صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مردم شهر و روستای رفسنجان همگام با سایر مردم این مرز و بوم به ندای رهبرشان امام خمینی به پاخاستند

مردم شهر و روستای رفسنجان همگام با سایر مردم این مرز و بوم به ندای رهبرشان امام خمینی به پاخاستند


متن سند:

بسم الله القاصم الجبارین
ان‌الله لایغیر ما بقوم حتی یغیر ما بانفسهم
برادران مسلمان
مردم شهر و روستای رفسنجان همگام با سایر مردم این مرز و بوم به ندای رهبرشان امام خمینی به پاخاستند تا زنجیرهای استعمار را پاره کنند و این سیاهی را بزدایند تا ازسکوت مرگبار چند صدساله رهایی یابند. صبح روز چهلم اولین شهدای قم مردم این دیار به یاد و راه شهدا در خیابان به راه افتادند و بعدازظهر آن روز خواهران و مادرانمان پیام را به دوش گرفتند و فریاد برآوردند که شهدای قم انتقام خون شماگرفته خواهد شد. دستگاه خون‌آشام که با بیداری و حرکت مردم نابودیش را می‌دید به دست و پا افتاده و تمام نیروهای اهریمنی‌اش را به کارگرفته و از هیچ جنایتی فروگذار نکرد و به حقیقت هم روی تمام جباران تاریخ را سفید کرد. در این مدت که چندین چهلم بر مردم گذشت خفقان و غارت و چپاول توسط مامورین ضحاک همه جا را فراگرفت. هر روز فرزندانمان را به سیاه چالهای زندان می‎کشانند و به جرم راه رفتن و نفس‌کشیدن آنها را به دست جلادان رژیم می‎سپردند تا شکنجه گردند و به مامورین مزدورشان اختیار تام دادند تا به جان و مال و ناموس مردم تجاوز کنند و در هر شهر و روستایی حکومت‌های ژاندارمری به پا شد و نیروهای به اصطلاح امنیتی پاسدار مراکز فحشا و فساد را بر ملت گماشتند.
چه می‎گوییم؟ چیزی که همه مردم هر روز می‎بینند و لمس می‎کنند و این بار هم در دیار ما فریاد از روستا آغازگشت. صبح روز شنبه 24 /4 /57 فریادهایی که حاکی از خشم و نفرت نسبت به این رژیم بود جلگه کشکوئیه رفسنجان را به صدا درآورد. ...
و حسینی معاون جنایتکار پاسگاه کشکوئیه پس از حمله و توهین به مقدسات دینی و مراجع عالیقدر مخصوصاً امام خمینی احساسات مردم را جریحه‌دارکرده و در نتیجه دست مردم غیور و شرافتمند با سنگ و چوب به سزای خود رسید و به درک واصل شد و پس از آن اسلحه او و همراهش که فرار کرد به وسیله مردم مصادره شد و این مشتی بود کوبنده به دهان سردمدارانی که می‎خواهند باترس از گلوله مردم را وادار به جاوید شاه کنند. نه مردم دیگر بیدار شده‌اند و خوب می‎دانند که پاسخ گلوله را باید با گلوله داد و به همین جهت اسلحه را از دست نا اهلش بیرون کشیدند. در این میان قوای دستگاه مزبور روستاها را محاصره کرد با این تهاجم خود آب و نان را از مردم قطع کردند و مشتی طفل معصوم و بی‌گناه را زیر چکمه‌ها انداختند و از هیچ جنایتی فروگذار نکردند حتی غارت اموال و نیز افرادی که از طرف شهر و روستا به قصد شرکت در مجلس مذهبی می‎آمدند با زور سرنیزه به پاسگاه می‎کشانند و شکنجه می‎دادند و به گفته افراد شکنجه شده صدها نفر پیر و جوان را در پشت پاسگاه در آفتاب گرم کویر زیر شنهای داغ می‌کردند و با چکمه برآن می‎کوبیدند تا بیهوش شوند و دژخیمان می‎گفتند این است شکنجه کویری.
جنایات این ددمنشان اعتراض عموم را برانگیخت و بیش از هرکس آیت‎الله صدوقی که در تمام نهضت‌های مردم پیش‌گام بوده است ندای روستاهای ستمدیده را به برادران مسلمان رساند. دنبال آن روحانیون رفسنجان جهت انتقام به پاخاستند و با بیانیه‎ای پشتیبانی خود را از مردم ستمدیده اعلام داشتند.
نیمه شعبان فرارسیده طبق سالهای قبل جوانهای شهر چهره‌هایی از مردان اسلامی را به نمایش در می‌آورند و به همین مناسبت خواهران و برادران از شهرها و روستاهای اطراف به رفسنجان هجوم می‎آورند. آن شب بیش از ده هزار نفر جمع گشته بودندکه روحانی مجاهد و مسئول و موقعیت‌شناس حضرت حجت‌الاسلام آقای شیخ محمد هاشمیان از موقعیت استفاده کرده حدود دو ساعت با بیانات آتشین خود جنایات ننگین حکومت پهلوی را بازگو کرد. پس از اتمام جلسه ساعت 11.5 شب با شعارهایی انزجار خود را اعلام نمودند و عازم خانه و شهرشان شدند که ناگهان با رگبار گلوله پلیس شناخته شده رفسنجان روبرو شدند و مردم بی‌گناه و بی‌دفاع که خواهان عدالت و آزادی و دفاع از اسلام بودند به خاک و خون کشیدند. پس از پراکنده کردن مردم تا ساعت 3 صبح به سوی غریبه‌هایی که درکوچه‌ها پراکنده بودند آتش گشودند. همان شب جنازه‌ها و زخمی‎ها را با آمبولانس ارتش از شهر خارج ساختند و فقط یک جنازه شناخته شده تا نزدیکی‌های صبح در گوشه خیابان به نمایش درآوردند و نیز دو زخمی را در بیمارستان باقی گذاشتند و پس از اذان صبح به شستن و محو کردن خونهای برادرانمان که بر دیوار نقش‌بسته بود پرداختند و با این خیمه‌شب‌بازی‌هایشان صبح روزشنبه اعلام کردندکه فقط یک نفرکشته و دو نفر زخمی شده غافل از اینکه کوس رسوایی این جنایتکاران عالم‌گیر شده. چگونه می‎توانند به همین سادگی منکر کشتار و زخمی [شدن] دهها نفر مردم بی‌گناه که جرمشان ابراز مخالفت با رژیم بوده است بشوند.
ای ستمگران مگر می‎توانید به مردمی که زیرجنازه‌ها بودند و با رگبار گلوله‌ها جنازه‌ها را بر زمین گذاشتند می‎گویید یکی بیشترکشته نشده و جنازه‌های سه راه غزالی و میدان هنرستان و میدان قورا و ... را چه کردید؟ و جز جنازه‌های برادر شهیدمان حسین انصاری در جلوی کوچه تیمچه پرویز جنازه‌های دیگر را چه کردید و تا کجا می‎توانید به مردم کرمان و سایر شهرستان و مردم کشکوئیه دروغ بگویید؟و بگویید پدرانتان و فرزندانتان بازداشتند. صبح روز شنبه که شهر ازخون برادرانمان گلگون بود مادران و پدران داغدیده به دنبال گمشده‌هایشان می‎گشتند. پدر شهید حسین این پدر روحانی مجاهد در سردخانه بیمارستان با پیکر غرق به خون فرزند 17 ساله‌اش با دهانی متلاشی شده از گلوله‌های دژخیم روبرو می‎شود. پدر مجاهد با دیدن این منظره می‎شکفد و با فریادهای فرزندم به آرزوی خود که شهادت بود، رسید" ... به خیابان می‎آید و مردم را به یاری اسلام می‎خواند که به خاطر خون شهدا به پاخیزید و به ندای مردم مظلوم پاسخ گویید.
دیری نمی‎گذرد که شهر یکپارچه تعطیل می‎شود و مردم در خیابان فردوس جمع می‎شوند تا انصاری پدرحسین شهید از طرف شهدا و حسین برای مردم داغدیده فریاد زد و مشت خود را بر دهان مامور مزدوری که مردم را با اسلحه تهدید می‎کرد کوبید. پس از سخنان [؟] مردم همراه پدر شهید عازم دادگاه شهر شدند که در مقابل شهربانی با شلیک گلوله‌های مامورین روبرو می‎شوند. بالاخره مردم جنازه حسین شهید را می‌گیرند و زنده بودن و یاد سایر شهدا را با شعارهای خود در زیر جنازه اعلام می‎دارند. پس از لحظات طولانی جنازه از طرف شهر به طرف نوق برده می‎شود که کیلومترها راه جنازه را تشییع نمودند و در قبرستان علی‎آباد نوق به خاک سپردند.
یکشنبه از ساعت 8.5 شب تا صبح حکومت نظامی شد. صبح آن روز پس از تعطیل دو روز دیگر را هم تعطیل اعلام می‎کنند و در این سه روز مردم با اجتماعات خود همبستگی و جانبازی خود را اعلام نمودند. روز دوشنبه دوم مرداد ماه پس از جلسه باشکوه به یاد شهدا پیاده‌روی ده هزار نفر از مسجد به منزل پدر شهید انجام می‎گردد. و باز پدر شهید در قتل‌گاه شهدا رو به مردم نموده و با فریاد اینجا قتلگاه شهید است صدای تکبیرش بلند می‎شود که مردم با تکبیر خود شهر را به لرزه در می‌آورند.
و شب آن روز اولین گلوله خلق در شهر پیچید و دژخیمی به خاک افتاد و این آغاز صبح روشن است.
الیس الصبح بالقریب
جامعه روحانیت رفسنجان
محمدعلی انصاری ـ عباس شهاب‌الدینی ـ سیدمحمد نقوی ـ حسن احمدیان ـ عباس باقریان ـ حسین مجیدی ـ غلامرضا ملایوسفی ـ مهدی نجفی ـ محمدجواد صرافی ـ حسین جهانبخش ـ محمدجواد کشمیری ـ حسین مرادی ـ محمد عسگری ـ محمد اکبری ـ حسین غلامرضایی ـ محمد هاشمیان ـ سیدبرهان حسینی ـ سیدعبدالعظیم خردمند ـ ابراهیم نوری ـ عباس حسینی ـ علی دهخدا ـ احمد محقق

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان- کتاب4 صفحه 219


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.