صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: علی امینی نخست‌وزیر سابق

تاریخ سند: 16 فروردین 1348


موضوع: علی امینی نخست‌وزیر سابق


متن سند:

گزارش خبر
به: ۳۱۲ شماره گزارش: 38004 /20 ﻫ 4
از: ۲۰ ﻫ تاریخ گزارش: 16 /1 /48
موضوع: علی امینی نخست‌وزیر سابق

از ساعت ۷:۳۰ روز چهارشنبه 28 /12 /47 در منزل علی امینی در حدود ۱۵ نفر از جمله خبازباشی، یوسف رنجبر، سید علی‌اکبر شریفی (معمم)، شیخ حسن کامرانی، علی‌اکبر مالک، سید حسین رضوی سرمست، حسن نادری حضور داشتند. ابتدا دکتر امینی با کی استوان در اطاق مجاور به مدت ۱۰ دقیقه و با جوانی به نام کاظمیه نیز به مدت ۱۰ دقیقه به طور خصوصی صحبت نمود سپس ودودی پیشکار دکتر امینی سئوال کرد آقا برنامه فردا چیست امینی گفت صبح به طرف قم حرکت خواهیم نمود دو یا سه وعده غذا خواهیم خورد و بعد مراجعت می‌کنیم سپس صاحب اختیاری سئوال کرد چه روزی برای عید جلوس خواهید فرمود امینی گفت عید نخواهم گرفت. زیرا محرم است روز چهارشنبه طبق معمول خدمت دوستان خواهیم رسید. سپس شیخ حسن کامرانی با اجازه امینی ضمن روضه‌خوانی و صحبت در اطراف معاویه شعری که ناصرالدین شاه درباره شهادت حضرت امام حسین (ع) سروده بود قرائت کرد و پس از آن مالک شعری درباره حضرت امام حسین (ع) خواند سپس یوسف رنجبر گفت دخترها آنقدر خود را عریان کرده‌اند که امکان دارد برادرها به خواهرها تجاوز کنند دکتر امینی اظهار داشت غریزه حیوانی بشر بر غریزه انسانی بشر غلبه دارد بسیار اوضاع و احوال این مردم بی‌بند و بار خطرناک شده کمتر کسی است که از جنس لطیف چشم‌پوشی کند امینی ادامه داد و گفت من در تمام مشاغلی که داشتم از تماس با خانم‌ها فرار می‌کردم بعد به یکی دو مورد پیرامون اخلاق فاسد رئیس کارگزینی وزارت دارائی هنگامی که وی وزیر دارائی بوده و وساطت کارمند بانک ملی به آقای خوش‌کیش که کارمند مذکور چندی پیش قصد داشته مبلغ صدهزارتومان اختلاس نماید صحبت نمود سپس به کارت‌های تبریک که روی میز انباشته شده بود اشاره نمود و گفت بعضی اشخاص نفهمند یارو برای من کارت فرستاده از ترس نام خود را ننوشته است ولی من از خط او را شناختم خیال کرده اگر معلوم شود برای من کارت داده او را اعدام خواهند نمود مگر بنده در این کشور چه کرده‌ام که به خاطر آمدن در منزل من یا ارتباط داشتن با من اشخاص از کار بیکار می‌شوند یا ترس به خود راه دهند به من امر کردند آمدم نخست‌وزیر شدم بعد هم کنار رفتم سرمست افزود جناب اشرف شما تنها رجلی هستید که پاک آمدید و پاک رفتید ملت ایران به وجود جنابعالی فخر می‌کند دکتر امینی ادامه داد و گفت من بدون جهت کسی را تعقیب نکردم علوی مقدم - ضرغام – کیا1 این افراد همه دارای پرونده‌هایی بودند نه تنها دیگران می‌آمدند و چشم‌پوشی می‌کردند بلکه مورد مهر هم بودند ولی بنده نخواستم چشم‌پوشی کنم و حق ملت ایران را زیر پا بگذارم به خانم علوی مقدم گفتم من با شما دوستم ولی این پرونده‌ها و این نظر مردم است که علوی را زندان کنند من خودم می‌دانم وقتی آدم نخواهد کاری صحیح انجام دهد او را می‌گویند از بین می‌برند مرد باید شهامت داشته باشد خداوند مرا ساخته برای این کار خانم نفیسی گفت آقای امینی به خاطر شما شوهرم از کار برکنار شد زندان رفت خودم از سیاست عقب رفتم گفتم خانم نفیسی شوهر شما حسابش از من جداست او در لیست وکالت مجلس اقداماتی کرده بود مورد بی‌مهری قرار گرفت یعنی خیانت کرده بود ولی من خیانت نکرده بودم سپس شخصی به نام محققی ضمن صحبت گفت جناب اشرف من وقتی در آذربایجان بودم و پسر بچه‌ای بیش نبودم پدرم مرا نصیحت می‌کرد و می‌گفت در تهران که رفتی از دو طبقه فاصله بگیر یکی روحانیون یکی شاهزاده‌های قاجار در این موقع محققی متوجه شد که امینی هم شاهزاده قاجار است اضافه کرد آقای دکتر امینی البته از قاجار نیست زیرا مرحوم خانم فخرالدوله دوش به دوش رضاشاه حرکت می‌کرد و رضاشاه به همکاری او افتخار داشت دکتر امینی فوری صحبت محققی را قطع کرد و گفت خیر مادرم وقتی رضاشاه به سلطنت رسید ارتباط را قطع نمود البته مادرم چون یک مردانگی از رضاشاه در ایام وزیر جنگیش دیده بود هنگام نخست‌وزیری سید ضیاء با سردار سپه بر علیه سید فعالیت می‌کرده است بعد امینی افزود باید در خانه خدا رفت این همه نخست‌وزیرها مانند جم2 - ساعد - و دیگران آمدند و رفتند هیچ کس نام آنها را نمی‌برد و کسی هم آنها را نمی‌شناسد خداوند چون به من لطف دارد مردم را وادار می‌کند مرا دوست داشته باشند این افراد که بر سر کارها مانده‌اند برای جامعه ثمری نداشته‌اند جز حفظ اسرار کاری نکرده‌اند اگر مردی مثبت بودند تاکنون رفته بودند سپس عده‌ای در ساعت ۱۰:۰۵ منزل علی امینی را ترک کردند.
نظریه رهبر عملیات: با احتمال قوی مطالب فوق بیان گردیده است.
نظریه ۲۰ ﻫ 4: نظریه رهبر عملیات مورد تائید است.

توضیحات سند:

1- سپهبد حاجی علی کیا:
فرزند طاهر (معروف به حاجی پیرزاده از ملاکین ثروتمند مازندران) در سال ۱۲۸۵ شمسی در مازندران متولد شده، وی افسر ارتش بوده و برای ادامه تحلیل نظامی (به دستور سرلشکر ضرغامی) به کشور سوئد اعزام گردیده و به علت وقوع جنگ جهانی دوم و به مدت دوازده سال در آن کشور اقامت داشته و دوره عالی ستاد ارتش را در آن کشور گذرانده است. وی پس از بازگشت به ایران، ابتدا رئیس اداره مرزبانی و در سال ۱۳۲۷ (توسط سپهبد رزم‌آرا) به ریاست شعبه تجسس رکن دوم ستاد ارتش منصوب شده‌، و بعداً به یکی از چهره‌های فعال وابسته به دربار بدل شده و در زمان دولت دکتر مصدق با درجه سرتیپی بازنشسته گردیده و در مازندران به تجارت و ملک‌داری پرداخته است. کیا پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به دستور محمدرضا شاه داوطلب نمایندگی مجلس از مازندران شده. ولی به علت کارشکنی نخست‌وزیر وقت (زاهدی) ناکام مانده و در سال ۱۳۳۳ توسط شاء مجدداً به ارتش بازگردانیده شده و تا سال ۱۳۳۶ از عناصر فعال وابسته به دربار در ارتش بوده و عهده‌دار انحلال «لژ بیداری» که ادامه فعالیت آن به دلایلی مورد تائید شاه نبوده، گردیده است. حاجی علی کیا در سال ۱۳۳۶ به ریاست اداره دوم ستاد ارتش منصوب شده و مدتی بعد به درجه سپهبدی رسیده است. وی در همین سال در رأس «نیروی مقاومت ملی» قرار گرفته و توسط او سازمان کوک را تأسیس نموده است. (کوک یک سازمان پنهانی بود که در سال ۱۳۳۶ به دستور شاه و توسط کیا تأسیس شد و شبکه خود را در سراسر ایران گسترانید سازمان کوک برخلاف سایر شبکه‌های اطلاعاتی و جاسوسی دوران پهلوی به دلیل سوء‌استفاده و جاه‌طلبی‌های کیا نتوانست سری بودن خود را حفظ کند و به تدریج به یک سازمان نیمه‌پنهان بدل شد؛ سازمان مذکور به یک شبکه شخصی در راستای اهداف و منابع مالی و سیاسی خود بدل گردیده بود و بیش از هرچیز به یک شبکه مخفی با ساختار شبه حزبی در راستای انواع دسته‌بندی‌های سیاسی و مالی شباهت داشت و اعضای آن تعدادی از قضات و کارکنان عالی‌مقام دادگستری و عناصر متنفذ فرهنگی بوده‌اند و ارتباط شخصی کیا حتی پس از برکناری وی با برخی از اعضای متنفذ «کوک» حداقل تا سال ۱۳۴۳ ادامه داشته است).
حاجی علی کیا در اواخر سال ۱۳۳۹ بازنشسته و در زمان نخست‌وزیری دکتر علی امینی به علت اشتهار به فساد مالی در سال ۱۳۴۰ بازداشت و سرانجام به دو سال زندان محکوم شده است. وی از درون زندان، هدایت سازمان کوک را به عهده داشته و پس از آزادی از ریاست سازمان مذکور برکنار گردیده است.
رک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ج ۲ ص ۴۸۶-۴۹۳
۲- محمود جم:
محمود جم در سال ۱۲۸۵ش در تبریز متولد شده والدین او کرمانی بوده که به تبریز رفته بودند‌، جم تحصیلات خود را در تبریز به پایان رساند پس از تحصیلات در مدرسه میسیونرهای مذهبی تبریز زبان فرانسه را به خوبی فرا گرفت و سپس در سفارت فرانسه به سمت مترجمی استخدام شد و عملاً منشی و رابط سفارت با مقامات دولتی ایران بود و از این طریق با اشخاص و مقامات ذی‌نفوذ آشنا شد. او سپس به استخدام وزارت مالیه در آمد و در سال ۱۲۹۹ سمت خزانه‌داری کل را داشت. محمود جم از کسانی بود که پس از کودتا به سراغ رضاخان و سید ضیاء الدین، نخست‌وزیر کودتا رفت و آمادگی خود را برای همکاری اعلام کرد، سفارش سفارت انگلیس موجب شد که در اولین کابینه بعد از کودتا او را به سمت وزارت خارجه تعیین کنند.
او دو ماه بعد به عنوان وزیر مالیه معرفی و با سقوط دولت کودتا، از این سمت برکنار شد در کابینه مشیرالدوله مجدداً به وزارت مالیه برگشت ولی پنج ماه بعد با سقوط کابینه از این کار برکنار شد. جم بعد از برکناری از وزارت روابط نزدیک و صمیمانه‌ای با رضاخان برقرار کرده بود. در اولین کابینه رضاخان در سال ۱۳۰۴ باز وزیر مالیه شد و در کابینه فروغی وزیر داخله بود.
در یازدهم آذر ۱۳۹۴ جم به تصدی نخست‌وزیری از طرف رضاشاه منصوب شد که علت این انتصاب حمایت دول خارجی بویژه انگلیسی‌ها و اطاعت محض او از شاه بود از مهمترین وقایع اوایل دوران نخست‌وزیری او کشف حجاب و سپس به شهادت رساندن شهید مدرس بود، محمود جم با وجود نزدیکی به رضاشاه و جلب اعتماد سعی می‌کرد اوامر شاه را در اسرع وقت و مو به مو به مرحله اجرا گذارد، اما از رضاشاه وحشت زیادی داشت و همان‌گونه که بی‌مقدمه به نخست‌وزیری رسید، بی‌مقدمه نیز برکنار شد. در سوم آبان متین دفتری با حکم رضاشاه نخست‌وزیر شد و جم وزیر دربار شد و تا سال ۱۳۲۵ وزیر دربار بود. بعد از برگشتن از تبعیدگاه رضاشاه او سفیر ایران در مصر گردید. و پس از پنج سال به تهران فرا خوانده شد، جم در آخرین کابینه قوام در سال ۱۳۲۶ به وزارت جنگ منصوب و بعد از آن مدتی وزیر دربار، سپس استاندار آذربایجان و سرانجام سفیر ایران در ایتالیا گردید او پس از مراجعت به ایران سناتور گردید. محمود جم یک انگلیسی تمام عیار بود او مرتب با سفارت انگلیس در تماس بود اما وقتی که احساس می‌کرد که لازم است از شاه کسب تکلیف کند. این کار را می‌کرد ولی به خاطر ارتباط قبلی که با سفارت انگلیس داشت. به آسانی می‌توانست با سفیر یا هر عضو دیگر سفارت تماس بگیرد. او از افراد فراماسونری بود و زندگی مرفهی داشت. او در حدود نود سالگی درگذشت.
بازیگران عصر پهلوی محمود طلوعی ص ۹-۲۳۴

منبع:

کتاب علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 693


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.