تاریخ سند: 14 بهمن 1334
برادر عزیزم را تصدق گردم.1
متن سند:
تاریخ: 14 /11 /1334
برادر عزیزم را تصدق گردم.1
از خبر سلامتی آن برادر گرام و عزیزم بینهایت خوشوقت و بسیار شاد و مسرورم که به مراد خود هم رسیدیم و خیانتکاران را یکی پس از دیگری تسلیم انتقام دیدیم. در هر صورت، امیدوارم در نهایت صحت و سعادت در اجرای منویات شاهنشاه معظم بتوانید خدمات شایان و قابل توجهی به کشور بنمایید. بنده خیلی خوشوقتم که چند روزی در خدمت آن برادر گرام بودم و توانستم از زیارت شما بهرهمند گردم. بنده جز سلامتی و سربلندی شما چیزی نمیخواهم و امید است که خداوند بزرگ در این راه شما را یاری کند و در نتیجه کشور از وجود عناصری چون شما سربلند گردد. پیغام شما را خدمت آقای زند عرض کردم. ایشان متقابلاً سلام میرسانند. چند روزی است در رم هوا خیلی سرد [است] و برف حسابی آمد و بعداً هم به قدری سرد شد که یخ زد و به طوری که رادیو میگوید، این سرمای قطبی تمام اروپا را گرفته و در هر کشوری تعدادی تلفات دادهاند؛ کما اینکه در ایتالیا هم هفت نفر از سرما مردهاند. دیروز ضمن اخبار شنیدم که در آمریکا بین نخستوزیر انگلیس و رئیسجمهور آمریکا راجع به پیمان بغداد مذاکره شده و هر دو نفر از پیمان بغداد اظهار خوشوقتی کرده و خود را طرفدار این پیمان دانسته و مفید به حال خاورمیانه میدانند و این جای نهایت خوشوقتی است. امید است کشورهای بزرگ بتوانند روی اشخاص و شخصیتهای مختلف، مثل آن برادر عزیزم حساب کرده و در نتیجه ما را هم به حساب بیاورند و قطع دارم چنین خواهد بود، چون آن برادر گرام واجد تمام شرایط اخلاقی و اجتماعی و در عین حال دارای تجربههای سیاسی و اقتصادی بوده و قطعاً وجودش برای کشور مؤثر خواهد بود و در آتیه بتواند یکی از خدمتگزاران2 مؤثر باشد. من هم هر جا باشم، در سربلندی کشور عزیزم و خدمت به شاهنشاه ملکوتی صفاتم، سهیم خواهم بود. امیدوارم خداوند بزرگ در قلب پادشاه عزیزمان، این واقعیت را داخل کند که مشتی عاشق تا دم مرگ و تا آخرین نفس در راه هدف آن شاهنشاه عزیز خواهند کوشید. خانم سلام میرساند. بچهها دست شما را میبوسند. خدمت تیمسار سرلشکر همایونی و خانم، سلام بنده و خانم را تقدیم فرمایید. تیمسار همایونی ما را فراموش کردهاند، ولی بنده به ارادات خود باقی هستم. خدمت برادران عزیزم به طور عموم سلام صمیمانه و گرم تقدیم میدارم. قربان شما . غضنفری
توضیحات سند:
________
1. مخاطب این نامه سپهبد کیا است.
2. در اصل: خدمتگذاران.
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب اول صفحه 215