تاریخ سند: 9 دی 1314
تربیت و پیروی نسوان
متن سند:
13141009
وزارت داخله
تاریخ ۹ دی ماه ۱۳۱۴
نمره ۱۷۰ ضمیمه
حکومت بندر لنگه و توابع
محرمانه و مستقیم
حکمران بنادر جنوب
عطف به مرقومه رمز تلگرافی نمره ۴۴۸ راجع به تربیت و پیروی نسوان که کشف تلگراف مزبور برای اقدام ضمن مراسله نمره ۵۹ حکومت بندرعباس رسیده برای آنکه قبل از اقدام خاطر مبارک به احوال و مسلک اهالی لنگه مستحضر گردد مراتب را ذیلا به عرض مبارک میرساند - وضعیت محلی لنگه که سابقا از عدۀ تخمینی نفوس سابق و فعلی و کمی کار و ذکر احوال آن به عرض رسانیده اهالی لنگه غالبا معروف به بحرینی1 و برخی به لاری2 و بستکی3 و عوضی4 و بلوکی5 هستند - طبقه نسوان آن از اغنیا و فقرا، برقعی6 همه وقت به صورت دارند که معروف به «بتوله» 7 است که جز دو چشم تمام صورت آنها مستور است. بعضی از خوانین علاوه از استعمال بتوله حجاب دیگری نیز روی آن استعمال میکنند. تقید آنها به درجهای است که هر یک از طبقات نسوان که در مجالس معمولی خودشان از یکدیگر ملاقات و یا بازدید میکنند در تمام ساعات ملاقات با استعمال بتوله نشسته و از یکدیگر پذیرایی مینمایند و در انظار خودشان صورتهای خود را از یکدیگر مستور میدارند، و حتی زنهای فقیری که برای کارهای جزء خانه داری استخدام میشوند، در تمام اوقات و لو مردی هم در منزل نباشد صورت خودشان را بوسیله همان بتولهها مستور میدارند و مثل این است که کشف صورتهای خود را در مقابل زنان عیب و نقص بزرگ میدانند، به هر حال با استحضار از مراتب معروضه اگر نظر به مقتضیات مصالح محل و احوال اهالی لنگه امری موقت در تأخیر اقدام آن در لنگه مورد مصلحت بدانند مرقوم و دستور فرمایند و در زمینه تأخیر ممکن است در ظرف مدت قلیلی با آمد و رفت اهالی به سایر نقاط داخله و آشنا شدن به وضعیت در آتیه بهتر اقدام و عملی میگردد و بسته به نظر مبارک است.8
حکومت لنگه
محمد کریم نواب [ امضا ]
آقای معاون
جواب بنویسید ابتدا بایستی از مامورین شروع شود. اهالی هم طبعا متابعت خواهند نمود به علاوه با خواندن جراید و اینکه در تمام کشور شاهنشاهی این موضوع عملی شده است، بایستی در حوزه حکومتی لنگه پیشرفت حاصل کند.
امضا 28 /10 /14
١- بحرینی: منصوب به بحرین - بحرین مجموعه جزایری است با مساحتی برابر ۶۶۲ کیلومتر مربع (۶۲۲ کیلومتر مربع نیز گفته شده است) در کرانه جنوبی خلیج فارس بین شبه جزیره قطر و خاک عربستان سعودی. بندر آن که در ضمن پایتخت آن نیز هست منامه نام دارد (معرب آن منعمۀ است) و دارای ۳۶۲۰۰ نفر جمعیت در سال ۱۹۸۱ میلادی (۱۳۶۰ ش) بوده است و مرکز صید مروارید است. منابع نفتی آن بسیار مهم است. بحرین از قدیم الایام متعلق به ایران بود و از سال ۱۹۱۶ میلادی (۱۲۹۴ ش) تحت نفوذ استعمار انگلیس بود و به صورت یک کشور مستعمره اداره میشد تا این که در سال ۱۹۷۱ میلادی (۱۳۴۹ ش) مستقل شد و دولت ایران نیز حکومت آن را به رسمیت شناخت. از سال ۱۹۷۳ میلادی (۱۳۵۱ ش) بحرین دارای سیستم امارت گردید. عدهای از اهالی بحرین در بنادر جنوبی ایران زندگی میکردند که به همین مناسبت آنها را بحرینی مینامیدند. (ر.ک : سیمای جهان سوم، از مجله ساوث، ترجمه بازرگانی، صفحه ۴۱ و لغت نامه دهخدا، علی اکبر دهخدا و فرهنگ معین، دکتر محمد معین)
٢- لاری : منسوب به لار - لار منطقهای است که مرکز آن شهر لار و دارای چهار بخش عمده بوده است به نامهای بستک، لنگه، گاوبندی و جویم. خود شهر لار مرکز شهرستان و از شهرهای بسیار قدیمی است و عدهای از مورخین آن را به گرگین میلاد و عدهای دیگر به بلاش پسر فیروز نسبت میدهند. فاصله آن از شیراز ۳۶۶، از جهرم ۱۶۶، از بندر لنگه ۳۰۶ و از بندر عباس ۲۵۹ کیلومتر است. (فرهنگ جغرافیایی ایران، جلد هفتم، صفحات ۲۰۸ و ۲۰۹)
٣- بستکی : منسوب به بستک، نام یکی از بخشهای پنجگانه شهرستان لار است و قصبه مرکزی آن در ۱۲۰ کیلومتری جنوب شهرستان لار کنار راه لار به بندر لنگه و لار به بندر عباس واقع است (همان، صفحه ۲۹)
۴- عوضی منسوب به عوض نام قومی است در لار و سایر قسمتهای ساحلی جنوب ایران (لغت نامه دهخدا علی اکبر دهخدا)
۵- بلوکی: منسوب به بلوک، این نام شناسایی نشد ولی احتمال دارد تغییر یافته بلوچ باشد زیرا عدهای از اهالی بلوچستان در اثر مهاجرت به مناطق لنگه و اطراف آن رفته و در آن منطقه سکونت گزیدهاند.
۶- برقع یک واژه عربی است و جمع آن براقع است. در زبان عربی آن را به پوششی که زنان با آن صورت خود را میپوشانند معنی شده است. برقع، مقعنه و نقاب مورد استفاده افرادی است که نمیخواهند شناخته شوند. در گذشته افراد معروف از این پوشش به منظور شناخته نشدن خود استفاده میکردند و مقنعه و برقع مورد استفاده زنان و نقاب مورد استفاده مردان بود. این پوشش، پوشش زنان در خطه بنادر و جزایر خلیج فارس و کرانههای دریای عمان یعنی در استانهای هرمزگان، بوشهر و بلوچستان (منطقه ساحلی بلوچستان) بوده و هست. در بلوچستان برکه و در حوزه بندر لنگه به نام برقع و بتوله خوانده میشود. بیشبهه استعمال برقع در بین ایرانیان معمول نبوده و هرگز از عادت پارسیان نیز نبوده است، شعرا و سخنگویان محلی در اشعار و گفتههای خود آن را از تازیان و تازی زبانان شناخته و به همین صورت آن را معرفی و شناساندهاند. (ر.ک: برقع پوشان خلیج فارس و دریای عمان، عباس انجم روز، صفحات ۹، ۱۰، ۲۱)
۷- بتوله : به فتح باء و ضم تاء در زبان عربی به معنی قطع کننده، بریده شده، جدا ساخته و نیز به چیزی گفته میشود که ماهیت اصلی را از میان بردارد یا پردهای بر آن به جهت پوشش میکشد که دیدن واقعی آن شیء را قطع میکند. در حقیقت بتوله همان برقع است که در بندر لنگه این کلمه بیشتر استعمال میشود. ایرانیان ساکن در کرانههای جنوب خلیج فارس از آن به نام بطوله با تخفیف یا تشدید حرف طاء نام میبرند که برگردان همان کلمه بتوله و استعمال آن با حرف ط عامیانه است در قسمتی از لارستان به آن بتیله نیز میگویند. (ر.ک : همان منبع صفحات ۹ و ۱۰) همانطور که در این سند آمده است زنان جنوب ایران بسیار به حفظ پوشش سر و صورت خود اهمیت میدهند به طوری که با همه اجبارها و تحمیلهای انجام شده، رژیم پهلوی نتوانست کاری از پیش ببرد ولی در اثر فشارهای ایجاد شده عدهای از سنگینی آن جان به جان آفرین تسلیم کردند و عدهای ترک دیار کرده در «متروکها» زندگی کردند. استاد امین احسن اصلاحی درباره کشف حجاب در مناطق جنوبی ایران مینویسد: «در ایران سال شوم ۱۳۱۴... زنان با عفت و پاکدامن و مؤمن را با زور و سرنیزه و با قساوت بیمانند از خانههایشان بیرون کشیدند و بیحجابی را با جبر اکراه بر ملت مسلمان تحمیل کردند این اصرار در بیشرم کردن زن و تشدید در اجرای آن خیلی از صاحبان دین و شرف و عفت را بجای بردن به میدان بیحجابی به گور برده کسانی که امکانات بیشتری داشتند فرار را بر قرار ترجیح دادند و ترک دیار کردند.. متروکههای شهر لنگه، قشم شاهد گویایی است. (احکام حجاب در قرآن، استاد امین احسن اصلاحی، صفحه5)
۸- سند حاضر در کتاب خشونت و فرهنگ سازمان اسناد ملی ایران صفحه ۷۵ نیز آمده است و چون رونوشتی از آن در اختیار این مرکز بود اقدام به درج آن گردید.
منبع:
کتاب
تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد صفحه 150