صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: جلسه منزل اسداله رشیدیان

تاریخ سند: 26 اردیبهشت 1343


موضوع: جلسه منزل اسداله رشیدیان


متن سند:

شماره: 336 /322 اداره دوم عملیات قبل از ظهر روز جمعه 25 /2 /43 جلسه منزل اسداله رشیدیان با حضور عده ای در حدود 60 نفر از جمله اقدامی رئیس اداره فرهنگ شمیرانات.
حسام مقاطعه کار ـ دانشیار گودرزی کارکنان راه آهن (به اتفاق هشت نفر دیگر ـ از کارگران راه آهن) روحی کارمند حمایت کودکان ـ مهندس انصاری کارمند سازمان برنامه ایرانی رئیس منطقه 8 دارایی حسین رمضان یخی با سه نفر دیگر ـ طلان کارگر کارخانه جیپ لندرور مهندس ثقفی رضوی رنجی عضو شرکت واحد اتوبوسرانی ـ پاکدامن تشکیل گردید.
طلان در حضور چهار نفر از حضار در مورد روضه خوانی و عزاداری اظهار داشت اصولاً موضوعات مذهبی خرافاتی بیش نیست که برای اغفال و کوته فکری مردم شرق و خاورمیانه امپریالیستها اختراع کرده اند و از جمله عده فامیل های من که خرافاتی و متعصب به مذهب هستند به من پیشنهاد کردند که در محل ما مانند سالهای پیش جلسات روضه خوانی دایر شود و چون من مورد اعتماد دستگاه نمی باشم شخصی به نام دهدشتی (یا دردشتی) در کلانتری ضمانت کرد و تعهد لازم را سپرد و از طرف کلانتری اجازه تشکیل جلسات روضه خوانی را اخذ نمود ولی من و رفقایم پس از پایان جلسه بساط مشروب خوری را در همان محل روضه خوانی فراهم می کنیم و افزود شب گذشته که اولین شب روضه خوانی ما بود شخصی را که لباس مندرس و پاره ای به تن داشت در بین سایر مراجعین مشاهده و متوجه شدم وی مأمور سازمان امنیت است که برای کسب خبر آمده است.
او را به اتاق خلوتی که با چند نفر از رفقا بودیم بردم و به او تکلیف کردم که مشروب بخور و چون امتناع نمود به او گفتم چه فقیر باشی چه مأمور ناچار هستی فعلاً دستورات مرا اجرا کنی و بالاخره به ناچار او مشروب خورد.
طلان در جواب یکی از حضار که از وی سوال کرده بود چرا بدون داشتن اعتقاد مذهبی زحمت می کشد و جلسه روضه خوانی دایر می کند گفت من و رفقایم برای آنکه مورد اعتماد مردم عوام و ساده محل واقع شویم ناچاریم که به مذهب تظاهر کنیم و نیز به طور موقت با آخوندها هم همفکر و هم مسلک هستیم و بایستی هر دسته و شخص ولو اینکه دشمن ما باشند ولی گفتارشان در راه آزادی باشد تقویت کرد.
طلان در مورد نمازی اظهار داشت نامبرده با اینکه با دستگاه انتظامی معاشرت و با بعضی از آنها رابطه دارد ولی تا به حال افکار و عقایدش را به آنها نفروخته است وی افزود نمازی ابتدا از اعضای فعال و با ایمان حزب توده بود و پس از دستگیری و بازداشت برای دستگاه انتظامی سوگند یاد کرده که با بیگانگان مبارزه کند و اضافه کرد چند روز پیش نمازی را اغفال کردم و به عنوان اینکه می خواهم به یک محل اسرارآمیز و مخفیانه بروم او را به منزل بانو سارا (خواننده ترکی رادیو ایران) که قصد مسافرت به اروپا را دارد و شهربانی و سازمان امنیت به علت اینکه نامبرده در مسافرت چند روز در کشور بلغارستان اقامت کرده و سازمان امنیت با گذرنامه او موافقت نمی کند بردم و پس از ورود طبق دستور قبلی من پذیرایی گرمی از او به عمل آمد و پس از صرف مشروبات الکلی و در حالیکه بانو سارا عشوه گری می کرد از وی قول گرفتم که با نفوذی که بین بعضی از افراد و دستگاه انتظامی دارد اقدامی نماید که با مسافرت سارا موافقت کنند و وی روز بعد به اتفاق بانو سارا نزد سرلشکر مبصر1 معاون شهربانی رفت و سرلشکر مبصر از سارا سؤال کرد چرا اکثر سالها به اروپا مسافرت می کند و بانو سارا (برخلاف واقع دروغ گفت) چون می خواهم از آوازخوانی دست بکشم و خانه داری کنم و از طرفی وضع مالیم نامساعد است بدین جهت می خواهم ضمن رفتن به اروپا با دو جفت قالیچه که با خود برده و در اروپا بفروشم و اجناس خانگی هم به ایران می آورم که از فروش آنها زندگی خود را تأمین نمایم و سرلشکر مبصر هم به سازمان امنیت و شهربانی توصیه کرد که با صدورگذرنامه او موافقت و تا چند روز دیگر بانو سارا به اروپا مسافرت خواهد کرد.
سپس بین حسام و مهندس انزلچی صحبت شد و حسام پس از سخنانی درباره آقای منصور نخست وزیر اظهار داشت که وزرای کابینه آقای منصور مثل خودش نالایق و خائن هستند گفت خودم من با شفیعی وزیر پست و تلگراف در دانشگاه در یک کلاس درس خوانده ایم و در کادر رهبری حزب توده باهم فعالیت حزبی می کردیم و در فستیوال صلح به اتفاق چند نفر دیگر به کشور رومانی رفتیم و پس از مراجعت در بندر پهلوی دستگیر شدیم ولی چون شفیعی در خلال فعالیت های مزبور یا بعد از آن نوکر یک اجنبی شد و نوکری دستگاه را قبول کرد وزیر پست و تلگراف کابینه آقای منصور گردید و مهم تر آنکه شفیعی باجناق دکتر سنجابی2 (از سران جبهه ملی است) و باید دید که چه رابطه مخفیانه و محرمانه بین سران جبهه ملی با سازمان امنیت موجود است که شفیعی3 وزیر می شود و مورد حمایت سازمان امنیت و هم جبهه ملی می باشد و اضافه نمود معاونین فعلی چند وزارتخانه دیگر نیز همان سوابق شفیعی را دارند و دکتر جزنی معاون سازمان برنامه هم جزو آنها است و همچنین دکتر عالیخانی4 وزیر اقتصاد با پول حزب توده در اروپا تحصیل کرد ولی چون خودش را فروخت و جاسوسی دستگاه را قبول کرد اکنون دارای این مقام می باشد و همگی آنان از راه زدوبند با اجنبی و قول نوکری دستگاه داخلی و خارجی مقام گرفته اند و تنها راه اصلاح این مملکت انقلاب واقعی است و آن انقلاب بایستی از پایین شروع شود سپس یکی از حضار از حسام سؤال کرد که شایع است دکتر امینی نخست وزیر خواهد شد آیا صحت دارد یا خیر؟ حسام پاسخ داد ممکن است آقای منصور تا یک ماه و نیم دیگر معزول شود و دکتر اقبال به سمت نخست وزیر و دکتر امینی بسمت رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت نفت منصوب خواهند شد (زیرا مسئله اختلاف نفت بین ایران و اعضای کنسرسیوم نفت تا به حال حل نشده و دکتر امینی را برای حل موضوع به این سمت انتخاب خواهند کرد).
جلسه مزبور در ساعت 1 بعدازظهر خاتمه یافت.
اقدامی ندارد بایگانی شود.
گیرندگان: ریاست بخش 321

توضیحات سند:

1ـ سپهبد محسن مبصر فرزند عبدالعلی، در سال 1296 شمسی در تبریز به دنیا آمد.
در سال 1315 دبیرستان نظام را در تبریز به پایان رسانیده و پس از طی دانشکده افسری در سال 1317 با درجه ستوان دومی رسته توپخانه وارد ارتش شد.
او فعالیت اطلاعاتی خود را به عنوان افسر رکن 2 ستاد لشکر 2 آغاز کرد و سپس افسر دایره تجسس ستاد ارتش شد.
مبصر به عنوان یک افسر فعال اطلاعاتی در همین سالها مورد توجه سرویس جاسوسی انگلستان و عوامل آن در ارتش قرار گرفت و راه تصدی مشاغل حساس به رویش گشوده شد.
ابتدا رئیس رکن 3 ستاد لشکر 19 (اهواز) و سپس رئیس بازرسی صنایع نظامی شد و پس از آن در پست حساس ریاست تجسس و اطلاعات رکن 2 ستاد ارتش قرار گرفت.
او در توطئه کودتای 25 ـ 28 مرداد 1332 از مهره های مؤثر بود و طبق گزارش ساواک، از طریق شعبه تجسس رکن دوم ارتش به دستگیری و شکنجه مبارزان می پرداخت و دستورات را مستقیما از مستشاران آمریکایی دریافت می نمود.
او در چند نقطه تهران، چندین مرکز شکنجه مخفی ایجاد نموده و جهت گرفتن اعتراف از زندانیان و ترفیع درجه و انعام، از هیچ گونه شکنجه ای مضایقه نمی کرد.
در سال 1347 بنا به دعوت محرمانه پلیس رژیم صهیونیستی از آن کشور بازدید و در زمان تصدی ریاست شهربانی، به ساخت زندان قزل حصار اقدام کرد.
پس از کودتا به ریاست ستاد فرمانداری نظامی تهران و راه آهن رسید و در کنار تیمور بختیار در سرکوب نیروهای ضد رژیم نقش فعال داشت.
در تاریخ 8 /7 /1335 به ساواک مأمور شد و ریاست حفاظت ساواک را به عهده دار گردید.
مبصر سپس به عنوان رئیس هیأت وابستگی های نظامی ایران در کشورهای عربی به بغداد رفت و تا بهمن 1337 در این پست بود.
در بازگشت به تهران پس از مدتی رئیس پلیس تهران و سپس معاون شهربانی کل کشور شد وی بعد از مدت کوتاهی، پس از نصیری به ریاست شهربانی کل کشور رسید.
مبصر حدود شش سال (1343 لغایت 1349) در این سمت بود.
در پی بروز اختلاف بین او و نصیری و درخواست اشرف پهلوی، مبصر از شهربانی کنار گذاشته شد.
پس از برکناری، در خرداد 1351 به معاونت نخست وزیر و سرپرستی سازمان دفاع غیر نظامی منصوب و سرانجام در 29 /6 /1352 بازنشسته گردید.
مبصر به اخاذی، سوءاستفاده های مالی، قاچاق مواد مخدر و فساد اشتهار داشت.
وی در جریان انقلاب اسلامی، به طور قاچاق به ترکیه رفت و از آنجا راهی انگلیس شد.
ر.ک : ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 2 یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید اندرزگو، صص 41ـ 42 2ـ کریم سنجابی فرزند قاسم سنجابی (سردار ناصر، رئیس ایل سنجابی) در سال 1283 شمسی در سنجابی از محلات کرمانشاه متولد شد.
تحصیلات ابتدایی را در قصر شیرین و دوره اول متوسطه را در کرمانشاه و دوره دوم متوسطه را در تهران و دوره لیسانس را در مدرسه عالی حقوق گذارند.
وی در سال 1307 جزو اولین گروه محصلین اعزامی به فرانسه رفت و در آنجا مجددا دوره لیسانس حقوق را در دانشگاه نانسی و دوره دکترای حقوق را در دانشگاه پاریس گذارند و رساله خود را راجع به کشاورزی و روستاییان و مالکیت ارضی در ایران به زبان فرانسه در سال 1313 گذارند و در همان سال به ایران بازگشت.
سنجابی مشاغلی را در اداره کل اوقاف، وزارت فرهنگ و وزارت دارای به عهده داشت و در عین حال ابتدا دانشیار و سپس استاد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد.
در سال 1322 به سمت رئیس دانشکده حقوق برگزیده شد.
و در سال 1325 جزو هیأتی بود که اولین برنامه هفت ساله صنعتی ایران را تدوین کرد.
در سال 1330 در کابینه مصدق وزیر فرهنگ بود، امّا برای شرکت در انتخابات دوره هفدهم از این سمت استعفا داد.
وی در سفرهای مصدق به شورای امنیت سازمان ملل و دیوان داوری لاهه با وی بود و در لاهه به عنوان قاضی اختصاصی ایران در دادگاه شرکت کرد.
در آغاز انقلاب به پاریس رفت و در نوفل لوشاتو به دیدار حضرت امام (ره) رفت و با اعلام موافقت با مواضع امام، با حرکت انقلاب اسلامی همگام گشت و در کابینه بازرگان مدتی کوتاه سمت وزارت امور خارجه را داشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی جبهه ملی در یک موضع گیری سیاسی اعلام کرد که حکومت اسلامی به بن بست رسیده است.
حضرت امام (ره) با مرتد دانستن افرادی که چنین بیانی دارند، باعث برچیده شدن این گروه از کشور شد و سنجابی از ایران گریخت.
وی نهایتا در اول تیر ماه سال 1374 در سن 90 سالگی درگذشت.
بخش تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد آمریکا خاطرات او را تحت عنوان «امید و ناامیدیها» پس از مرگش منتشر کرد.
3ـ فرهنگ شفیعی فرزند ابراهیم در سال 1304 ش در تهران بدنیا آمد.
تحصیلات خود را تا لیسانس حقوق از دانشگاه تهران و دکترای علوم اداری از پاریس ادامه داد و مشاغلی از جمله: مشاور قضایی اداره کل نفت و امتیازات وزارت دارایی، معاون حقوقی اداره کل نفت و امتیازات، بازرس نخست وزیر در تثبیت قیمت ها، کمک استاد (علوم اداری در سازمان طبقه بندی مشاغل دولتی، سرپرست فنی و کفیل سازمان طبقه بندی مشاغل دولتی، رئیس سازمان خدمات کشوری، مدیرعامل امور اداری وزارت پست و تلگراف و تلفن، معاونت دائمی وزارت پست و تلگراف و تلفن، رئیس گروه مشاورین مدیریت صنعتی بازرگانی، مشاور اداره کل نفت، وزیر پست و تلگراف و تلفن و...
را عهده دار بود.
از حیث سیاسی قبل از سال 1332 جزء اعضای فعال حزب توده بوده ولی تغییر رویه سیاسی داده و به سمت سیاست غرب و بویژه آمریکا آمده و ابتدا عضو حزب ملیون و بعد ایران نوین و کانون مترقی و از نزدیکان حسنعلی منصور و مورد حمایت وی بوده است موارد متعددی از فساد اخلاقی و مالی نامبرده موجود می باشد از جمله: مشروبخواری به همراه یکی از کارکنان زن اداره مخابرات بندرانزلی در کنار دریا، تجهیز ملک شخصی به خرج وزارتخانه، خرید اتومبیل برای خود و خانواده اش از بودجه وزارتخانه، اخذ رشوه و از شرکت زیمنس در قرارداد تجهیز فنی وزارتخانه، عدم پرداخت بدهی به وزارتخانه در حدود یک صد و بیست هزار تومان، منظور نمودن پاداش کارکنان به حساب خودش و...
4ـ علینقی عالیخانی فرزند عابدین در سال 1307 ه ش در تهران متولد شد.
از دانشگاه تهران، لیسانس علوم سیاسی گرفت و در کشور فرانسه موفق به اخذ دیپلم عالی حقوق بین المللی و دکترای دولتی در علوم اقتصاد از دانشگاه پاریس شد.
در فرانسه با الیزابت سوزان ازدواج کرد و پس از بازگشت به ایران، در مشاغل مهم دولتی، از جمله ساواک، مشغول به فعالیت گردید.
ساواک در گزارشی، مشارالیه را چنین ارزیابی کرده است : «روحیه و افکار و عقاید نسبت به : شاهنشاه، خوب ـ میهن، خوب مذهب، عادی ـ خانواده و زن و فرزند، خوب ـ میزان علاقمندی به: مقام و قدرت، زیاد سوابق خدمتی : مشاور شورای عالی اقتصاد ـ مشاور شرکت ملی نفت و مدتی هم در ساواک مشغول بوده، طرفدار سیاست غرب، در حین خدمت در ساواک در چند کنفرانس کشورهای اروپایی و آسیایی و آفریقایی شرکت کرده و خدماتش مورد رضایت اولیاء امور بوده است.
» دکتر عالیخانی که به عنوان وزیر اقتصاد کابینه هویدا فعالیت می کرد و از گردانندگان حزب ایران نوین بود، در سوءاستفاده های مالی به آن حد افراط کرد که در سال 44 چند نفر از اعضای حزب ایران نوین در مورد سوءاستفاده های وی، تقاضای محاکمه حزبی برای ایشان کردند، گزارشات سوء استفاده های مالی و اخلاقی وی به حدی است که می بایست در یک مجموعه مستقل، چاپ و منتشر شود.
مشارالیه در سال 1348 از وزارت اقتصاد کنار گذاشته شد و در بین بهت و حیرت تحصیلکرده ها به ریاست دانشگاه تهران منصوب شد.
وی که مورد مراحم خاص محمدرضا پهلوی بود در سال 1350 از ریاست دانشگاه تهران، برکنار شد و سپس در مشاغل : رئیس هیئت مدیره بانک بین المللی ایران، شرکت فرآورده های نسوز، شرکت آلوپن، به سوءاستفاده های خود ادامه داد.
در ذیل گزارش به تاریخ 19 /4 /52 در خصوص صدمه عالیخانی به سیمان کشور به علت دوستی با ابتهاج، پرویز ثابتی، چنین نوشته است : «اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر، تیمسار ریاست ساواک در جریان موضوع می باشند که عالیخانی چنین صدمه ای زده است.
» وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به انگلستان پناهنده شد و به علت ارادتی که به اسداله علم داشت، به نشر خاطرات او پرداخت.
ر.ک : اسناد ساواک، پرونده های انفرادی

منبع:

کتاب رشیدیان‌ها به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 145



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.