صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش

گزارش


متن سند:

الف ـ مشخصات متهم : پرویز فرزند حسن شهرت نیکخواه دارنده شناسنامه شماره 302 صادره از تهران متولد سال 1318 ساکن تهران.
خیابان ژاله.
کوچه حریرچیان.
شماره 20.
مجرد.
فارغ التحصیل از دانشگاه منچستر در رشته فیزیک.
شغل دبیر دانشکده صنعتی.
بدون سابقه محکومیت کیفری.
ب ـ نوع اتهام : عضویت در دسته و جمعیتی با مرام و رویه اشتراکی و اقدام به منظور بهم زدن اساس حکومت.
ج ـ گردش کار : پس از حادثه 21 فروردین کاخ مرمر1 و بازداشت مهندس احمد منصوری تهرانی مقدم نامبرده در جریان تحقیقات اعترافاتی در زمینه فعالیتهای مضره خود با پرویز نیکخواه می نماید و موقعی که مأمورین مشغول بازرسی از منزل مهندس منصوری بوده اند پرویز نیکخواه غافل از بازداشت احمد منصوری به منزل نامبرده وارد شده که نتیجتا از طرف مأمورین مربوطه دستگیر و طبق قرار مورخه 4 /2 /44 بازپرسی شعبه 3 اداره دادرسی ارتش بازداشت می گردد.
د ـ نتیجه تحقیقات : 1ـ نامبرده اظهار می کند در دوران دبیرستان تا سال سوم یا اوایل سال چهارم عضو سازمان جوانان حزب منحله توده بوده و ضمن معرفی اعضاء هم حوزه خود اضافه می کند خواهرش پروین نیکخواه که اینک در قید حیات نیست معرف او به سازمان جوانان بوده است.
2ـ پرویز نیکخواه در سال 1957 میلادی به منظور تحصیل به انگلستان عزیمت و در سال 1963 (تیرماه 1342) به ایران مراجعت نموده است.
3ـ نامبرده اظهار می کند ابتداء عضو انجمن دانشجویان مقیم انگلیس و سپس عضو هیأت مدیره انجمن و بعدها نماینده انجمن در فدراسیون دانشجویان ایرانی مقیم انگلیس بوده و در سالهای بعد مرتبا عضو هیأت مدیره فدراسیون بوده و ضمن دارا بودن ریاست انجمن دانشجویان مقیم انگلیس در فدراسیون نیز دارای مسئولیت هایی از قبیل منشی عمومی و مسئول انتشارات بوده است.
برابر سوابق موجود نامبرده به هنگام تحصیل در انگلستان در کلیه تظاهرات و اعتصابات و اقدامات مخرب دانشجویان ایرانی و عناصر ماجراجو شرکت داشته و در هدایت و رهبری این نوع فعالیت ها عامل مؤثری بوده است.
اعمال و اقدامات این فرد و سایر ماجراجویان در زمینه فعالیت های مضره به حدی حاد و زننده بوده که پلیس انگلیس ناگزیر اقدام به بازداشت آنان نموده و یکی از همکاران وی را به نام ژیلا سیاسی از کشور اخراج می کند.
4ـ پرویز نیکخواه به منظور شرکت در کنگره کنفدراسیون دانشجویان ایرانی مقیم انگلیس در سال 1960 در کنگره پاریس شرکت می نماید و در سال 1961 از طرف هیأت مدیره فدراسیون ابتدا در جلسه مشورتی دوسلدورف و سپس در کنگره لوزان شرکت نموده است.
5ـ نامبرده در سال 1960 بنا به دعوت اتحادیه بین المللی دانشجویان شرقی (I.
U.
S) که محل آن در پراگ است به اتفاق حمید محامدی به منظور شرکت در مجمع عمومی جوانان دانشجو با هزینه اتحادیه مزبور ابتدا به پراگ مسافرت و در پراگ با 2 نفر از منشی های اتحادیه مزبور یکی تبعه شوروی و دیگری آفریقائی تماس گرفته و آنها وسایل حرکت او را به مسکو فراهم نموده اند و مدت 3 هفته در مسکو و لنین گراد اقامت داشته و پس از خاتمه مجمع بنا به دعوت سازمان دانشجویان رومانی به عنوان ناظر برای مدت یک هفته عازم بخارست شده تا در سمینار دانشجویان روزنامه نگار شرکت کند که در این سمینار نمایندگان کشورهای شوروی.
چین.
کوبا.
آلمان شرقی.
رومانی.
مجارستان.
فرانسه و نمایندگان کشورهای آفریقایی شرکت داشته اند.
6ـ نیکخواه اظهار می کند از طریق مطالعه ابتدا به مارکسیسم و لنینیسم رسیده و آن را علم تکامل اجتماع دانسته و در جریان اختلافات ایدئولوژیکی چین و شوروی نظرات رهبران چین را درست شمرده است.
7ـ نیکخواه می افزاید در انگلستان با فیروز شیروانلو و محسن رضوانی به طور اخص و با موسوی و کاتوزیان به طور کلی درباره نظریات سیاسی و مسایل جهانی صحبت می کردیم و ایده جنگ پارتیزانی از کوبا به ما الهام شده بود.
اما با در نظر داشتن این که ایران دارای شرایط خاص خود است و تا وضع ایران دقیقا برای ما روشن نشده نمی توانیم درباره نحوه حرکت خود صحبت کنیم این بود که من برای تحقیق و مطالعه درباره اوضاع سیاسی ایران و پیشرفت آن تصمیم گرفتم به ایران بیایم.
درباره آمدن به ایران با فیروز شیروانلو مذاکره کردم او موافقت کرد که به ایران بیاید.
نامبرده اضافه می کند دو ماه قبل از آمدن به ایران جلسات ما با افراد مزبور تشکیل می شد.
8ـ نیکخواه اظهار می کند به هنگام اقامت در انگلستان نشریات حزب منحله توده مانند روزنامه مردم2.
مجله دنیا3 به وسیله پست برای من می رسید و نیز در ماههای آخر اقامتم در انگلستان نشریات چینی به زبان انگلیسی برای دانشجویان فعال و سازمانهای دانشجویی آسیایی و آفریقایی منجمله بعضی از دانشجویان ایرانی که با سازمانهای مزبور همکاری داشته اند فرستاده می شد.
برای من و محسن رضوانی نیز نشریات چینی ارسال می شد.
و برای فیروز شیروانلو هم که در «لیدز» ساکن بود ارسال می گردید.
این نشریات جزواتی بود صرفا مربوط به مباحثه ایدئولوژیک بین چین و شوروی و حاوی نظریات هر 2 کشور.
9ـ اظهار می کند قبل از مسافرت به ایران به اتفاق فیروز شیروانلو مسافرتی به اروپا کرده و با دوستان دانشجو که با آنها در کنگره های دانشجویی ملاقات کرده بودیم درباره مسایل دانشجویی و مسایل سیاسی مذاکره نمودیم.
در آن زمان در داخل جنبش دانشجویان ایرانی در خارج بحران سیاسی پدید آمده بود و غالب دانشجویان درباره شکل مبارزه سازمانهای سیاسی موجود و تکامل سیاسی ایران همه به بن بست رسیده بودند و این موضوع در کنگره لوزان کاملاً مشهود بود بدین سبب ما برای بحث پیرامون مسائل جاری و اظهار نظر با این عقیده که حزب توده ایران نمی تواند حزب کمونیست ایران بشناسد و عملاً هم نسبت با دوستان دانشجو صحبت کردیم و آنها را در مسیر افکار و عقاید خود دایر به مراجعت به ایران و ادامه فعالیت سیاسی قرار دادیم چون محسن رضوانی تصمیم داشت به تحصیلاتش ادامه دهد قرار گذاشتیم که من درباره مطالعات خود در ایران مطالب را برای او بنویسم.
کاتوزیان نیز حاضر به آمدن به ایران نشد.
پس از آمدن به ایران ارتباط خود را با کاتوزیان قطع کردم چون با الهام از کشورهای عقب افتاده مانند.
کوبا.
الجزایر.
ویتنام و چین در انگلستان عقیده پیدا کردم که با توسل به ایجاد جنگ های پارتیزانی می توان کشور ایران را از زیر سلطه امپریالیزم نجات داد برای نیل به این هدف و بررسی وضع ایران و تشکیل یک سازمان کمونیستی به ایران آمدم.
10ـ نیکخواه اظهار می کند در اواسط سال 42 به تدریج مهندس احمد منصوری و فیروز شیروانلو و من به ایران آمدیم.
پس از ورود به ایران در سال 43 به اتفاق فیروز شیروانلو و احمد منصوری و مهندس منصور پورکاشانی (از تحصیلکرده های انگلیس و قبل از عده مذکور به ایران وارد شده است).
جمع شده و درباره مبارزات سیاسی و نحوه تشکیل یک حزب کمونیستی صحبت نمودیم و به این نتیجه رسیدیم که ابتدا باید اوضاع ایران را بررسی کرده و برای این کار لازم بود از دیگران کمک گرفت.
11ـ نامبرده اظهار می کند جلسات گروه چهارنفری ما در کافه های «ریوئیرا» واقع در خیابان قوام السلطنه.
تهران پالاس و منزل شیروانلو تشکیل می شد و در عین حال دست به ترجمه بعضی از جزوات زدیم و قرار شد این گروه چهارنفری با دوستان و آشنایان و رفقای دبیرستانی خود ارتباط بگیرند و آنها را به کار مطالعه و جستجوی راه حل تشویق نمایند.
به سراغ عده ای از دوستان خود رفتیم.
پس از چند جلسه عده ای از آنها حاضر به مبارزه نشدند من با بهمن فره وشی که او را از دوران دبیرستان می شناختم تماس گرفتم بهمن فره وشی 2 نفر از دوستان خود به نام جواد زین الدین و حسین اکبرنیای تهرانی را به من معرفی کرد و با منوچهر مقدم سلیمی «از دوستان دوره تحصیلی در ایران» تماس گرفتم و او نیز حاضر به همکاری گردید به اتفاق این عده سفری به شهسوار و شمال برای بررسی وضع روستاها و بازدید از نظر سوق الجیشی منطقه نمودم و سپس به اتفاق اسفندیار نوائی سفری به مناطق آذربایجان شرقی نمودیم و از طریق اسفندیار نوائی با شخصی به نام حسین ساعدی که راننده است به طور غیرمستقیم ارتباط گرفته شد و با یکی از دانشجویان که از خارج آمده بود و او را می شناختم تماس گرفتم و او را به مبارزه سیاسی ترغیب نمودم.
12ـ نیک خواه اظهار می کند برای تهیه نشریات گروه چهار نفری که عبارت بودند از فیروز شیروانلو4.
منصور پورکاشانی.
احمد منصوری و خودم تصمیم گرفتیم یک ماشین پلی کپی و 2 ماشین تایپ خریداری نماییم.
منصور پورکاشانی که سرکار بود مبلغی پرداخت و در نتیجه شروع به ترجمه کتابهای انگلیسی درباره مسائل تئوریک.
اختلاف چین و شوروی.
جزواتی از آثار مائوتسه تونگ.
جنگهای پارتیزانی نمودیم و از هر جزوه در حدود 40 نسخه تهیه می کردیم.
یک اعلامیه به هنگام اعتصاب تاکسی رانان و درباره افزایش بهای محصولات نفتی چاپ و پخش نمودیم.
جزوات مذکور پخش نمی شد بلکه به منظور نگهداری و مطالعه بین گروه چهارنفری و محسن رسولی و منوچهر مقدم.
بهمن فره وشی.
اسفندیار نوائی.
حسین راننده تقسیم می شد و به هر یک 2 الی 3 نسخه داده می شد و تأکید می گردید به کس دیگر داده نشود تا از شناسایی گروه به وسیله پلیس جلوگیری گردد.
13ـ نیکخواه اعتراف می کند که از نشریات خود برای محسن رضوانی می فرستادم تا او بتواند از وضع ما مطلع باشد.
نامه هایی که رضوانی به ما نوشته همه را پس از مطالعه می سوزاندیم در صدد بودیم بعد از آن که تا حدی نظریات سیاسی ما درباره مسائل ایران به جایی رسید با رضوانی و احیانا کسان دیگر در اروپا ملاقات کنیم و برای رسیدن به توافق سیاسی مذاکره بپردازیم.
من از او خواسته بودم که اگر برایش ممکن است شرایطی فراهم آورد که 2 نفر از ما بتوانیم بی آن که مجبور به خرج گزافی شویم به اروپا برویم و ضمنا بگوید کجا و چه موقع او را ملاقات نمائیم.
کمک مالی از خارج برای ما بفرستد تصمیم داشتیم بعد از اینکه از نظر مالی قوت گرفتیم در خارج وسایلی برای آموزش فراهم آوریم و به تربیت کادر حرفه ای بپردازیم و با یکی از کشورهایی که از این قبیل کمکها در اختیار ما بگذارد مانند الجزایر.کنگو.
ویتنام و در درجه اول چین برای آموزش رفقای خود ارتباط بگیریم.
14ـ پرویز نیکخواه اظهار می دارد در سال گذشته بیژن حکمت به ایران آمد.
او از طریق آشنایی که با یکی از الجزایری ها داشت و در جنگ رهایی بخش ملی الجزایر شرکت نموده بود فرمولهای مواد منفجره ای را به انضمام چند جلد از جزوات و کتابهای چینی برای ما تهیه کرده بود.
هدف از تهیه فرمولهای مواد منفجره داشتن اطلاعات نظامی بوده است و آوردن این مدارک در اثر مذاکرات قبلی من در اروپا با وی بوده و بیژن حکمت تا موقعی که در ایران بود یکی از جزوات چینی را که به نام همزیستی مسالمت آمیز بود برای ما ترجمه کرد که آن را چاپ و منتشر کردیم.
15ـ نیک خواه اعتراف می نماید با مکاتباتی که با محسن رضوانی به عمل آمده از نظر ارتباط با کشورهای چین.
کوبا.
الجزایر.
ویتنام و امکان اعزام افرادی به آن کشورها به منظور آموزش و تربیت کادر احتمال می دهم که محسن رضوانی در این مورد ارتباطاتی گرفته باشد ولی این مسئله را برای من رسما در نامه ننوشته است و قرار بود در تابستان امسال من به اتفاق بهمن فره وشی به کشوری که او تعیین می کند برویم تا از نزدیک درباره ارتباطی که حاصل نموده و احیانا امکاناتی که حاضر شده اند در اختیار ما بگذارند مذاکره کنیم.
16ـ نامبرده در مقابل مدرکی که ضمن بازرسی از منزل وی به دست آمده چنین می گوید (این نامه به خط من است و مطالبی که روی آن نوشته شده مربوط به رئوس کلی اطلاعاتی درباره نحوه عملیات جنگ پارتیزانی است.
هدف از به دست آوردن این اطلاعات داشتن اطلاعات کلی درباره مواد منفجره است تا اگر روزگاری در آینده تصمیم گرفته شد که به جنگ پارتیزانی در ایران دست زنیم دارای اطلاعات باشیم).
17ـ نیکخواه اعتراف می کند مبلغ پانزده هزار ریال در اختیار حسین راننده گذارده تا او با اخذ پاسپورت به اروپا مسافرت کند و هدف از این کار را دو مسأله عنوان می کند یکی استفاده از امکانات مالی که وی می توانسته در اختیار بگذارد دوم پس از برآمدن از عهده آزمایش استفاده از وجود وی به عنوان پیک بین ایران و اروپا.
18ـ نیک خواه ارتباط و تماس خود را با محسن رسولی.
منوچهر مقدم سلیمی.
بهمن فره وشی و اسفندیار نوائی.
جواد شیخ زین الدین.
حسین اکبرنیای تهرانی.
پرویز وکیلی و حسین ساعدی اقرار و اعتراف و حدود فعالیت و میزان همکاری آنها را ضمن بازجویی های انجام شده مشخص نموده است.
19ـ پرویز نیکخواه اعتراف دارد مکاتباتی که با محسن رضوانی داشته با نام مستعار و با آدرس واسطه برادرش (ایرج نیکخواه) در لندن انجام می داده است.
20ـ ضمن بازرسی بدنی از پرویز نیکخواه دو سند به شرح زیر : الف ـ وضعیت عمومی جامعه ایران در هشت برگ ماشین شده.
ب ـ نامه ای در 5 صفحه به خط نیک خواه به عنوان رفیق عزیز به تاریخ 23 آوریل 1965 به دست آمده که اعتراف دارد مدرک اولی نتیجه بررسی و مطالعات و نظریاتی است که به صورت تز تهیه شده و پس از بحث و مذاکره با گروه چهار نفری جهت اطلاع محسن رضوانی فرستاده شده است.
مدرک دومی نامه ای است که در پیروِ تزِ ارسالی به محسن رضوانی در مقابل ایرادات و اظهارنظرهای او تهیه شده است.
هدف از فرستادن این تزها برای محسن رضوانی در جریان گذاردن ایشان از نحوه تفکر ما در اینجا بوده است.
این تزها را برای آقای رضوانی فرستادم تا در ضمن شرایط ذهنی زمینه مساعدی را برای وحدت دادن به همه عناصر مارکسیست و لنینیست به وجود آورد.
(مطالعه دو مدرک فوق مبین طرز تفکر و نحوه اقدام و اعمالی است که نیکخواه و یارانش به منظور وصول و نیل به هدف خود آن را سرلوحه فعالیت خود قرار داده اند).
21ـ پرویز نیک خواه اظهار می کند هنگامی که حبیب بورقیبه رئیس جمهور تونس به ایران آمده بود حسین راننده در یکی از ملاقاتهای خود با من درباره ترور اعلیحضرت همایون شاهنشاه صحبت نمود و در این مورد نظریات مرا استعلام کرد من در جواب به او گفتم تا مردم به حرکت در نیایند دردی درمان نخواهد شد و با شرایط کنونی این ترور جز ایجاد هرج و مرج سیاسی و در نتیجه محکمتر شدن جای پای امپریالیستها نتیجه ای نخواهد داد و با او نیز دیگر تا بعد از حادثه کاخ مرمر صحبتی نکردم.
22ـ نیک خواه اظهار می کند بعد از آن که مهندس منصوری از سفر آذربایجان مراجعت نمود به طور خصوصی درباره تز سوءقصد به اعلیحضرت همایون شاهنشاه با من صحبت کرد.
من این کار را نادرست می دانستم و برای او دقیقا توضیح دادم.
بعد از این توضیحات تا بعد از حادثه کاخ مرمر دیگر با منصوری صحبتی نکردیم تا اینکه منصوری مسأله ارتباط خود را با کامرانی با من مطرح نمود.
23ـ نیک خواه اظهار می کند بعد از آن که محمدعلی صیرفی یکی از دوستان ما از انگلیس مراجعت نمود به علت امکانات مالی که برای او فراهم بود پیشنهاد کردیم که شرکتی تشکیل دهد تا از منابع آن بهره مند شویم.
در نتیجه شرکت یوشیج با سرمایه پانصدهزار ریال از اوایل سال 44 شروع به کار نمود.
شرکاء شرکت عبارتند از: محمدعلی صیرفی.
مهندس منصور پورکاشانی.
مهندس محسن رسولی.
پرویز نیکخواه.
هدف از تأسیس شرکت تحصیل وجوهی از طریق تجاری و گشایش مالی از این راه در فعالیت سیاسی ما بوده است.
لکن محمدعلی صیرفی آگاهی به قصد و منظور ما نداشته و اقدام او در تأسیس شرکت صرفا جنبه انتفاعی مسأله بوده است و شرکت برای انجام امور تجاری و اخذ نمایندگی با آمریکا.
آلمان.
انگلیس.
رومانی و چین کمونیست مکاتبه نموده است.
24ـ پرویز نیکخواه در ارتباط و تماس با حسین راننده از نام مستعار احمدی استفاده می کرده است.
همچنین به هنگام معرفی مهندس محسن رسولی به منوچهر مقدم وی را با نام مستعار علی معرفی می کند.
25ـ پرویز نیکخواه قطعه شعری درباره اهانت به مقام شامخ سلطنت سروده که عین آن به خط متهم در برگ 140 پرونده پیوست می باشد که در این باره اظهار می کند موقعی که در انگلستان بودم در واقع اول بهمن که دانشجویان دانشگاه مورد حمله قرار گرفته این شعر را خود من گفته ام و در واقع وسیله ای برای فرو نشاندن عصبانیتم از آن واقعه بوده است.
26ـ پرویز نیکخواه ضمن تشریح فعالیت خود به هنگام اقامت در انگلیس ارتباط خود و محسن رضوانی و سایر همفکران خود را با سازمانهای کمونیستی و همچنین روزنامه های سازمانهای جناح چپ و بعضی از نمایندگان حزب کارگر در پارلمان انگلیس و سایر شخصیتهای حزب کمونیست انگلیس به طور مشروح اقرار و اعتراف نموده است.
27ـ علاوه براین نامبرده ارتباط خود را با نمایندگان سازمان دانشجویان چین کمونیست که در سال 1962 به منظور شرکت در کنگره دانشجویان آفریقای غربی (W.
A.
S.
U) به لندن آمده بودند تشریح و اظهار می کند (بین ما و نماینده سازمان دانشجویان چین در کنگره W.
A.
S.
U مذاکراتی براساس برقراری مناسباتی بین فدراسیون انجمن های دانشجویی ایرانی و همچنین سازمان دانشجویان چین صورت گرفت.
ما چون اساسا از چین و سازمان دانشجویی آن و همچنین از فعالیتهای سازمان دانشجویی بی خبر بودیم اظهار علاقه کردیم که آنها نشریات خود را که به زبان انگلیسی بود برای سازمان دانشجویی ما بفرستند و همچنین تقاضا کردیم که از سازمانهای دانشجویی ما برای شرکت در کنگره ها و سمینارهای دانشجویی دعوت شود و همچنین درباره شرکت در سازمان بین المللی (I.
U.
S) و فراهم کردن تسهیلات لازم در مورد شرکت ما در سازمان بین المللی دانشجویان I.
U.
S با وی مذاکره کردیم و خواستار شدیم شخص دیگری که به سمت نماینده سازمان دانشجویان ایران در I.
U.
Sشرکت دارد اخراج شود تا کنفدراسیون بتواند در سازمان بین المللی I.
U.
Sشرکت کند.
از نماینده چین خواستار شدیم که در کنگره I.
U.
Sوضع دانشجویان ایرانی را بازگو کند) و اضافه می کند آدرس و نشانی انجمن های ایرانی در دانشگاههای انگلیس را به نماینده سازمان سراسری دانشجویان چین دادم که آنها نشریات خود را به آن آدرس ها بفرستند.
توضیح : سازمان بین المللی دانشجویان I.
U.
S مربوط به دانشجویان شرقی بوده و محل آن در پراگ می باشد.
اکثریت اعضاء این سازمان را کشورهای کمونیستی به خصوص اروپای شرقی تشکیل می دهند.
28ـ نیکخواه درباره ماهیت سازمان دانشجویان چین عینا چنین می نویسد : «سازمان دانشجویان چین همه دانشجویان چین را اعم از کمونیست یا غیرکمونیست در بر می گیرد و از این رو از لحاظ ماهوی سازمان غیرکمونیستی است.
در صحنه ملی چین یک سازمان صنفی دانشجویی است ولی کمونیست های چین نقش رهبری آن سازمان را در چهارچوب خود آن سازمان به عهده دارند.
» 29ـ پرویز نیکخواه به هنگام اقامت در انگلستان مقالاتی سراپا تهمت و برخلاف مصالح عالیه مملکت تهیه و جهت درج به جراید جناح چپ انگلستان ارسال داشته که نمونه هایی از آن به خط وی در پرونده تحقیقاتی پیوست می باشد.
صفحات 97 و 188 پرونده.
30ـ پرویز نیکخواه درباره حزب منحله توده و رهبران آن حزب و همچنین درباره اختلافات ایدئولوژی بین چین و شوروی و رهبران چین کمونیست و شوروی عقاید و نظریاتی مشروح و مفصل ابراز داشته که مراتب در اوراق بازجویی منعکس است.
32ـ پرویز نیکخواه در صفحه 51 پرونده می نویسد «بنده به اساس فلسفی دین اسلام عقیده مند نیستم» و در قبال این سئوال که به اصول دین معتقد می باشد پاسخ نفی داده و صراحتا می نویسد خداپرست نمی باشد.
32ـ ضمن بازرسی که از منزل نامبرده به عمل آمده مقادیر بی شماری اوراق و نشریات کمونیستی و جزوات ترجمه شده از آثار مارکس و انگلس و مائوتسه تونگ و همچنین کتاب های زیادی مربوط به جنگهای پارتیزانی و نظامی و کمونیستی به علاوه یک دستگاه ماشین استنسیل و یک دستگاه ماشین تحریر و مقادیری کاغذ و لوازم چاپ و پلی کپی به دست آمده که فهرست آن مشروحا در صورت جلسه تنظیمی موجود در پرونده منعکس است.
شهاب ـ 21 /4 /44

توضیحات سند:

1ـ ترور شاه، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی 1ـ روزنامه مردم : نخستین بار در 12 بهمن 1320 منتشر شد.
صاحب امتیاز مردم «صفر نوعی» نام داشت و سردبیر آن «عباس نراقی» بود.
دفتر روزنامه مردم در میدان بهارستان قرار داشته و در تحریریه آن علاوه بر نویسندگان سرشناس توده ای مانند طبری، اسکندری، اردشیر آوانسیان و امان اللّه قریشی تعدادی از عمال انگلیس مانند مصطفی فاتح، جواهر کلام و عباس نراقی نیز فعالیت داشتند.
«مردم» که در سالهای جنگ جهانی دوم به عنوان یک روزنامه ضد فاشیست منتشر می شد، توانست عده ای از نویسندگان و روشنفکران برجسته کشور را به خود جلب کند.
نشریه مردم در 11 آذر 1321 پس از انتشار 227 شماره توقیف گردید.
پس از فرار رهبران حزب توده به شوروی، بر اثر پافشاری کیانوری و بعضی دیگر مبنا بر راه اندازی نشریات سنتی حزب، مردم پس از مدتها منتشر شد و تا سال 1343 هر دو هفته یکبار در 4 صفحه انتشار می یافت.
در این دوره به طورکلی یک صد شماره انتشار پیدا کرد و از اول فروردین 1344 در 8 صفحه ماهانه منتشر شد.
و از آغاز سال 53 نشریه مردم هر 15 روز یک بار منتشر شد.
2ـ مجله دنیا : اولین نشریه منظم تئوریک مارکسیستی در ایران است که توسط دکتر تقی ارانی در سال های 1312 و 1313 منتشر شد.
ارانی با انتشار مجله فوق (که تنها 12 شماره نشر یافت) نخستین بذرهای تفکر الحادی مارکسیستی را در مجامع روشنفکران غرب زده ایران افشاند و اولین کتب مارکسیستی مانند : «عرفان و اصول مادی، زندگی و روح هم مادی است، حقوق و اصول مادی، ماتریالیسم و دیالکتیک، بشر از نظر مادی ...
» را به صورت پاورقی در این نشریه منتشر کرد.
مجله دنیا در سال 1313 توسط دولت رضاخان توقیف شد.
از فروردین سال 1339 دوره دوم مجله دنیا تحت عنوان نشریه تئوریک کمیته مرکزی حزب توده ایران، به صورت فصلنامه (سه ماه یک بار) توسط حزب توده در آلمان شرقی منتشر شد.
از فروردین 1353 دوره سوم مجله دنیا آغاز شد و این نشریه به صورت ماهنامه و با عنوان نشریه سیاسی و تئوریک کمیته مرکزی حزب توده ایران منتشر گردید.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دوره چهارم مجله دنیا تا اردیبهشت 1360 (به طورکلی 20 شماره) انتشار یافت و توقیف انتشار این نشریه به دلیل نداشتن امتیاز و پروانه نشر از سوی وزارت ارشاد بود.
اعضای هیأت تحریریه دنیا عبارت بودند از : «رفعت محمدزاده کوچری (مسعود اخگر) مسؤول تحریریه نورالدین کیانوری، حمید صفری (پس از خروج از کشور در سال 58 احسان طبری در تحریریه جایگزین او شد) احسان طبری، عبدالحسین آگاهی (نویسنده)، ملکه (تاج محمدی (نویسنده)، هدایت اللّه حاتمی (نویسنده)، ژیلا سیاسی (نویسنده)، بهمن کیانی (ب کیا) (نویسنده)، خسرو خسروی (گیل آذر) (نویسنده)، سیاوش کسرایی (شاعر)، محمد زهری (شاعر)، شهبازی (نویسنده)، رضا نافعی (مسؤول امور فنی).
مجله دنیا از سال 60 به آلمان غربی رفت.
4ـ ترور شاه به روایت اسناد ساواک، تهران

منبع:

کتاب پرویز نیکخواه به روایت اسناد ساواک صفحه 217



















صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.