تاریخ سند: 24 خرداد 1339
موضوع: اجتماع منزل رشیدیان
متن سند:
شماره: 1176/ د ـ 1
روز 15 /3 /39 (روز عید قربان) در منزل آقای اسداله رشیدیان جمعیت
زیادی از کلیه طبقات کارگر.کارمند، نظامی، معمم و غیره اجتماع نموده بودند و
ابتدا رشیدیان در اتاق دیگر با سه نفر از افراد سابق حزب منحله توده به طور
خصوصی وارد صحبت شده و مقدمتا از وضع کشور و ناراحتی های مردم و بی
حالی دولت صحبت کردند که خلاصه آن بشرح زیر می باشد:
الف ـ اسداله رشیدیان خود را کاملاً از طرفداران اعلیحضرت همایونی می داند و
معتقد است که ایشان از هر نظر صلاحیت رهبری کشور را دارند ولی عده ای از
اطرافیان ایشان به وی دروغ می گویند و عجب است که اعلیحضرت همایونی نیز
دروغ های آنها را باور می کند رشیدیان اظهار داشته که دکتر اقبال در حضور
اعلیحضرت قسم خورده که در این مملکت یک نفر ناراضی نیست بله آقایان این
صحبت یک نفر نخست وزیر و رهبر حزب است (از کلام رشیدیان کاملاً مشهود
است که وی برعلیه دولت آقای دکتر اقبال دست به یک سلسله تبلیغات خصمانه
زده است.
مأمور) و در جلسات همگانی منزل ایشان نیز شرکت کنندگان به وضع
بسیار موهنی به دکتر اقبال فحش و ناسزا می گفتند که خود رشیدیان نیز ناراحت
شده و تذکراتی دادند.
آقای رشیدیان می گفتند من همیشه لااقل در هر هفته پنج بار شرفیاب می شوم و
با اعلیحضرت خیلی نزدیک هستم تمام مطالبی که از مردم می شنوم به عرض
می رسانم و انتقاداتی که لازم است در حضور ایشان می کنم متأسفانه خوششان
نمی آید و دلشان نمی خواهند کسی در حضورشان انتقاد کند ولی من دست بردار
نیستم و اخیرا هم با اعلیحضرت یک قراردادی بستیم که من هر چه می خواهم
بگویم ولی ایشان عمل نکنند و گوش ندهند.
رشیدیان اضافه کرده حکومتی که
روس به آن فحش بدهد آمریکا از طرف دیگر آن را بکوبد و انگلستان در
روزنامه ها و...
.
مقالاتی منتشر کند که ما اصلاً جرأت خواندن آن را نداریم و در
داخل مملکت هم که آیت الله بروجردی بدوبیراه بگوید و تجار یک یک
ورشکست شوند آیا باز هم می توان گفت که این مملکت استوار خواهد ماند؟ قبل
از اینکه دیگران فکری به حال ما بکنند خودمان باید فکر کنیم و الی پدر همه
ماها در خواهد آمد (الاّ مقصود از بیان این مطالب گوشه زدن به اعلیحضرت
همایونی بوده) رشیدیان در قسمت دیگر صحبت های خود اظهار داشته من به
شما قول می دهم که به زودی وضعی پیش خواهد آمد که دستگاه حاکمه انتظار
آن را ندارند این تحول دور نیست و همه آن را خواهیم دید آخر مگر می شود
هنوز با مردم مثل دوران قرون وسطی حرف زد آیا وضع عراق را باید نادیده
گرفت؟ آیا ترکیه را باید فراموش کرد؟ و آیا پاکستان را در اقدامات اخیر آن
کشور باید ناچیز شمرد؟ با وجود اینکه نوری سعید1 با تمام قدرت اصلاحات را
انجام می داد و خودش را قطب اصلی سیاست خاورمیانه می دانست چون مردم
او را دوست نداشتند عاقبت او را دیدیم باید به مردم اجازه داد حرف های
خودشان را بزنند باید به مردم کار داد اعلیحضرت
فقید نمی گذاشت کسی صحبت کند ولی در مقابل آن قدر کار وجود داشت که
کسی بیکار نبود پدر من یازده سال در زندان رضاشاه بود و خودم هم مدت شش
ماه در زندان مصدق بودم ما تمام بدبختی های فعلی را از سیاست غلط مصدق
داریم وجود سازمان امنیت نتیجه عملیات احمقانه مصدق بود که به مردم ایران
تحمیل شد و این رجال احمق که الان بر ما حکومت می کنند همه نتیجه
غلط کاریهای دوران مصدق است وجود این دو حزب قلابی که هیچکس آنها را
قبول ندارد نتیجه رویه غلط مصدق است آخر دکتر اقبال ها و دکتر کاسمی ها که
شعور این حرفها را ندارند مگر من می گذارم دکتر اقبال در انتخابات اعمال نفوذ
کند اگر این کار را کردم آن وقت معلوم می شود رشیدیان کیست من اصلاً به فکر
انتخابات نبودم و حالا هم به فکر این دکانها نیستم اصلاً احتیاجی ندارم ولی من
می گویم باید فکری به حال مردم کرد باید مردم را هم به حساب آورد نباید یک
نفر اهل سبزوار را وکیل ورامین نمود اعلیحضرت فقط در انتخابات لااقل این را
رعایت می کرد انتخاب نماینده باید طوری باشد که لااقل مردم آن ناحیه شخص
منتخب را بشناسند احزاب فعلی یک عده را به عنوان وکیل جمع کرده اند و
می خواهند به این وسیله آنها را فریب دهند در صورتی که ایران در حدود
دویست نفر نماینده دارد معلوم نیست چرا این احزاب لیست انتخاباتی خود را
بیش از این عده تهیه کرده اند لااقل این آقایان رهبران آن قدر شهامت ندارند که
بگویند فلانی تو ا نتخاب نمی شوی.
(نظریه مأمور.
مطالب و گفته های رشیدیان برای شنوندگان خالی الذهنی گیرا و
مطلوب بوده)
رشیدیان در حال عصبانیت اظهار داشته است اگر انتخابات حزبی باشد من کاندیدا خواهم شد و شدیدا
علیه هر دو حزب مبارزه خواهم کرد در جلسه عمومی عده ای از فرهنگیان که اغلب عضو حزب توده
بودند حضور داشته در ابتدای جلسه یک نفر راجع به دکتر اقبال و زمین های تهران پارس که به فرهنگیان
داده شده است صحبت کرده و اظهار داشته است دکتر اقبال و یک عده دور برایشان به طوری که شایع است
پانصد هزار تومان از ارباب...
گرفته اند که بروند و کلنگ خانه های فرهنگیان را در تهران پارس به زمین
بزنند (در این موقع از اطراف و جوانب الفاظ رکیکی نسبت به آقای دکتر اقبال ادا شده است) بعدا ملکوتی
یکی از دبیران فرهنگ (که سابقا توده ای بوده) درباره فرهنگ و دکتر مهران صحبت کرده و اهانت های
فراوان و زننده ای به مشارالیه نموده است و در خاتمه سخنرانی خود نتیجه گرفته که این وزرا و این کابینه به
شاه و مملکت خیانت میکنند شخص دیگری به شهردار حمله نموده و او را یک نفر دزد و کلاهبردار معرفی
نموده است و روی هم رفته ثمره تشکیل این جلسات ایجاد بدبینی و نارضایتی شدید بین افراد و طبقات
مختلف کشور می باشد که با پوشش جلسات انتخاباتی تشکیل می گردد.
در خاتمه جلسه احمد مکری (از
اعضای سابق حزب توده) به مناسبت عید قربان اشعاری سرودند و جلسه خاتمه یافت.
نظریه: انعکاس مطالب مندرج در اطلاعیه به سوژه باعث شناخته شدن مأمور می گردد.
ریاست بخش بایگانی به سابقه رشیدیان ضمیمه و بایگانی شود.
3 /5 /39
این اطلاعیه را ریاست اداره داده فرمودند به بخش مربوطه فرستاده شود.
23 /4 /39
به استحضار ریاست بخش 4 برسد.
از طرف رئیس بخش 1 عباس پناهی
توضیحات سند:
1ـ نوری السعید، از عوامل و
مهره های انگلیسی در عراق بود
که پس از جنگ جهانی اول و
تحت قیومیت درآمدن شامات و
عراق توسط انگلیس در عراق
به عنوان نخست وزیر فیصل دوم
گمارده شد.
در جریان جنگ
جهانی دوم، کودتای نافرجامی
توسط افسران جوان
اصلاح طلب طرفدار هیتلر در
عراق انجام شد، و نوری سعید
نخست وزیر را که از گروه
افسران طرفدار انگلیس بود
وادار به خروج کردند، لیکن
انگلیسی ها مجددا وی را به
قدرت قدرت بازگرداندند.
تا
این که در جولای 1958
تعدادی از افسران جوان و
آرمان گرا به سرپرستی ژنرال
عبدالکریم قاسم دست به کودتا
زده و رژیم سلطنتی فیصل را در
عراق سرنگون کرد و خود به
قدرت رسیدند.
نوری السعید
که نخست وزیر فیصل بود نیز
پس از کودتا دستگیر و اعدام
شد.
ر.ک: از تکریت تا تکریت، ص
104.
منبع:
کتاب
رشیدیانها به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 364