تاریخ سند: 22 آبان 1350
موضوع: اعلامیه مضره
متن سند:
از: 6 ﻫ تاریخ:22 /8 /1350
به: 312 شماره: 13209 / ﻫ
موضوع: اعلامیه مضره
بدین وسیله یک برگ فوقالعاده خبرنامه جبهه ملی ایران1 مورخ 27 شهریور ماه1350 که از آلمان غربی جهت آقای عبدالرسول قائمی پست گردیده به پیوست تقدیم میگردد. حقانی
ارسال شود ـ 13 /8 /50
فتوکپی اعلامیه در پرونده بایگانی است.
توضیحات سند:
1. تشکیل جبهه ملى ایران به سال 1328 باز مىگردد. در این سال عمر مجلس پانزدهم به پایان رسید و تعیین تکلیف مسئله نفت جنوب به مجلس شانزدهم محول شد. در پایان همین سال تعدادى از رجال سیاسى کشور به رهبرى دکتر مصدق در اعتراض به تقلب در انتخابات مجلس در دربار متحصن شدند. این عده 20 نفره پس از اتمام تحصن نافرجام، در منزل دکتر مصدق گرد آمده و پس از مذاکرات مفصل و تشکیل کمیسیونهای مختلف و تدوین اساسنامه در اول آبان 1328 موجودیت جبهه ملى ایران به رهبرى دکتر مصدق را اعلام کردند. مؤسسان جبهه، مدیران برخى جراید و سران احزاب و گروههاى سیاسى بودند که با حفظ تشکل حزبى خود به عضویت جبهه ملى درآمدند. جبهه ملی هدف خود را ایجاد حکومت ملى به وسیله تأمین آزادى انتخابات و آزادى افکار اعلام کرد.
به دنبال تکرار انتخابات مجلس شانزدهم هشت نفر از اعضاى جبهه ملى شامل مصدق، مکى، شایگان، بقایى، حایرىزاده، آزاد و نریمان به مجلس راه یافتند و فراکسیون نهضت ملى را تأسیس کردند. نمایندگان فراکسیون با شعار «ملى شدن نفت در سراسر کشور» هدف خود را حفظ حقوق ایران در قضیه نفت و مخالفت با لوایح پیشنهادى دولت قرار دادند.
مصدق از قیام 30 تیر 1331 داراى قدرتى بود که به فرموده امام خمینى (ره) حتى مىتوانست شاه و نظام سلطنت را سرنگون کند که به خاطر محافظهکارى و تمایل به حفظ نظام پادشاهى مشروطه بدین مهم توجهى نکرد.
اختلاف سلیقه، خودمحورى و جاهطلبى برخى از اعضاء، ضعف سازماندهى، عدم شفافیت ایدئولوژى و خلاء رهبرى که با استقرار مصدق در نخست وزیرى و ترک عملى جبهه ملى توسط وى به اوج خود رسید، از جمله دیگر علل بود که موجبات سقوط جریان ملىگرایى لیبرال و سرنگونى دولت مصدق توسط کودتاى انگلیسى ـ آمریکایى 28 مرداد را تسریع کرد. هر چند اگر حمایت نیروهاى مذهبى نبود حکومت مصدق 13 ماه قبل و پس از اختلافات با دربار و استعفاى او پایان مىگرفت و تنها قیام 30 تیر بود که دیگربار امکان قدرت مصدق را فراهم کرد و البته ملّیون قدر پشتوانه مذهبى و مردمى نهضت را ندانستند و خود راه پیروزى کودتاگران در 28 مرداد 1322 هموار گرداندند.
پس از کودتا برخى عناصر و گروههاى ملى در قالب نهضت مقاومت ملى فعالیتهاى زیرزمینى محدود و ناموفقی علیه رژیم آغاز کردند. اما فعالیتهاى نهضت مقاومت با دستگیرى برخى فعالین آن در تهران و شهرستانها به رکود گرایید. مصدق به حبس و تبعید در احمدآباد محکوم شد و تا پایان عمر (سال 1345) تحت نظر باقى ماند و دکتر حسین فاطمى اعدام شد.
در طول سالهاى 44 تا 56 هیچگونه فعالیت سیاسى تشکیلاتى و حتى انفرادى از ملىگرایان لیبرال (به جز افرادى مانند داریوش فروهر) در مخالفت با استبداد و استعمار نوین ایران و افزایش نفوذ بیگانگان مشاهده نمىشود. اینان تنها گاهگاهى در دورهها و محافل خصوصى گرد هم مىآمدند و نومیدانه به بحثهاى تکرارى و جارى مىپرداختند. در طول تمام این سالها چشم ملىگرایان لیبرال به آمریکا بود تا به گوشهچشمى به آنها و چشمغرهاى به شاه، امکان فعالیت و ایجاد فضاى باز سیاسى در ایران را فراهم آورند.
به اعتراف رهبران جبهه ملى، آغاز مجدد فعالیتهاى این گروه ناشى از پیدایش فضاى باز سیاسى کشور بود که تحت تأثیر به قدرت رسیدن دموکراتها در کاخ سفید به وجود آمد تا پس از وقفهاى 12 ساله ملّیون فعالیتهاى خود را از سرگیرند. این زمانى بود که شاه همانند ابتداى دهه 1340 مىخواست با انجام برخى اصلاحات جزئى و هدایتشده بساط قدرت خویش را استحکام بخشد.
زمینهساز آغاز به کار جبهه ملى چهارم، فعالیتهاى متفرقه ملّیون لیبرال در قالب چند نامه سرگشاده ،خطاب به سران رژیم و سخنرانیهاى محفلى انتقادى آنان بود.
در وضعیت انقلابى کشور طى نیمه دوم سال 1357و جهت جلوگیرى از تعارض میان رهبرى و نیروهاى انقلابى با رژیم به ناچار اتخاذ مواضع تندترى کرد ولى همچنان خواهان انجام اصلاحات در قالب قانون اساسى بود. سنجابى رهبر جبهه ملى طى مصاحبهاى در 19 مهر 57 اعلام کرد: «سلطنت مشروطه را رد نمىکنیم و با آن مخالفتى نداریم. آنچه ما مىخواهیم از بین رفتن کامل استبداد است».
سنجابى حتى پس از ملاقات با امام در پاریس (آبان 57) از اعلام غیرقانونى و نامشروع بودن نظام پادشاهى و عدم امکان سازش با آن گردن ننهاد. البته ملّیون لیبرال با وجود اعلام موضع علنى در خفا همچنان به دنبال سازش با رژیم شاه بودند. پس از بازگشت سنجابى از پاریس و بازداشت ظاهرىاش، وى و شاهپور بختیار ملاقاتهایى با سپهبد ناصر مقدم رئیس ساواک و شخص شاه داشتند. سنجابى در دیدار با مقدم گفت: «ما ممکن است براى شاه به منزله آخرین تیر ترکش باشیم.»
در این مقطع نراقى از رهبران جبهه براى شاه پیام آورده بود که آنان تحت شرایطى حاضرند با پشت کردن به مذهبیون با شاه براى تشکیل دولت به توافق برسند. شاه نیز پس از مذاکره مستقیم با ملّیون به آنان پیشنهاد تشکیل دولت داد. سران جبهه نیز در جلسات داخلى خود کلّیت پیشنهاد را پذیرفته و در پى یافتن فرد مطلوب و نیز حل مشکل خود با امام بودند.
همزمان جبهه ملى براى مطرح کردن خود به عنوان جانشین نظام پادشاهى و جلب نظر ایالات متحده تماسهایى با مقامات سفارت آمریکا در ایران برقرار کرد.
در آخرین روزهاى منتهى به پیروزى انقلاب اسلامى و ورود امام خمینى به وطن، جبهه ملى هر چه بیشتر از کاروان انقلاب عقب افتاد و راه مخالفت با برخى مواضع امام و فاصلهگیرى تدریجى از آن را پیش گرفت و سرانجام به دنبال اعلام مخالفت صریح با لایحه قصاص و قصد راهپیمایى و تحریک مردم، حضرت امام(ره) طى سخنانى تند و انقلابى در 25 خرداد 1360 غیرقانونى و مرتّد بودن این تشکیلات را اعلام کردند.
ر.ک: جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
ریچارد کاتم، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه احمد تدین، تهران: کویر، 1370، صص 7 و 65.
محسن مدیر شانهچى، احزاب سیاسى ایران، نشریه خاوران، سال 3، شماره 136، آذر 1372، صص 6 و10.
کریم سنجابى، امیدها و ناامیدها، لندن، انتشارات ملیون، 1361، ص 21.
مارک چى، گازیوروسکى، سیاست خارجى آمریکا و شاه، ترجمه جمشید زنگنه، تهران، رسا، 1371، صص 234 و270.
منبع:
کتاب
آیتالله عبدالرسول قائمی به روایت اسناد ساواک صفحه 237