صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تعبد زدایی

تعبد زدایی


متن سند:

تعبد زدایی
تعبد زدایی و تلاش برای حذف آن در برداشت‌های فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، سرلوحه برنامه‌های ‌این جریان بود. عناصر ‌این جریان از کوچکترین فرصتی برای القای ‌این ‌اندیشه در اذهان مردم به ویژه جوانان تحصیلکرده بهره می‌جستند.‌ این تلاش را بخوبی‌ می‌توان در سخنرانی‌ها، نوشته‌ها و موضعگیری‌های ‌این جریان مشاهده کرد.‌ این گروه برای طرد تعبد از معادلات سیاسی و اجتماعی، گاه مبلغ و مروج دیدگاه‌ها و تلقی‌هایی می‌شد که بدان اعتقاد نداشت و صرفاً بخاطر تعارض‌این نظر با تعبد، از آن استفاده می‌کرد.
جریانی که خود با ذهنیتی پیش‌ساخته و مشحون و مملو از مبانی غربی ‌و الحادی به سراغ آیات، روایات و تاریخ اسلام می‌رود و آنها را در خدمت تفکرات الحادی و التقاطی قرار می‌دهد برای حذف تعبد از ذهن و ‌اندیشه مخاطبین، مبلغ استقلال فکری و آزاداندیشی در برخورد با‌ آیات و روایات می‌شود. مهدی‌ هاشمی در جلسه نخست «سلسله درس‌های انقلاب بین‌الملل اسلام» تحت عنوان «ضرورت صدور انقلاب»، ضمن ارائه دیدگاه‌های خود، گام نخست را برای کم رنگ کردن تعبد و حذف آن در برداشت‌های مخاطبین برمی دارد و ضمن جدا کردن نظام از دولت، می‌گوید:
«على هذا در موارد و موضوعاتی که احساس می‌شود که‌ این موضوعات با آن موضوعات قابل انطباق نیست یا صددرصد یا چند درصد در ذهن برادران چیزی مطرح نشود، یعنی برادرها از اول که نشستند به عنوان یک بحث تحقیق بنشینند بحث کنند و‌ این بحث تحقیقی هم در آن تعبد خیلی کم بکار می‌رود و بنابراین انسان می‌تواند خارج از آن چارچوب که در‌ این کلاس ما پایه‌گذاری می‌کنیم برود و از کانالهای مختلف از آیات دیگر، روایات دیگر بررسی کند، استناد بکند، استنتاج بکند تا [در] آن تحقیق نهایی به آن برسد. هیچ‌ اشکالی هم ندارد و لذا ذهن ما در‌ این لحظه ذهن مقید و بسته و محدود نیست به یک اصول خاصی. فعلاً داریم مطلق فکر می‌کنیم. باز فکر می‌کنیم».
تعبد زدایی و ترغیب طلبه‌ها و دانشجویان جوان به نادیده گرفتن تعبد در شیوه‌ها و برداشت‌ها، در همه کلاس‌های مهدی‌ هاشمی مشهود است. وی در کلاس «تفسیر قرآن» نیز که در سال ۱۳۶۳ برگزار می‌شد، زمینه حذف تعبد را در شیوه برداشت از قرآن در ذهن و‌اندیشه مخاطبین مهیا می‌ساخت.
«و ما هم اگر بخواهیم از قرآن بهره‌ای ببریم ما هم ناچار یک شیوه‌ای را به حسب، انتخاب بکنیم و اصلاً عادت بکنیم به آن شیوه، سبک، روش، متد و طوری باشد که نه تنها در تفسیر قرآن بلکه در همه علومی که در حوزه مطرح است اعم از ادبیات، فقه و اصول، فلسفه باید متدهای جدیدتر و روش‌های بهتری را انسان برای درک و فهم انتخاب بکند و به فرض‌اینکه در رسیدن به آن علوم عالیه و علوم نظری و عملی ما تعبدی داشته باشیم در اصول، اما در سبک و شیوه و روش هیچگونه تعبدی نباید باشد. یک نفر دانشجو، یک طلبه در انتخاب بهترین شیوه نزدیکترین راه و بهترین متد باید با نظر کارشناسان، متخصصین و اهل فن، آزادانه یک کاری بکند، یک شیوه جدیدی را انتخاب بکند و مطمئناً همه شیوه‌ها، چه شیوه‌هایی که قُدما داشتند، چه شیوه‌ای که متأخرین داشتند همه ما را به همان اصول می‌رساند؛ منتهی باید شیوه‌هایی جدیدتر و علمی‌تر و بهتر که ما را زودتر، سریعتر و ساده‌تر می‌رساند [انتخاب شود]. شیوه‌های قدیمی یک مقدار مشکلات داشته، پس ما در انتخاب شیوه و سبک نباید معطل بمانیم و روی‌این کار،‌ این کار شرعاً حلال است یا حرام... نه حرام و حلال بودن در انتخاب شیوه نیست.»6
بخشی از جلسه نهم درس مهدی‌ هاشمی، بیانگر تلاش وی برای تعبدزدایی و تبلیغ آزاد‌اندیشی است:
« باید ما احساس حریت و آزادی ‌اندیشه در راستای قرآن بکنیم؛ یعنی حس بکنیم که از قرآن می‌توانیم چیزی بفهمیم و برداشت بکنیم. چنین نباشد که ذهن ما، ذهن دگم مقلد بسته‌ای باشد که حتماً باید دیگران گفته باشند تا ما بتوانیم بگوییم.»
گر چه‌ این سخن، به ظاهر جذاب، جوان پسند و منطقی است، اما اگر کسی فقط نوارهای درسی مهدی‌ هاشمی را به طور کامل مورد مداقه قرار دهد، متوجه می‌شود که چینش مطالب به گونه‌ای است که طلبه‌ها و دانشجویان جوان را به سمت اجتهاد به رأی و تعقل‌گرایی سوق می‌دهد که درست مقابل تعبد و سخنان بزرگان دین قرار دارد.

منبع:

کتاب بن‌بست - جلد اول / مهدی هاشمی ریشه‌های انحراف صفحه 115
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.