تاریخ سند: 1 اردیبهشت 1342
فعالیت های سلمان اسدی1
متن سند:
شماره: 97
برابر اطلاع حاصله سیدجعفر بهبهانی2 و رشیدیان و فرود و عده ای دیگر از
جمله سلمان اسدی که رئیس بانک رفاه کارگران می باشد مشغول فعالیت
می باشند و روز 25 /1 /42 رشیدیان و عبدالعلی حکیمی در اتاق کار مشارالیه
بوده اند و با تلفن با سیدجعفر بهبهانی صحبت می کردند آقای اسدی به آیت اله
مهدوی می گوید دستگاه
حاکمه با این وضع از بین
رفتنی است برای اینکه به
کلی روحانیت را از بین
بردند و این کار خیلی
خطرناک است ایشان در
جواب می گوید روحانیت
حقیقی از بین نمی روند
آنهایی که از بین رفتند
موقوفه خوار بودند سپس
آقای اسدی با عصبانیت
می گوید مدرسه فیضیه
گلوله باران شد و حوزه
مقدس قم را مرکز موسیقی
درست کرده اند از طرف
دیگر اعراب هم متحد
شده اند در ایران تمام گردن کلفتها و صاحب نفوذها طرفدار عبدالناصر3 هستند
و آقای مهدوی در جواب می گویند اعراب در ایران طرفدار ندارند مگر یک عده
مغز پوسیده و خائن به وطن.
رونوشت برابر اصل است
اصل در ب ـ ه جلد 5
ضمیمه پرونده نامبرده بالا ارائه شود.
12 /2 /42
توضیحات سند:
1ـ سلمان اسدی فرزند
محمدولی در سال 1286 ش در
بیرجند به دنیا آمد.
تحصیلات
ابتدایی را در موطن خود و
تحصیلات متوسطه را در کالج
آمریکایی تهران به پایان رساند
و برای ادامه تحصیل به
انگلستان عزیمت نمود و در
دانشگاه کمبریج در رشته اقتصاد
و علوم سیاسی ادامه تحصیل
داده و پس از پایان تحصیلات
به ایران مراجعت نموده و در
سال 1307 خدمات دولتی خود
را از دادگستری شروع کرد.
در
دوره هفتم قانون گذاری از طرف
اهالی سیستان به نمایندگی
مجلس انتخاب شد و در ادوار
هشتم و نهم نیز نماینده مجلس
بود.
سپس به مدیریت بانک
فلاحتی (کشاورزی) منصوب
گردید.
نامبرده مشاغل دیگری
از جمله : ریاست اداره کل
تبلیغات، معاون وزارت
خواربار، معاون وزارت
دارائی، مدیرکل بانک صنعتی و
معدنی ایران، وزیر کار و
تبلیغات و...
را عهده دار بوده
است.
مشارالیه به زبان های
انگلیسی و فرانسه نیز آشنایی
داشته و از لحاظ سیاسی جزء
طرفداران سیاست غرب و به
ویژه انگلیس بوده و در
این راستا با برادران رشیدیان
(سیف اللّه و اسداللّه ) نیز ارتباط
داشته است.
وی در اردیبهشت
ماه 1345 به علت بیماری
سرطان داخلی در بیمارستان
«وست مینستر» لندن بستری
گردیده و در همان وقت نیز با
معاون وزارت خارجه انگلیس
ملاقات می نموده است.
اسدی
مدتی نیز در بیمارستان نجمیه
تهران بستری بوده و در همین
سال فوت کرده است.
2ـ سید جعفر بهبهانی فرزند سید
محمد مجتهد در سال 1295 ش
بدنیا آمد.
مدتی به فرانسه رفت
و دکتری حقوق گرفت.
در تهران
متولد شد، علاوه بر فراگیری
مقدمات و مبانی ادبیات عربی و
فقه و اصول و منطق، از دانشکده
حقوق لیسانس گرفت.
دو دوره
نماینده مجلس شورای ملی بوده
است.
وی به زبان فرانسه آشنایی
کامل داشت.
طبق اسناد ساواک
تمایل او بیشتر به طرف
آمریکاییها بوده و از انگلیسیها
همیشه بدگویی می کرد.
در آبان
سال 1340 به همراه اسداللّه
رشیدیان، فرود، یوسف هاشمی،
جمعیتی تحت عنوان «مدافعین
قانون اساسی» بنیاد نهاد که پس
از چندی توسط علی امینی
بازداشت گردیدند و پیش از آن
جزء مخالفین مصدق بود و بعضی
مدعی هستند که در کودتای 28
مرداد نیز نقش داشته است.
3ـ جمال عبدالناصر رهبر پیشین
مصر در 15 ژانویه 1918
میلادی در اسکندریه مصر به
دنیا آمد.
او در قاهره از آکادمی
علوم نظامی فارغ التحصیل شد.
از 1942 که افسر ارتش مصر
بود، با همکاری افسران
همدوره ای خود قصد سرنگونی
حکومت ملک فاروق را داشت.
وی معتقد بود که این اصلاحات
در زمان حیات این رژیم قابل
انجام نیست.
او در جنگ 1948
اعراب علیه اسرائیل شرکت
داشت.
پس از شکست اعراب در
جنگ، ناصر جنبش افسران آزاد
را پی ریزی کرد و ژنرال محمد
نجیب به عنوان رهبر این جنبش
برگزیده شد.
جنگ 1948 اعراب
و اسرائیل سبب بدبین شدن مردم
نسبت به لیاقت ملک فاروق شد
و این امر پایه های حکومت
فاروق در مصر را به شدت
متزلزل ساخت.
در ژوئیه 1952
جنبش افسران آزاد در یک کودتا
به حکومت فاروق خاتمه داد.
رهبری این کودتا به عهده ژنرال
محمد نجیب و دستیار وی جمال
عبدالناصر بود.
فاروق به ناچار
در 26 ژوئیه 1952 از مقام خود
استعفا کرد و رهبران کودتا احمد
فوأد پسر خردسال فاروق را به
عنوان فاروق دوم به سلطنت
رساندند اما در 18 ژوئن 1953
در مصر اعلام جمهوری شد و
فاروق و خانواده اش تبعید شدند
اولین رئیس جمهور مصر ژنرال
محمد نجیب بود که در 1954
توسط سرهنگ جمال عبدالناصر
برکنار شد.
ناصر که معتقد به
انترناسیونالیسم عربی و اتحاد
میان آن کشورها بود تا زمان
مرگش یعنی تقریبا 16 سال
رئیس جمهور مصر باقی ماند.
وی سیاست جدایی از کشورهای
غربی و نزدیکی به بلوک شرق
خصوصا شوروی سابق را در
پیش گرفت و اقدام به خرید
اسلحه از این کشور نمود.
شوروی سابق نیز وی را در
تأمین اسلحه و سایر نیازها و
همچنین ساختن سد عظیم آسوان
بر رود نیل که غربیها از احداث
آن خودداری کرده بودند کمک
نمودند و این همکاری تا زمان به
قدرت رسیدن سادات ادامه
داشت.
ناصر در ژوئیه 1956
کانال سوئز را ملی اعلام کرد و
یک سازمان مصری را برای
اداره آن تأسیس کرد.
به دنبال این
عمل دولت اسرائیل همراه با قوای
انگلیس و فرانسه در اکتبر 1956
به خاک مصر در شبه جزیره سینا
حمله بردند تا خلیج عقبه را روی
کشتیهای اسرائیلی باز کنند.
این
جنگ سرانجام با تهدید شوروی
سابق به دخالت نظامی در مارس
1957 پایان پذیرفت، اما در این
سال جمال عبدالناصر تمام
داراییهای دولتهای غربی در
مصر را ملی اعلام کرد و کانال
سوئز نیز در آوریل همان سال
بازگشایی شد.
در 1958 سه کشور مصر، سوریه
و یمن تحت عنوان جمهوری
متحده عرب با یکدیگر متحد
شدند و در یک همه پرسی جمال
عبدالناصر به ریاست جمهوری
آن برگزیده شد.
این اتحاد دیری
نپایید و بر اثر بروز اختلافاتی در
1961 از هم گسیخت و سه کشور
از یکدیگر جدا شدند.
جمال
عبدالناصر در 1967 ـ 1962
دهها هزار تن از نیروهایش را
برای کمک به جمهوری خواهان
یمن بدان سرزمین اعزام داشت و
این امر باعث بروز اختلافاتی با
عربستان سعودی شد.
ناصر در
سومین جنگ اعراب و اسرائیل
یعنی نبرد ژوئن 1967 که با حمله
غافلگیرانه هواپیماهای اسرائیلی
به فرودگاههای قاهره و دمشق
آغاز شد صحرای سینا، تمام طول
شرقی کانال سوئز و رقم عظیمی
از هواپیماهای خود را از دست
داد.
جمال عبدالناصر سرانجام در
28 سپتامبر 1970 در سن 52
سالگی بر اثر سکته قلبی در
گذشت.
بعضی از مفسران سیاسی
مرگ ناصر را ناشی از یک
توطئه می دانند توطئه ای که قصد
داشت سادات معاون ناصر را که
به لزوم دوستی با غرب و
صهیونیستها معتقد بود به قدرت
برساند.
مشاهیر سیاسی قرن بیستم، احمد
ساجدی ص 294
منبع:
کتاب
رشیدیانها به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 8