صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره: محمدتقی جعفرى

تاریخ سند: 29 آبان 1345


درباره: محمدتقی جعفرى


متن سند:

از: اداره کل سوم 316 تاریخ:29 /8 /45
به: ریاست ساواک تهران
درباره: محمدتقی جعفرى

شخصى با مشخصات فوق از تهران مقالاتى مذهبى جهت درج در مجله انجمن اسلامى دانشجویان به خارج ارسال می‌نماید. 1 علیهذا خواهشمند است دستور فرمائید ضمن تعیین مشخصات کامل نحوه فعالیت ویرا به نفع روحانیون مخالف روشن و هرگونه سوابقى از وى موجود است اعلام دارند. ضمناً شخصى به نام محمدتقی جعفرى بدون سایر مشخصات صاحب کتابخانه امیرکبیر2 واقع در خیابان شاه‌آباد داراى سابقه می‌باشد که نشریات خارج از کشور به آدرس وى واصل و در ایران توزیع می‌گردد.


مدیر کل اداره سوم
مقدم

بایگانى شود صالحى 29 /8 /45


بسمه تعالى
اخلاق یا مذهب یا هر دو؟3 تهران محمدتقی جعفرى
در تاریخ ممتد انسانى هر دو پدیده اخلاق و مذهب و دعوت و تشویق بسوى آنها کاملاً مشهود است و استدلال به ثبوت آن مورد نیاز نیست. حتى امروز که نیمه دوم از قرن بیستم است جوامع فراوانى دیده می‌شوند که به‌ این دو پدیده با کیفیت‌ها و کمیت‌هاى مختلفى گرایش نشان می‌دهند و جوامع دیگرى هم که خود را از این دو پدیده بینیاز4 مى‌بینند (اگر چنین جامعه صد در صد وجود داشته باشد) متفکرین عالى مقام آنها از دو پدیده مزبور و ضرورت و یا عدم ضرورت آنها بحث و گفتگو می‌نمایند، پس این مبحث براى همه ملل و اقوام قابل رسیدگى‌جدى می‌باشد به‌ این شکل که آیا یکى از دو پدیده (اخلاق یا مذهب) براى جوامع ضرورت دارد یا نه، یا یکى از آن دو کافیست؟ یا آن دو پدیده دو جزء از یک کلّ ضرورى بوده و جامعه سعادتمند آنست که هر دو را بطور هم‌آهنگ به کار بندد؟ یا اینکه هیچ یک از دو پدیده مزبور براى جوامع لزومى ندارد؟
سئوالات مزبور چنانچه گفتیم، امروزه می‌توانند قیافه جدى بخود بگیرد. همه میدانیم که درباره مردود شمردن هر دو پدیده قلمفرسائی‌هاى مفصّل و مشروحى چه در شرق و چه در غرب صورت گرفته است و همچنین حمایت کنندگان از دو پدیده مزبور نیز بیکار ننشسته و در صدد اثبات ضرورت یکى یا هر دو پدیده مزبور درآمده‌اند. البته باید گفت هر دو جبهه در اثبات این هدف شریکند که وضع انسانى بایستى طورى تنظیم گردد که آلام ودردها تا حداقل تقلیل یافته و انسان‌ها یک زندگى سعادتمندانه یا با فضیلتى را داشته باشند. و بهرحال ما چند مبحث را در اینجا مطرح میکنیم و با در نظر گرفتن حدود و اطلاعات و توانائى فکرى خود مباحثى را مورد بررسى قرار می‌دهیم.
بر خلاف رسم معمول ما اولاً جنبه واقعى تاریخى یک عدّه روش‌ها را که به نام روش اخلاقى نامیده شده‌اند بررسى میکنیم و تعریف خود اخلاق را بتأخیر میاندازیم. دلیلى که ما را به‌ این کار وادار می‌کند اینست که ما اگر در شناخت حقیقى از راه خواص واقعى خود که در خارج نشان داده است عمل کنیم در اصطلاحات تجریدى و کلّى بابهام و اجمال گوئى مجبور نخواهیم گشت و این کار بدون رسیدگى به پدیده‌هاى خارجى آن حقیقت صورت عمل بخود نخواهد گرفت. و پس از مطالعات مزبور، ما می‌توانیم درباره حقیقت کلى اخلاق تا اندازه‌اى روشنائى علمى داشته باشیم. بنابراین ما رسیدگى به روش‌هاى اخلاقى را از جنبه تاریخى مقدم میداریم، البتّه در این مطالعات خواهیم دید که یک عدّه روش‌هائى براى انسان‌ها مطرح بوده است، که از سیستم الزامات حقوقى و طبیعى برکنار بوده و محرک آنها تکامل فرد یا اجتماع بطور اوتوماتیک که از وجدان سرچشمه می‌گیرد بوده است.

نمودار شدن روشهاى اخلاقى از قدیمیترین تاریخ انسانى
ایده‌هاى اخلاقى یکى از آن پدیده‌ها است که از آغاز تمدّن‌هاى رسمى در تاریخ انسان‌ها نمودار گشته و وضع روانى افراد تقیّد بآن ایده‌ها را کاملاً نشان می‌دهد این قضیّه یک امر تجربه‌شده‌ایست که احتیاج زیادى بتوضیح ندارد. این فعالیّت روانى دوشادوش فعالیّت‌هاى عقلائى یکى از وسائل تفسیر روش امم و اقوام گذشته می‌باشد اگر ما تنها فعالیّت‌هاى عقلائى آنان را در نظر بگیریم یا اینکه روش‌هاى غیر عقلانى خواه عاطفى و خواه اخلاقى را منظور کنیم، شناخت ما درباره اقوام گذشته کاملاً ناقص خواهد بود و اگر میخواهیم که بجهت آرمان‌هاى امروزى خودمان آنها را تعبیر و تأویل کنیم بایستى تاریخى را بسازیم که بقول "وایتهد" درباره «گیبون» نمونه عصر خودمان و ایده‌هائى که در این عصر مرغوب و رایج است نشان بدهیم و ما می‌توانیم براى اثبات اینکه آن ایده‌ها کاشف از یک واقعیّت ثابت روانى و اجتماعى می‌باشند و گذشت دوران‌ها تغییرات اساسى در آنها وارد نمیاورد. روش‌اخلاقى بعضى از اقوام و ملل قدیمه را که به دست ما رسیده است در نظر بگیریم: "البته استقراء ما در این باره کامل نیست فقط می‌تواند به عنوان نمونه‌اى از روش بعضى از اقوام متمدن سابق را توضیح بدهد. " در کتاب "منو دهرما ساسترا manu dharma sastra " قانون فقهى هند که به عنوان قدیمترین قوانین فقهى شناخته شده است موادّ ذیل مشاهده می‌گردد:(1)
1ـ بر طالب علم لازم است که استاد خود را تعظیم نماید و با دست خود پاهاى او را بمالد.
2ـ بر هر متدیّن برهمنى لازم است که هر چیزى که در آن زندگى وجود دارد آن را دوست بدارد.
3ـ بهترین پرستش یک فرد برهمنى اینست که خداوند را در قلب خود ستایش نماید.
4ـ کسیکه بر نفس خود پیروز شود به حواسّى که فرمانده اوست پیروز شده است. نفس به بدى فرمان می‌دهد. نفس هرگز سیر نمی‌گردد.
5ـ کسیکه "ودا" را بتو تعلیم بدهد مانند پدر و مادر تست و هرگز با او دشمنى مکن.
6ـ آموزگار تو از پدر و مادر تو افضل‌اند زیرا لذایذ جسمانى آنها ترا بوجود آورده است در صورتی که آموزگار کسیست که زندگى بینهایت را بتو عطا نموده‌است.
7ـ کارى مکن که زنده‌اى از زندگان اذیّت شوند.
8ـ اگر تو متدیّن هستى سخنانت باید شیرین و دلپذیر بوده باشد کسیکه داراى نفس معتدل و کلام شیرین است از حکمت دین بهره‌بردارى خواهد نمود.
9ـ هرگز قلب کسى را با سخنى مجروح مکن اگر چه قلب خودت مجروح بوده باشد.
10ـ بهیچ کس حسد ورزى مکن زیرا حسد فضایل را میخورند چنانکه آتش هیزم را میخورد.
11ـ کسیکه [براى] "ابن السبیل " (مانده راه) طعام نبرد او در حقیقت مرده است اگر چه مردم او را زنده بدانند.
12ـ ابن السبیل را در خانه‌ات گرسنه مگذار که شب را گرسنه بصبح برساند.
13ـ کسیکه تنها غذا میخورد شکم خود را با آتش پر می‌کند.
14ـ همیشه در غذاى خود حقّ دیگران را مراعات کن.
15ـ هیچ گونه مالى را با رقص و غناء و قمار کسب مکن.
16ـ از انسان شرّ چیزى مگیر.
17ـ خودت را ذلیل مکن اگر چه فقیر بوده باشى.
18ـ سخن حقّ و شیرین را ادا کن اگر سخنى حق است ولى نمی‌توانى آن را درست و شیرین ادا کنى یا سخنى را می‌توانى شیرین و دلپذیر ادا کنى ولى حق نیست از هر دو سخن بپرهیز.
19ـ عمر طولانى و فرزند نیکو و ثروت دائمى همه اینها بخوبى اخلاق مربوط است.
20- آنچه را قلب اطمینان دارد عمل کن. و آنچه که در سینه تو تشویشى درباره آن دارى انجام مده زیرا در چنین کارى خیرى وجود ندارد.
21 ـ از الحاد و مذّمت کردن کتب مقدسّه و حسد و کینه توزى و بیباکى و غضب و عداوت با مردم به پرهیز.
22 ـ براى ملحدین و اشرار و قاتلین و غصب کنندگان خوشى وجود ندارد نه در دنیا و نه در آخرت.
البته ما این مواد را بدین ترتیب که نقل نمودیم به همین شکل در اصل کتاب تنظیم بندى نشده است بلکه آنها در فصل‌هاى متعددى بیان شده و شماره‌بندى از ما می‌باشد. و بهر حال آیا می‌توان گفت که شایستگى مواد مزبور، بطور جبر حقوقى یا طبیعى براى افراد آن دوران مطرح بوده است؟ البته جواب منفى است و اگر چه در راه ترویج یک عده مسائل اخلاقى براى تنظیم فاضلانه اجتماع بوجود آمده است و بعبارت روشنتر می‌توان گفت دراین مواد هر دو جنبه متافیزیکى و اجتماعى محسوس براى تکمیل افراد در نظر گرفته شده است در عین حال که آن مواد قابل اجراى جبرى نمی‌باشد به همین جهت است که اخلاق بمعناى عمومى شامل این مواد خواهد بود. (این بحث ادامه دارد)

توضیحات سند:

1. نمونه‌اى از این مقالات ضمیمه این سند مى‌باشد که در صفحات بعد آمده است.
2. احتمالاً منظور عبدالرحیم جعفرى مالک سابق انتشارات امیر کبیر بوده است که نام کوچک وى اشتباه ذکر شده است. او بعدها به یکى از عناصر مورد اعتماد رژیم شاه و کار گزار فرهنگى دربار پهلوى و حکومت هویدا تبدیل مى‌شود. بعد از پیروزى انقلاب اسلامى به حکم دادگاه، بخشى از اموال وى و از جمله انتشارات امیرکبیر به نفع مردم مصادره مى‌شود.
3. این جزوه که یک نسخه از آن در اسناد ساواک موجود بود، از نوع مقالاتى است که توسط استاد علامه(ره) براى درج در نشریات انجمن اسلامى دانشجویان خارج از کشور ارسال شده است.
4. در رسم الخط رایج آن زمان نگارش کلمات ترکیبى به صورت چسبیده مرسوم بود. در اینجا نیز بدون هیچ دخل و تصرفى عینا همان نگارش مراعات گردیده است.
(1) درباره کتاب فوق‌الذّکر تاریخ مشخصى در دست نیست همین مقدار گفته می‌شود که این کتاب قدیمیترین کتابى است که انسان سراغ دارد و در مؤلفات قرن هفتم پیش از میلاد نام این کتاب دیده شده است و گفته شده است که اصل کتاب بشکل فعلى نبوده است زیرا مرام بودائى نیز در آن دیده می‌شود " مجله ثقافه الهند ص 60 ".
باید در نظر گرفت که قدیمیترین قانون حقوقى، تاکنون قانون حمورابى شناخته شده است.

منبع:

کتاب استاد علامه محمدتقی جعفری تبریزی به روایت اسناد ساواک صفحه 17




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.