تاریخ سند: 6 تیر 1345
متن سند:
بسمه تعالی و تقدّس
حضور مبارک جناب مستطاب زبده العلمآءالعاملین حجۀ السلام والمسلمین آقای آقا شهاب الدین اشراقی دامت اشراقاته
محترماً معروض می دارد: تبعید آن عالم ربانی از آن نظر موجب تأسف و تلهّف است که جز خوبی و پاکی، در پرونده حیات جرمی نداشتید.
دشمن طاوس آمد پرّ او .
ای بسا شه را که کشته فرّ او .
گفت من آن آهوام کاز ناف من .
ریخت آن صیاد خون صاف من .
اما از آن رهگذر که این تبعید، تقریب به دل ها و جان های احرار و تقریب به قله شرف و فضیلت است، هیچگونه تأثر و تحسّری را به وجود نمیآورد.
با هوایش در تموز و دی خوشیم .
ماهی آبیم و مرغ آتشیم .
فرقت از قهرش اگر آبستن است .
بهر قدر وصل اودانستن است .
تا دهد جان را فراقش گوشمال .
دل بداند قدر ایام وصال .
از ارادتمند استعلام فرمائید، بحمدالله نعمت محنت و عطیه آوارگی میسر است.
چوروز آید بگردم در بیابان .
چو شب آید به سنگی وانهم سر .
و در عین حال، گر تیغ بارد از کوی آن ماه .
گردن نهادیم الحکم لله .
در ایام سوگواری، بحمدالله از منبرهائی که نه تنها تعظیم شعائر نیست، بلکه توهین است، دوری حاصل بود؛ آری منع عزت بخش، از جواز همراه با ذلت و نیاز، به مراتب لذت بخش تراست.
این خطا از صد ثواب اولی تر است .
خون شهیدان را از آب اولی تراست.
در این مدت، جویای سلامت جنابعالی بوده، خواستم تلگرافاً ابراز ارادت بنمایم، لکن با وضع فعلی میسر نبود؛ هر جا تشریف داشته باشید، در پناه و در آغوش عنایات جهان غیب و توجهات الهی باشید.
در پایان، عظمت اسلام و مسلمین و سلامت و دوام عمر درخشان روح اسلام، مرجع تقلید حضرت آیت الله العظمی خمینی مدظله و عزت آن جناب و رادمردان مسجون را از خداوند درخواست دارد.
از نگاشتن اشعار عذرخواهم و علت آن هجران احباء و سوزش دل است.
بنده فعلاً آدرس معین و جای معین ندارم.
ارادتمند انصاری 8 ربیع الاول 86
منبع:
کتاب
آیتالله شیخ شهابالدین اشراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 139