خود را در تحقق بخشیدن به اموری دیگر میدانست، اما هیچگاه در زمینه دفاع از مصالح کشور و مسلمین در حد توان و امکانات غفلت نورزید و خصوصاً در امر ملی شدن صنعت نفت، هنگامی که سیاست خارجی و دربار و عوامل فریبخورده، خواستار رودرروئی آن مرجع بزرگ با دکتر مصدق بودند دست رد بر سینه آنان زد. به عنوان نمونه موضع آن مرحوم در وقایع بهمن ۱۳۳۱ قم به نقل از آیتالله واعظزاده خراسانی دبیر کل تقریب بین مذاهب، در ذیل نقل میگردد:
«آیتالله بروجردی هم، روحاً با نهضت ملی نفت، موافق بود. جریانی در قم پیش آمد که به ناچار علناً از نهضت، پشتیبانی کند. جریان از این قرار بود:
دو نفر از روحانیون که یکی از آنان سید علیاکبر برقعی بود، در کنفرانس صلح وین شرکت کرده بودند، در موقع بازگشت وی به قم، عدهای از تودهایها به استقبال ایشان شتافتند و انبوه طلاب و مقدسین هم تظاهرات مخالفی به راه انداختند و چیزی نمانده بود که بین طرفین، درگیری رخ دهد. نیروی نظامی دخالت کردند و به زور متوسل شدند که من در بین جمعیت حاضر و ناظر بودم و بعد معروف شد که در تیراندازیهای پلیس برخی از طلاب کشته شدهاند. این جریان اوج گرفت و عدهای از علمای دربار، به قم آمدند و به آیتالله بروجردی تأکید داشتند که شما، دولت مصدق را به خاطر این بیاحترامی به شما و حوزه علمیه قم، محکوم کنید.
آیتالله بروجردی، با کیاستی که داشت، متوجه شده بود، در این قضیه دست دربار، برای تضعیف دولت مصدق در کار است؛ از این رو، به پیشنهاد علمای درباری توجه نکرد و دولت مصدق را مورد انتقاد قرار نداد و در جواب آقایان درباری گفت: «من کاری ندارم»
من خودم، عده زیادی از وابستگان دربار و گویندگان دربار را دیدم که در اجتماعات عظیم آن روزها در قم، که در صحن مطهر برپا میشد، علیه مصدق و آیتالله کاشانی سخنرانی میکردند. آیتالله بروجردی وقتی که دید جوسازیها علیه دولت به اوج خود رسیده است. و درباریان میخواهند از این قضیه سوءاستفاده کنند، در ضمن درس سخنانی به این مضمون گفت:
«رئیس دولت، با این که گرفتاریهای زیادی داشت. من از ایشان هیچ شکایتی ندارم. رئیس دولت، برای مملکت خدمت میکند. طلاب، پی درسشان باشند قضیه را دنبال نکنند.»
ایشان با این حمایتی که از دکتر مصدق به عمل آورد، آشوب را فرو نشاند و نگذاشت از حوزه علمیه و وجود ایشان، در راه عزل دکتر مصدق، بهرهبرداری شود. این خدمت بزرگی بود که آیتالله بروجردی به نهضت ملی نفت کرد.»
ر.ک: مجله حوزه، شماره 4۲ - 4۳، ص ۲۲۶ - ۲۲۷
منبع:
کتاب
روحانی مبارز / آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد- جلد دوم صفحه 535