تاریخ سند: 28 دی 1339
خلاصه بیوگرافی اللهیار صالح
متن سند:
تاریخ: [28 /10 /1339]
خلاصه بیوگرافی اللهیار صالح
الف . مشخصات .
اللهیار صالح فرزند حسن صالح در 27 اردیبهشت ماه 1276 در قریه (آران) کاشان متولد گردیده. مسلمان و متأهل و دارای اولاد میباشد و یک دخترش همسر افسر آمریکائی بوده و خواهرش نیز همسر سرهنگ بازنشسته مینباشیان است که اغلب به وسیله آقای پهلبد1 در میهمانیهای دربار شرکت مینماید.
ب تحصیلات .
اللهیار صالح تحصیلات ابتدائی را در مدرسه مظفریه کاشان و پس از ورود به تهران در دبیرستان آمریکاییان (کالج البرز) وارد و از درآمد موقوفات مسیحیان که در اختیار دکتر جردن2 بود، تحصیلاتش را به اتمام میرساند.
ج . مشاغل .
نامبرده پس از پایان تحصیلات در سال 1306 وارد سفارت آمریکا گردیده و در سفارتخانه مذکور به شغل مترجمی اشتغال، ولی پس از یک سال (در سال 1307) وارد خدمات دولتی شده و به ترتیب مشاغل مشروحه زیر را عهدهدار بوده است.
کارمند وزارت دادگستری . مدیرکل انحصار دخانیات . مدیرکل انحصار تریاک . مدیرکل گمرک . مدیر کل وزارت دارایی . معاون وزارت دارایی . عضو هیئت نمایندگی بازرگانی ایران در مسکو . رئیس هیئت نمایندگی اقتصادی و بازرگانی ایران در آمریکا . وزیر دارایی در سال 1321 . رئیس بانک رهنی . رئیس نمایندگی بازرگانی ایران در هند . وزیر دادگستری . وزیر مشاور . وزیر کشور . عضو هیئت نمایندگی ایران در کنفرانس سانفرانسیسکو در سال 1324 . وزیر دادگستری در سال 1325 (کابینه ائتلافی مرحوم قوام3 به مناسبت ائتلاف حزب توده و حزب ایران) . نماینده مجلس در سال 1328- 1330 . رئیس هیئت مختلط نفت . وزیر کشور در سال 1330 . سفیر ایران در آمریکا تا 28 مرداد 1332 و در حال حاضر استاد دانشگاه میباشد
سوابق سیاسی .
نامبرده بالا در سال 1321 به اتفاق آقای حسین علاء و عدهای دیگر حزب ایران را تشکیل میدهد و در سال 1325 نامبرده عضو مؤثری بوده که باعث ائتلاف حزب توده با حزب ایران گردید و به همین منظور در جلسه روز 12 شهریور سال 25 (نخستین جلسه ائتلافی دو حزب) به سلامتی پیشهوری جامی نوشیده و درباره حزب توده اظهار نموده «حزب توده یکی از احزاب مترقی ایران است که برای سربلندی و پیشرفت ایران گامهای مؤثری بر میدارد
در سال 1327- 1328 وارد جبهه ملی و به اتفاق دکتر مصدق در انتخابات دوره 16 در دربار متحصن میگردد.
اللهیار صالح در سال 1329 ضمن ملاقاتهائی که با (گویران4) رئیس اداره جاسوسی آمریکا (C . I . A) در منزل او و محلهای دیگری مینمود، لذا عضو مؤثری برای طرحریزی ملی شدن صنعت نفت گردید و در این راه میتوان وی را از پیشقدمان طرح مذکور دانست. پس از 28 مرداد 1332 از سفارت ایران در آمریکا معزول و خانهنشین میشود، ولی در نیمه دوم سال 1336 اعلامیهای علیه کمونیزم بینالملل و به نفع دکترین آیزنهاور میدهد (این اعلامیه در اثر تشویق و مراوده مداوم با (میس کاترین کلارک) دبیر اول سفارت آمریکا در همان سال بوده است. ضمناً این خانم با سرلشکر قرهنی5 و دستهای که به نفع او کار میکردند، ارتباط داشته است). صدور این اعلامیه سبب گردید تا در مجلس سنا و شورای ملی، جمال امامی6 . دشتی7 . قناتآبادی8 و دیگران برعلیه او سخنرانی نمایند.
در سابق دبیر کمیته مرکزی حزب ایران بوده و در حال حاضر بر اثر مذاکره و توافق سران جبهه ملی در دو هفته قبل، وی به رهبری جبهه ملی و دکتر غلامحسین صدیقی . سید باقر کاظمی (وزیر خارجه اسبق) و دکتر کریم سنجابی به عضویت هیئت عامله جبهه ملی انتخاب شدهاند.
نامبرده در وقایع 25 الی 28 مرداد 1332 به علت داشتن سمت سفارت کبرای شاهنشاهی در واشنگتن و اقامت در آمریکا، دخالتی نداشته است. نامبرده شخصی است محتاط و در سیاست قابل انعطاف و در جریان انتخابات دوره 20 مجلس شورای ملی، سران جبهه ملی فوقالعاده مایل بودند که او در تهران مانده و فعالیتهای جبهه را رهبری کند و در این مورد نیز زیاد اصرار و پافشاری میشد، ولی صالح فقط به دادن اعلامیهای دایر به عدم وجود آزادی انتخابات صادر و منتشر کرده، به کاشان عزیمت نمود و در آنجا جهت نمایندگی مجلس شورای ملی فعالیت مینماید و اخیراً هم به نطنز9 دعوت گردیده و در نظر دارد که به محل مذکور نیز دستاندازی نماید.
توضیحات .
در سال 1312 که صالح در دادگستری بازپرس بود، رئیس شهربانی کل کشور نامهای به وزیر عدلیه وقت (مرحوم داور) نوشته و به او اطلاع داده که صالح روزهای یکشنبه در خیابان قوامالسلطنه به کلیسا میرود و پس از تحقیق معلوم گردیده که صالح هنگام تحصیل در کالج البرز مسیحی شده و در نتیجه پلیس وقت، او را ملزم مینماید که گزارشاتی از کلیسا بدهد و تا سال 1320 نامبرده با دستگاه شهربانی همکاری میکرده است.
صفحه اول عوض شود. به صفحه آخر اضافه شود.
در پرونده مربوطه بایگانی شود. ناصر ضرابی 28 /10 /39
توضیحات سند:
1. مهرداد پهلبد فرزند نصرالله در سال 1296 ش در تهران به دنیا آمد، تحصیلات متوسطه را در تهران گذراند، سپس به دانشکده فنی تهران راه یافت و در رشته راه و ساختمان تحصیل کرد و بعد از آن به فرانسه رفت. مشارالیه که نام و شهرت خود را از عزتالله مینباشیان به مهرداد پهلبد تغییر داده بود، با شمس پهلوی ازدواج کرد و در سال 1329 که اداره کل هنرهای زیبا تأسیس شد، به عنوان معاون وزیر فرهنگ و ریاست آن اداره کل به کار مشغول شد و در زمانی که اداره کل هنرهای زیبا زیر نظر نخستوزیری اداره میشد، وی به عنوان معاون نخستوزیر وقت ـ علی امینی ـ و ریاست آن اداره کل به کار خود ادامه داد. پس از تفکیک اداره کل هنرهای زیبا از وزارت فرهنگ، وزارت فرهنگ به وزارت آموزش و پرورش تغییر نام داد و اداره کل هنرهای زیبا نیز به عنوان وزارت فرهنگ معرفی گردید که مهرداد پهلبد وزیر آن شد. مشارالیه که از عزتالله به مهرداد و از مین باشیان به پهلبد رسیده بود و عضوی از خاندان سلطنتی به شمار میرفت، تا سال 1357 وزیر فرهنگ بود و ضمن شرکت در لژهای فراماسونری، عضویت دفتر سیاسی حزب رستاخیز را نیز به عهده داشت.
مهرداد پهلبد که در مدت طولانی تصدی اداره کل هنرهای زیبا و وزارت فرهنگ، بنابر اسناد موجود، هیچگونه خدمت قابل توجهی به فرهنگ و هنر ایران نکرده بود در ارزیابی ساواک، فردی رفیقباز، ولخرج، علاقمند به مقام، شهرت، پول، زن و یکی از زن بازهای معروف، معرفی شد. در دوران وزارت وی، کتب اسلامی عموماً ممنوع شد و فیلمهای ضداخلاقی و نشریات ضددینی گسترش یافت.
مهرداد پهلبد در شهریور ماه 1357 در راستای سیاست عوامفریبی، به همراه نخستوزیر و تعدادی دیگر از وزرا و .... از کار برکنار شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خارج از کشور گریخت و در لسآنجلس ساکن شد.
2. ساموئل مارتین جردن، معلم و مبلغ آمریکائی، در سال 1871م در شهر یورک در پنسیلوانیا به دنیا آمد. در رشته علوم الهی و حقوق تحصیل کرد. در سال 1278ش (1898م) به ایران آمد و ریاست کالج آمریکائی تهران (دبیرستان البرز فعلی) را عهدهدار شد. مشارالیه پس از اقامتی حدود 40 سال در ایران، در سال 1319ش به آمریکا بازگشت و در سال 1331ش از دنیا رفت. بزرگراه جردن که پس از پیروزی انقلاب اسلامی «بزرگراه آفریقا» نامیده شد، به نام وی بود.
3. احمد قوام فرزند میرزا ابراهیم خان معتمدالسلطنه ملقب به دبیر حضور، وزیر حضور، و قوامالسلطنه در سال 1252 ش متولد شد. فرمان مشروطیت به خط او نوشته شد. در زمان مظفرالدین شاه، دبیر مخصوص و رئیس دفتر شاه، و در زمان احمدشاه والی خراسان و سپس نخستوزیر وی گردید و با روی کار آمدن سردار سپه از کار برکنار و مجبور به ترک ایران شد. پس از شهریور 1320، مجدداً فعالیتهای سیاسی را آغاز کرد و چهار بار نخستوزیر شد، که یکی از نوبتهای آن در دوران زمامداری مصدق بود که به دلیل حوادث 30 تیر 1331، عزل گردید. قوام در تاریخ ایران به عنوان یکی از وابستگان معروف سیاست استعماری انگلیس و آمریکا معرفی شده است. پیمان محرمانه قوام با دولت آمریکا در مهر ماه 1326، مبنی بر اینکه:«دولت ایران جز با اجازه آمریکا حق استخدام مستشار نظامی از سایر دول را ندارد.»، ارتش ایران را به صورت جزئی از وزارت جنگ آمریکا درآورد. علاوه بر این، اعطای امتیازات ویژه در خصوص نفت به آمریکا در دولت وی، عامل مهم بسط و توسعه سیاستهای ایالات متحده در ایران بود. قوام در سال 1334 درگذشت.
4. راجر گویران، رئیس دفتر سازمان سیا در سفارت آمریکا در تهران که در کودتای 28 مرداد 1332ش نقشی تعیینکننده داشت.
5. شهید سرلشکر سید محمدولی قرنی، فرزند میرزا آقاخان در سال 1292 ش متولد شد. در اول مهرماه 1309 وارد دانشکده افسری شد و پس از اتمام دانشکده، مشاغلی چون کفالت گردان 2 هنگ 4 توپخانه، ریاست رکن سوم ستاد مرکز تعلیماتی آمادگاه، فرماندهی پارک توپخانه لشکر 1، ریاست رکن دوم ستاد لشکر 2، بازرس لشکر 2 مرکز، ریاست ستاد لشکر 3، معاون دوم اداره سررشتهداری ارتش و فرماندهی تیپ مستقل رشت را عهدهدار شد. وی علاوه بر دانشکده افسری، دوره ستاد جنگ دانشگاه جنگ و دوره سه ماهه این دانشگاه را طی نمود. در کودتای 28 مرداد 1332 شرکت داشت و سپس به علت اعتماد فوقالعاده آمریکاییها به او، با درجه سرلشکری به ریاست رکن 2 ستاد ارتش رسید. در آن زمان ساواک وجود نداشت و شهربانی هم از نظر اطلاعات فوقالعاده ضعیف بود، در چنین شرایطی رئیس رکن 2 ارتش مهمترین مقام اطلاعاتی کشور به شمار میرفت و از نظر اطلاعات نظامی و حتی غیرنظامی یکه تاز میدان بود. او تا تاریخ 20 /11 /1336 در این سمت بود و در این زمان با عنوان محترمانه معاون دوم ریاست ستاد ارتش از سمت فوق برکنار و در تاریخ 26 /11 /1336 از سمت اخیر کنار گذارده شد. در اسفندماه 1336 معلوم شد که وی مشغول بررسی طرح یک کودتای نظامی برای برکناری محمدرضا و روی کار آوردن یک حکومت نظامی بوده است. ابتدا، صحبت از اعدام او به میان آمد، اما بنا به گفته ارتشبد فردوست، با دخالت آمریکا، به سه سال حبس محکوم شد. در تاریخ 31 /4 /1337 به استناد ماده 298 قانون دادرسی و کیفر ارتش، از ارتش شاهنشاهی اخراج شد. او در اسفند 1339 از زندان آزاد گردید، ولی از آن پس تحت مراقبت شدید مأموران امنیتی قرار گرفت. در بهمن ماه 1342 به اتهام داشتن رابطه با آیت الله طالقانی و جمعی دیگر از روحانیون، برای بار دوم زندانی و پس از گذراندن چند ماه در زندان قزل حصار، در سال 1343 به زندان قصر منتقل و در اواخر سال 1343 آزاد شد و این بار تحت مراقبت شدیدتری قرار گرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سرلشکر قرنی در 23 بهمن 1357 به ریاست ستاد ارتش منصوب شد و در 3 اردیبهشت 1358 به دست گروه فرقان به شهادت رسید.
ر . ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1 و 2
6. جمالالدین امامى خویى، فرزند حاج میرزا یحیى امام جمعه خوى، در سال 1281 ش، در خوى به دنیا آمد. تحصیلاتش را در رشته حقوق در اروپا تکمیل کرد و در شهرهاى بروکسل و پاریس به تحصیل پرداخت. پس از بازگشت به ایران به استخدام وزارت مالیه درآمد. مدتى رئیس اداره اتومبیل و سپس رئیس اداره باربرى و بعد بازرس وزارتخانه مذکور شد. پس از شهریور 1320 به اتفاق تنى چند از جمله على دشتى، فرجالله بهرامى و ابراهیم خواجهنورى، حزب عدالت را تأسیس و ریاست کمیته آن را که تا 1334 فعالیت مىکرد، عهدهدار شد. در دوره 14 مجلس شوراى ملى از خوى، ماکو و سلماس به نمایندگى انتخاب شد و در دوره 16 از تهران به مجلس راه یافت. وى که نمایندهاى جنجالى و گستاخ بود، به همراه دیگر دوستان خود از جمله سید کاظم جلیلى یزدى نماینده مردم یزد و حسام دولتآبادى جزو کارگردانهاى اصلى اکثریت در مجلس بودند. در سال 1325 مدتى به امر قوامالسلطنه بازداشت و زندانى و پس از چند ماه آزاد شد. وى در کابینه هژیر و ساعد وزیر مشاور بود. پس از کودتاى 28 مرداد 1332 در دوره دوم مجلس سنا (1332 تا 1336 ش) از تهران حضور داشت. او که از طرفداران پر و پا قرص انگلیس محسوب مىشد، در اواخر حکومت رزمآرا از طرف شاه مأمور مذاکره با دکتر مصدق براى قبول مسئولیت نخست وزیرى شد، اما پس از تشکیل دولت مصدق به همراه سید ضیاء در رأس مخالفان او در مجلس قرار گرفت و نقش مهمى در سقوط دولت وى ایفا کرد. به پاس این خدمات پس از کودتاى 28 مرداد 1332 جزو نزدیکان و محارم شاه شد و در دوره دوم مجلس سنا (1332 تا 1336) از تهران انتخاب شد. وى از بهمن 1338 تا اردیبهشت 1343 سفارت ایران در ایتالیا را عهدهدار بود. جمالالدین امامى خویى در سال 1345 در پاریس درگذشت.
ر.ک: رجال عصر پهلوی، جمال امامی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی 1388
7. على دشتى فرزند عبدالحسین دشتستانى در سال 1273ش در کربلا به دنیا آمد. تحصیلاتش را در حوزههاى علمیه نجف شروع کرد. جاذبهی آزادى بعد از عزل محمد علیشاه و اوایل سلطنت احمد شاه، او را در سال 1298 به ایران کشاند و به عنوان یک عنصر وابسته به انگلیس شروع به فعالیت کرد.
دشتى در 11 اسفند سال 1300 روزنامهی «شفق سرخ» را منتشر و هدف خود را «تولید انقلاب افکار و تهییج روح و بیدارى جامعه» اعلام کرد، اما این هدف، خوشایند دولتهاى وقت نبود و در نتیجه «شفق سرخ» بارها به سبب چاپ مقالات تند دچار توقیف شد.
یکبار هم در کابینهی قوامالسلطنه تمام روزنامهها توقیف شدند که «شفق سرخ» هم یکى از آنها بود.
دشتى که در سال 1301 پس از شلاق خوردن مدیر روزنامهی ستاره ایران از سردار سپه به ظاهر انتقاد کرده بود، کم کم به او نزدیک شد. در ماجراى انقراض قاجاریه و تغییر سلطنت هم دشتى و هم «شفق سرخ» نقش مؤثرى داشتند. از این تاریخ، دشتى به صورت یکى از محارم «رضا شاه» درآمد که در سفر و حضر با او بود. وی در دورهی پنجم مجلس شوراى ملى به دستور سردار سپه از ساوه و زرند انتخاب شد، اما مدرس با اعتبارنامهی دشتى مخالفت کرد، سپس رضاخان او را در دورههاى ششم، هفتم، هشتم و نهم از بوشهر به مجلس فرستاد، امّا بعدا چون نسبت به او بدبین شده بود، جلوى انتخاب او را در دورههاى دهم و یازدهم گرفت. دشتى بعد از شهریور 20 به دستور انگلیسیها به جبههگیرى علیه رضا شاه پرداخت، با این وجود، جسته گریخته از بعضى کارهاى او تعریف مىکرد. به همین دلیل بعد از مدتى جبههی خود را عوض کرد و به شاه جدید نزدیک شد.
روحانیون به دفعات دربارهی مقالات «شفق سرخ» از او شکایت کردند، به طورى که حتى در دورهی رضا شاه هم با همه تجددنمایى که داشت، چند بار بهناچار دستور توقیف «شفق سرخ» به سبب مقالات ضد مذهبى صادر شد تا اینکه در نهایت دشتی کتاب 23 سال را علیه پیامبر اسلام(ص) نوشت که در آن به پیامبر توهین کرده بود. وی تجسم عینی فساد، تباهی و پلیدی بود.
وى پس از انقلاب دستگیر و زندانى گردید و به جهت کهولت سن و بیمارى آزاد شد و نهایتا در سال 1360 در سن 87 سالگى درگذشت. کارنامهی دشتی به لحاظ شخصیتی، عملکرد و آثار به عنوان فردی که فاقد شخصیت، صداقت و فضیلت بود، منفی تلقی میشود. اسناد ساواک . پرونده انفرادى
8. سید شمسالدین قناتآبادی ملقب به آقا شمس، فرزند محمدحسین در سال 1298 ش در تهران متولد شد. با مدرک تحصیلی پنجم ابتدائی مدتی در قم مشغول تحصیل علوم دینی بود، اما به علت داشتن دو فقره پرونده ـ یکی به اتهام چاقوکشی و دیگری منافی عفت در شهرداری و دادسرای قم ـ بنا به تقاضای عدهای از روحانیان از قم اخراج و به دنبال آن مدتی در تهران علیه علما و روحانیان و مدتی نیز در احزاب و گروههای سیاسی از جمله همکاری با حزب زحمتکشان فعالیت داشت و در سال 1327 به کرمانشاه تبعید گردید.
شمسالدین قناتآبادی صاحب امتیاز روزنامۀ «ملت ما» ارگان مجمع مسلمانان مجاهد و «روزنامه آتش» و از اطرافیان آیتالله کاشانی بود که به تدریج از ایشان فاصلهگرفته و به دربار نزدیک شد. وی در سال 1320 به عنوان نماینده به مجلس شورای ملی راه یافت و در دورههای هجدهم و نوزدهم نیز انتخاب گردید. طی سه دوره نمایندگی در مجلس، گزارشهائی در خصوص سوء استفاده از موقعیت و مصونیت پارلمانیاش، خرید و فروش و قاچاق تریاک، اخذ رشوه، کلاهبرداری، فساد اخلاقی، روابط نامشروع و اعتیاد به مواد مخدر به ساواک منحله واصل گردیده است.
قناتآبادی به پاس فعالیت و خدماتش در جریان واقعۀ 28 مرداد 1332 نشان رستاخیز دریافت کرد و در اوایل دورۀ نوزدهم مجلس از لباس روحانیت خارج شد. وی در سال 1342 به معاونت نیابت تولیت آستان قدس رضوی منصوب، ولیکن در آن جا هم مورد انزجار مردم مشهد قرار گرفت.
شمس قناتآبادی در سال 1348 تقاضای ملاقات حضوری با شاه را داشت و با ارسال عریضههائی ضمن در اختیار گذاشتن اطلاعات خود، به ساواک و دربار نزدیک شد. ضمناً با درخواستهای وی از قبیل دریافت تلفن، دریافت هزینۀ معالجه در خارج از کشور، دریافت وجه نقد از ساواک ـ به دستور مستقیم شاه ـ و دریافت زمین (دویست هکتار) از اراضی گرگان موافقت شده است. یادشده طی سالهای 1354 لغایت 1357 سهامدار و مشاور حقوقی کارخانه بزرگ پشمبافی تاج (اصفهان) بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی پروندۀ وی در شعبه هفده دادگاه انقلاب اسلامی تهران تحت رسیدگی بوده است. شمس قناتآبادی در سال 1365 فوت کرد.
ر.ک: خاطرات شمس قنات آبادی و نهضت ملی شدن نفت، تهران، مرکز بررسیهای تاریخی، 1378 . اسناد ساواک . پرونده انفرادی
9. در اصل: طنز
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد اول صفحه 212



