صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تقدیم به مجلس سنا جناب آقای مهندس شریف امامی1 ریاست محترم

تاریخ سند: 11 دی 1350


تقدیم به مجلس سنا جناب آقای مهندس شریف امامی1 ریاست محترم


متن سند:

شرحی به عنوان گفته های فردی در آن مجلس نقل از مذاکرات جلسه 6 /10 /50 در جرائد منتشر شد.
من یک فرد ایرانی خود را خیلی کوچکتر از آن می بینم که در مقام یک شخصیت بزرگ بارز تاریخی ایران وطن عزیزم که در عین حال موقعیت بین المللی بزرگی هم دارد و آنچه را که سن من اجازه می دهد او به نام (مرد دین و سیاست) خوانده شده و می شود و صمیمی ترین سیاستمدار خبیر ملت اسلامی ایران است و شما آقایان شیوخ قوم که در کرسی های آن مجلس جای دارید بهتر از همه حضرت آیت الله آقای شیخ حسین لنکرانی را می شناسید چیزی نوشته باشم.
از اینکه دنباله سوابق تعرضات آن فرد منسوب به آن مجلس چرا باید از شماره های مجله سپید و سیاه باشد به آن مجلس کشیده شود؟ و آیا آنچه شده به ضرر حیثیت آن مجلس محترم هست یا نیست کاری ندارم و چون در حرفهای آن آقا اسمی هم از نفت شمال به میان آمده بود یک فتوکپی از یک نسخه روزنامه شلاق مربوط به حدود بیست سال پیش (بیست و یکم آذر یکهزار و سیصد و سی و یک) که شماره های آن در کتابخانه مجلس و جاهای دیگر نیز موجود است تقدیم و همان قسمتی را که با تیتر (اسرار نفت شمال را فاش می کنیم) با خط قرمز در فتوکپی آن روزنامه مشخص کرده ام منضما تقدیم می دارم.
این فتوکپی تقدیم شد تا با توجه به آن قسمت معین این حقیقت روشن تر شود که فکر قیام برای ملی شدن نفت جنوب از کجا سرچشمه گرفته است و این هم ناگفته نماند که طرح و تصویب قانون تحریم ورود در مبحث نفت در مجلس چهاردهم پشت سر آنچه می بینید.
می خوانید بوده است.
آقایان عظام آنجا که شما نشسته اید مجلس سناست و شما آقایان هم شیوخ قومید آیا آنچه که روی هوای نفس یک فرد در آن مجلس انجام شد متناسب با قواعد آن مجلس معظم و شئون شماها بوده است؟! آیا یکبار دیگر حرفهای آن آقا را بعد از بروی کاغذ آمدن مطالعه فرموده اید؟ البته باید در نظر داشت که علت اساسی این هجومها از طرف آن مرد که از مجله سپید و سیاه شروع شد بیشتر ناشی از این است که حضرت آیت الله لنکرانی بنوشته و اظهارات او اعتنائی نکرده و ترتیب اثر نداده اند و این عقده باعث شده که آن آقا تریبون مجلس معظم سنا را وسیله تسکین آلام و حقد و حسد خود قرار دهد.
به هر حال برای جلب توجه آن رجال عالیمقام و ضبط تاریخ فتوکپی روزنامه مورد بحث را که در چهار برگ است به پیوست تقدیم شد و با اجازه آن مجلس محترم رونوشت این معروضه را عینا به مجلس شورای ملی و هیئت محترم دولت و مقامات امنیتی و انتظامی هم تقدیم خواهم داشت.
با تقدیم احترامات فائقه ـ علی کیا با نهایت توقیر و احترام رونوشت تقدیم به سازمان امنیت و اطلاعات کل کشور می دارد.
احترامات فائقه را تجدید می نماید.
علی کیا به استحضار ریاست بخش 322 برسد.
در پرونده شیخ حسین لنکرانی بایگانی شود.
دایره بهره برداری 21 /10 ـ خانم بهرامپور 15 /10 /50 اسرار جریان نفت شمال را فاش می کنیم چرا پیشه وری در آذربایجان قیام کرد؟! کابینه ساعد با نمایندگان آمریکا در مورد نفت شمال با گرمی مذاکره می کرد که رفیق کافتارادزه معاون کمیساریای اتحاد جماهیر شوروی وارد ایران شد و در مورد امتیاز نفت شمال شروع به فعالیت نمود.
ولی ورود کافتارادزه به ایران موجب بروز یک سلسله حوادث دامنه دار سیاسی گردید.
جناحین چپ و راست به طور کم نظیری در برابر یکدیگر صف آرائی کردند به طوری که همه پیش بینی می کردند که در آینده در نتیجه این تصادم حوادث خونینی در تهران واقع شود، زیرا توده ای ها در نهایت شدت و صراحت از خواسته های کافتارادزه حمایت و پشتیبانی نموده و دولت را پیوسته تحدید [تهدید] به انقلاب می کردند مذاکرات سیاسی به مرحله بن بست و خطرناکی سوق یافته بود چنانچه هر لحظه بیم آن می رفت که قشون سرخ شهر را اشغال نموده و دولت را ساقط سازد.
در یک چنین وضع هولناکی بود که ناگهان در شهر شایع شد که حزب توده در مورد نفت شمال تظاهراتی خواهد نمود.
انتشار این خبر سخت موجب اضطراب و نگرانی عمومی شد، چون توده ای ها از چند روز قبل مقدمات یک تشنج و اختلاف بزرگی را فراهم می کردند.
قطار راه آهن شمال مرتبا از مناطق مازندران...
کارگران را در ایستگاه راه آهن طهران پیاده می کرد.
آن شب، شب پنجم آبان شب هولناک و ترس آوری بود.
بیش از همه نمایندگان آذربایجان احزان بودند در منزل آقای شیخ حسین لنکرانی نماینده اردبیل هوش [جوش] و خروش عجیبی مشاهده می شد.
پاسی گذشته بود که ناگهان آقای شیخ حسین لنکرانی با عجله وارد اطاق عمومی شد و بلافاصله در حالی که مثل باران اشک می ریخت نویسنده را مخاطب ساخته و گفت آقا عزیزم چرا نشسته ای، برخیز برو به این موالید تازه به دوران رسیده آزادی از قول من بگو که فلانی می گوید، فردا بجای تظاهر در مورد نفت شمال جمعیت را به مسجد شاه ببرند و از دولت تقاضای الغاء قرارداد ظالمانه و تحمیلی نفت جنوب را بنمائید...
وقت می گذارد.
کلوپ حزب توده در خیابان فردوسی جمعیت در آن موج می زد کمیسیون تشکیلات مرتب برای دمونستراسیون فردا دستور صادر می کرد.
فراکسیون پارلمانی و اعضاء کمیته مرکزی حزب در اطاق فوقانی مشرف به خیابان از ساعت چهار بعد از ظهر جلسه فوق العاده تشکیل داده بود و هیچ کس را نمی گذاشتند به اطاق مذکور نزدیک شوند...
.
عضو کمیسیون انتظامات به اتفاق شیدفر سخت مراقب اطاق مزبور بودند به طوری که به هیچ ترتیب کسی نمی توانست حتی به حریم اطاق نامبرده نزدیک شود.
بالاخره پس از چند ساعت معطلی کام بخش به عجله از جلسه خارج شد.
نویسنده به سرعت خود را به کام بخش رسانیده و پیغام آقای لنکرانی را به ایشان ابلاغ نمودم وی ابرو در هم کشید و با خشونت گفت چند دقیقه صبر کن تا جواب بدهم و سپس به جلسه فراکسیون برگشت، هنوز چند لحظه نگذشته بود که کام بخش آمد و با تندی گفت برو آقا، به آقای لنکرانی بگو عزیزم ما کوشش می کنیم که مردم را از دست خرافات فناتیک ها نجات دهیم.
حالا شما پیشنهاد می کنید که جمعیت به مسجد شاه رفته و تقاضای الغاء قرارداد نفت جنوب را بنماید؟!

توضیحات سند:

1ـ شریف امامی، جعفر : فرزند حاج محمدحسین نظام الاسلام، در 27 خرداد 1291 ش در تهران متولد شد.
پدر او، از روحانیون تهران در دوران متأخر قاجاریه بود که از ناصرالدین شاه لقب «معتمدالشریعه» و از مظفرالدینشاه لقب «نظام الاسلام» دریافت داشت.
جعفر شریف امامی تحصیلات متوسطه را در تهران به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل به سوئد و آلمان رفت و در این کشور آخرین مدرک تحصیلی خود را در رشته برق کسب نمود.
او در ایران، در راه آهن دولتی شاغل بود و به معاونت این سازمان رسید.
در سال 1324 به مدیرعاملی بنگاه آبیاری رسید.
در تیر و اسفند 1329 در دولت رزم آرا به وزارت راه رسید، جعفر شریف امامی در دولت سپهبد فضل اللّه زاهدی مدیر عامل سازمان برنامه شد و در سال 1333 به سناتوری تهران انتخاب شد.
شریف امامی در دولت دکتر منوچهر اقبال وزیر صنایع و معادن شد و در شهریور 1339به نخست وزیری رسید.
دولت مستعجل شریف امامی ثمره یک دوره تنشهای جدّی در روابط ایران و آمریکا بود.
تشدید فعالیت جناحهای وابسته به «حزب دمکرات» آمریکا در ایران به اعتصاب معلمین و شهادت دکتر ابوالحسن خانعلی و سرانجام سقوط دولت شریف امامی، در اردیبهشت 1340 انجامید.
او در سال 1342 مقام شامخ ریاست مجلس سنا را به دست گرفت و تا آستانه انقلاب اسلامی ایران، به مدت 15 سال، در این سمت بود.
جعفر شریف امامی در مرداد 1346 به ریاست مجلس مؤسسان سوم رسید که وظیفه داشت نیابت سلطنت فرح پهلوی را تعجیل کند.
با آغاز امواج انقلاب اسلامی ایران، محمدرضا پهلوی در یکی از واپسین تلاشهای خود به فراماسونری و استاد اعظم آن، جعفر شریف امامی متوسل شد و وی را در نقش دیرینش، به عنوان محور تفاهم و «آشتی» سیاستهای بیگانه مؤثر در ایران به صدارت رسانید.
باید افزود که برخلاف تصور شاه، هر چند شریف امامی طی دوران «شیخوخیت» خود، به عنوان سمبل «آشتی» و «تفاهم» کانونهای قدرت بیگانه وجهه ای اندوخته بود و لذا می توانست نمادی از «آشتی بین المللی» به شمار رود، ولی او هیچ گاه نتوانست در سطح مردم به عنوان یک چهره «وجیه الملّه» مطرح شود.
جعفر شریف امامی در تاریخ 14 /8 /1357 از صدارت استعفا داد و جای خود را به دولت نظامی ارتشبد غلامرضا ازهاری سپرد.
از کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، جلد دوم، صص 399 تا 422 او ثروت زیادی در دوران حیات خویش اندوخت و احمد شیبانی از نزدیکانش به فردوست اطلاع داده است که هنگام خروج از ایران زمان انقلاب 17 میلیون دلار به حساب خود در خارج ریخته بود.
شریف امامی از مهره های واسط و محلل به شمار می رفت که در شرایط بحرانی از او استفاده می شد.
یکبار پس از علاء و قبل از امینی و در سال 1349 و بار دیگر در اواخر عمر رژیم در سال 57 به سمت نخست وزیری رسید که نهایتا با وقوع حادثه 17 شهریور در زمان صدارت وی، او نیز از صحنه کنار رفت.
وی، از دوران جوانی عضو تشکیلات ماسونی بود و در تشکیلات ماسونی، به استاد اعظمی رسید و از چهره های وابسته به سیاست غرب بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به انگلیس پناهنده شد و در سال 1378، در آمریکا درگذشت.

منبع:

کتاب شیخ حسین لنکرانی به روایت اسناد ساواک صفحه 404



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.