گزارش ویژه اطلاعات خارجی و فعالیت ایرانیان مقیم کشورهای خارج
متن سند:
پانزده روزه دوم بهمن ماه 1339
یادداشت
به دنبال گرایشهای جدیدی که در سیاستهای برخی از کشورهای غربی در
قبال امریکا نمودار گشته و
در خاورمیانه منجمله و
رفته رفته به انزوای بعث
عراق منجر می گردد -
احزاب کمونیستی هودار
شوروی در این منطقه در نظر
دارند یک بار دیگر در
کنفرانس گرد آیند:
خط مشی، تاکتیک های خود
را با توجه به تحولات
یادشده با شرایط نوین
[ناخوانا] دهند.
ب ـ سوئیس :
1ـ روزنامه بادن چاپ
سوئیس در مقاله ای تحت
عنوان مسکو در کمین نشسته است می نویسد : دیر یا زود در ایران نیز انتظار
انقلابی شبیه انقلاب ترکیه و عراق می رود.
اگر چه حزب کمونیست ایران قدرت
فراوانی ندارد لیکن فقر و بیچارگی مردم از یک طرف و رشوه خواری و خیانت
طبقه اعیان از طرف دیگر تولید انقلابی در ایران خواهد نمود.
خروشچف در این مورد به مخبر آمریکایی والتر لیپمن به طور وضوح اظهار
نموده و گفته است که فقر و بیچارگی و نارضایتی ملت ایران به پیشرفت مقاصد
کمونیستی در ایران کمک می کند و این نظریه تا حدی صحت دارد زیرا در عین
این که روسیه شوروی از رد نمودن پیشنهاد کمکی برای بار دوم به ایران رنجیده
است از این رو قضاوت او درباره ایران خالی از غرض نمی باشد.
ولی مستشرقین
دول غربی که بیش از خروشچف وارد به اوضاع ایران می باشند عقیده دارند که
کمکهای دلاری پانزده ساله آمریکا در وضع داخلی ایران تأثیر منفی نداشته بلکه
به سرمایه داران ایران افزوده است ولی اگر اوضاع انقلابی دوره مصدق و تمایل او
را به طرف کمونیستها در نظر بگیریم خواهیم دید که در آن موقع آمریکا بود که با
کمکهای دلاری خود و برگرداندن حکومت ایران و تضمین حفاظت آن ایران را از
خطر آنی نجات بخشید.
اما در زمان تجدید دولت
آمریکا چون بیم آن می رفت
که از بودجه کمک به ایران
کاسته شود، رفته رفته محور
توجه هیئت حاکمه را به
طرف روسیه شوروی
منحرف گردانید.
و پیامهای
متوالی بین دولتین رد و بدل
شد که به واسطه آزاد نبودن
مطبوعات از مفاد آن
اطلاعی بدست نیامد.
در اثر
همین تمایل که حتی از اخبار
کلیه جراید ایران نیز به خوبی
حس می شود سفیر روسیه
شوروی پس از مدت زیادی
به تهران بازگشت و گفتگوهای چندی با وزراء و سران دولت نمود، حتی قرار بود
که رئیس الوزراء ایران برای مستحکم نمودن روابط دوستانه بین دولتین به
روسیه شوروی مسافرت نماید اما این مسافرت هر ماه به ماه دیگر به تعویق افتاد
به امید آن که در این رویه تهدیدآمیز آمریکاییها نرم شوند.
روزنامه مزبور تحت عنوان وضع سیاسی و اقتصادی و مالی ایران به موقعیت
وخیمی دچار است می نویسد:
نارضایتی ملت ایران را نمی توان از انظار مخفی نمود گرچه عده حزب توده زیاد
نبوده و قابل اهمیت نمی باشد ولی در ازاء طبقه جوان و تحصیل کرده فهمیده و
متوسط الفکر طرفدار جبهه ملی و همکاران سوسیالیست، تجار متنفذ بازار
برعلیه رژیم فعلی اقداماتی می نمایند و با هم در این قسمت هم عقیده می باشند.
به علاوه طبقه دهقانان بی بضاعت در دهات و مردم فقیر تهران وضع خطرناکی را
تشکیل می دهند و به همین نسبت طبقه متوسط و کارمندان و معلمین که
حقوق آنان کفاف مایحتاج زندگیشان را نمی کند و با توجه به اینکه این عده
سرکرده و رهبری ندارند نمی توان حدس زد که تا چه وقت می توان از انقلاب
آنان جلوگیری کرد.
وضع مالی ایران خطرناکتر
است، چه بیلان صادرات و
واردات مملکت نسبت یک
به پنج را دارد و ارز موجود
کفاف آن را نمی دهد، روی
این اصل ساختمانهای
دولتی را کد شده و برنامه
سازمان برنامه به واسطه
خرابی وضع مالی و نداشتن
بودجه اجبارا متوقف شده
است.
با در نظر گرفتن استفاده ای
که سالیانه از محل شرکت
نفت و کمکهای دلاری
(علاوه بر کمکهای نظامی و
غیره) می شود و پیش آمد وضعیت سخت مالی کلیه ذیعلاقگانی که سرمایه های
خود را در سازمان برنامه کمکی شرکت جسته بودند مایوس و مردد نموده به
طوری که بانک بین المللی تقاضای دوازده میلیون قرض دولت ایران را رد نمود.
گرچه محصولات کارخانجات در سال 1960 کمی ترقی یافته ولی وضع
کشاورزی که قریب 80 در صد مردم زندگی خود را از محصولات و یا فروش آن
می گذرانند هنوز به حال اولیه باقی است و در کلیه امور وضع بحرانی مشاهده
می شود و این وضع براثر خبط و اشتباهاتی است که دولتها نموده اند.
مثلاً برای
ساختن فرودگاه معظم تهران میلیونها دلار مصرف شده است و برای تزئین آن
سفارش فرش به پاریس داده اند که این خود باعث خشم قالی بافان ایرانی
گردیده است.
برای نجات وضع ایران یا باید تغییر اساسی در کلیه امور داد و یا آنکه باید منتظر
شد تا یکی از ممالک همسایه با کمک خود دوباره وضع داخلی ایران را روبراه
سازد.
در این مورد به نظر میرسد که دولت روسیه شوروی عجله ای ندارد زیرا به
عنوان روش تبلیغاتی عادی خود حاضر نیست از دولت ایران مال التجاره های
هنگفتی خریداری نماید.
گویا روسیه شوروی از
طرفی از دخول ایران در
پیمان سنتو ناراضی باشد و
از طرف دیگر از لشگریان
ایران و آمریکا واهمه دارد.
در صورت اولی معلوم است
که روسیه شوروی از وضع
لشگری ایران اطلاع کافی
در دست ندارد.
خروشچف
گفته است ما لازم نیست
قدمی در ایران برداریم زیرا
ساعات در این مملکت به
نفع ما کار می کنند و گویا
بیش از وقت هم خروشجف
نمی خواهد چیزی صرف این
مملکت بنماید.
دکتر امینی1 در نظر دارد تغییرات کلی در اوضاع مملکتی بدهد املاک را تقسیم
کند حقوق و وضع زندگی معلمین را بالا ببرد از خائنین سخت جلوگیری نماید
برای محاکمه و مجازات کارمندان خائن، به مامورین قضایی اضافه می نماید.
بدین جهت به کلیه متصدیان امور دولتی که مشاغل مهمی را در دست داشته اند
اجازه خروج داده نخواهد شد مگر با اجازه دکتر امینی.
اخبار تایید نشده حاکی است که 150 نفر از اعضای مهم شهربانی و افسران
لشگری به علت دزدی محبوس شده اند.
ارسنجانی وزیر کشاورزی گفته است که
از دهقانان آلمانی ایتالیایی و آسیای جنوبی دعوت خواهد کرد که به طور موقت
یا دائم به ایران بیایند.
تا عملاً کار زراعت را به دهقانان ایران نشان دهند.
2ـ اطلاع واصله حاکی است که فعالیت دامنه دار و حادی بین کلیه دانشجویان
ایرانی مقیم اروپا و آمریکا شروع و اثرات آن نیز کم و بیش به سوئیس سرایت
نموده و در سوئیس بخصوص در شهرهای ژنو و لوزان که بیشتر محصلین ایرانی
در آن مقیم هستند فعالیت و رفت وآمدهایی دیده می شود.
از دو سال قبل اقداماتی شده بود که دانشجویان ایرانی اجتماعاتی نداشته باشند
ولی مقارن با حوادث اخیر دانشجویان مقیم ژنو.
لوزان و زوریخ با تشکیل انجمن
و انتخابات هیئت مدیره دست به یک سلسله فعالیتهایی زده اند.
هیئت مدیره انجمن دانشجویان ایرانی مقیم لوزان که چندی قبل قطعنامه ای در
مورد پشتیبانی از اعتصاب دانشگاه منتشر نموده بود بشرح زیر می باشد:
پرویز چمنی.
ناصر شهمیرزادی.
غلامعلی فخر سلطانی.
جهانشاه صمصام.
علی
شاکری
هفته آینده به شکل اولین «گروه مطالعه» جلساتی تشکیل خواهد گردید که درباره مفاد آن
یادداشتهای دیگری تهیه خواهد شد: ماهان
توضیحات سند:
1ـ علی امینی از چهره های
سیاسی جنجالی دوران حکومت
محمدرضا و از وابستگان به
غرب به خصوص آمریکا بود.
به
علت حمایت های شدید و جدی
سفارت و دولت آمریکا از وی
همیشه مورد حسد، کینه و
وحشت محمدرضا قرار داشت.
به طوری که پس از دوری، از
صحنه سیاست از طرف ساواک
تحت مراقبتهای ویژه قرار
داشت.
علی امینی در سال
1284 ش.
در تهران متولد شد.
تحصیلات ابتدایی را در مدرسه
رشدیه و تحصیلات متوسطه را
در سال 1305 برای ادامه
تحصیل به فرانسه رفت و موفق
به اخذ لیسانس حقوق و دکترای
اقتصاد شد.
در بازگشت به
استخدام وزارت دادگستری
درآمد.
امینی در مجلس پانزدهم
به کمک قوام نماینده تهران شد.
در سال 1329 در کابینه علی
منصور وزیر اقتصاد گردید، و
در سال 1320 در کابینه اول
مصدق نیز مجددا در رأس همان
وزارتخانه قرار گرفت.
انعقاد
قرارداد نفت با کنسرسیوم
معروف به قرارداد «امینی ـ
بیچ» آلوده ترین برگ در زندگی
سیاسی اوست و او را برای
همیشه بدنام ساخت.
و مهر
وابستگی به غرب را بر
پیشانی اش حک نمود.
در سال
1334 وی مجددا وزیر دارایی
شد و این انتخاب نو به دلیل
حمایتهای آمریکا و تحمیل آن بر
محمدرضا صورت گرفت.
در
اواخر سال 1334 به عنوان سفیر
ایران در ایالات متحده آمریکا
اعزام گردید.
وی در سال 1337
به ایران بازگشت و به فعالیتهای
سیاسی خود ادامه داد و در سال
1340 با حمایت جدی آمریکا
به نخست وزیری رسید.
دوران 5 /1 ساله نخست وزیری
وی از پرهیاهوترین و
جنجالی ترین دوران حکومت
محمدرضا به شمار می رود.
سقوط دولت امینی هر چند
پایان اوج زندگی سیاسی
اوست، معهذا نقش وی در
دیپلماسی آمریکا به پایان
نرسید، و امینی تا سال 1347 به
حیات بی رمق خود ادامه داد.
در
این سالها امینی به عنوان یک
مهره ذخیره و یک آلترناتیو رای
شرایط اضطراری و به عنوان
محوری برای حفظ نیروهای
سیاسی «ملی گرا» و «لیبرال» در
مدار سیاست خارجی آمریکا
محفوظ ماند.
اما به دنبال
پیروزی نیکسون در انتخابات
ریاست جمهوری آمریکا و اوج
روابط که رژیم شاه را به عنوان
جزیره ثبات به رسمیت شناخته
بود، برای ادامه فعالیت این مهره
فرتوت و از کار برکنار شده،
دلیلی نمی شناخت.
در آخرین
تلاش وی برای ورود به صحنه
سیاست پس از صعود مجدد
دمکراتها به ریاست جمهوری
آمریکا در سال 1355 و آغاز
فضای باز سیاسی کارتر، امینی
70 ساله در اوایل سال 1356
وارد تهران شد و به گفته
فردوست در ماههای اوج گیری
انقلاب اسلامی به مشاور دائمی
محمدرضا بدل گردید.
با
گسترش موج انقلاب اسلامی و
اطلاع وی از پایان کار رژیم
پهلوی به فرانسه بازگشت، تا
آخرین سالهای عمر در محفل
رجال که اکنون به تاریخ تعلق
داشتند، سرگرمی مطبوعی برای
خود تدارک ببیند (ظهور و
سقوط سلطنت پهلوی).
منبع:
کتاب
چپ در ایران - حزب توده در خارج از کشور به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 549