ممانعت از فعالیت مدارس دینی
متن سند:
ممانعت از فعالیت مدارس دینی
بدون تردید جهان اسلام و شیعه، حیات علمی خویش را مرهون برکات حوزههای علمیه میداند. رسالت حوزههای علمیه از نخستین لحظات دعوت نبوی شروع و در عصر امامت به اوج شکوفایی رسید و پس از عصر حضور، در ایام غیبت با تلاشهای علمی و فرهنگی ادامه یافت. حوزههای علمیه با به وجود آوردن روشهای گوناگون فکری در اخذ علوم و معارف اسلامی، مفسران، محدثان، متکلمان، فیلسوفان و فقیهان وارسته بسیار ارزشمندی را به جهان علم و فرهنگ دینی دنیای اسلام ارزانی داشتهاند.
اساساً حوزههای علمیه در جوامع اسلامی از ابتدا نهادهایی آموزشی بودهاند که همچون هر موسسه و نهاد آموزشی به تعلیم پارهای از علوم اشتغال داشتهاند.
بنابراین میتوان به گواهی تاریخ، مهمترین و اصلیترین فعالیت حوزهها را، وجه آموزشی آنها دانست؛ اما در خلال تاریخ و به حکم تحولاتی که گریبانگیر دیانت شد، حوزهها افزون بر وجه آموزشی خود، وجوه و شئون دیگری نیز یافتند. بدین قرار اگر امروز سخن از حوزه علمیه به میان میآید، این اصطلاح منحصراً دلالت بر یک نهاد آموزشی محض نمیکند، بلکه حوزهها هم اینک به یک نهاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، مبدل شدهاند که قلمرو تأثیر و نفوذشان فراگیر و گسترده است. لذا باید آنها را از حیث تعاملی که با سایر نهادهای اجتماعی دارند و نیز از جهت اثرگذاریشان بر روی جریانهای کل حاکم بر یک کشور مورد مطالعه قرار داد.
ثمره جهاد علمی حوزه بزرگانی نظیر: «شیخکلینی(ره)»، «شیخ صدوق(ره)» و «شیخ حر عاملی(ره)» است که با جمعآوری احادیث ائمه (ع) به نشر فرهنگ تشیع پرداخته و پرچم حدیث را به دست بزرگانی مانند: «محدث نوری(ره)» و «محدث قمی(ره)» سپردهاند. عالمانی چون: «شیخ مفید(ره)»، «سید مرتضی(ره)» و «شیخ طوسی(ره)» با نگرشی جدید در اجتهاد، فقه شیعی را به صورت استدلالی بیان داشته و با تألیف کتب و رسائل مختلف راه را برای آیندگان هموار ساختهاند تا عالمانی مانند: «علامه حلی(ره)»، «شهید اول(ره)»، «محقق کرکی(ره)»، «شهید ثانی(ره)»، «طباطبایی یزدی(ره)» و «سید ابوالحسن اصفهانی(ره)» پرچم اجتهاد را در طی قرون گذشته افراشته دارند تا جهان تشیع به حیات مذهبی، سیاسی، فرهنگی و علمی خود همچون گذشته با طراوت ادامه دهد.1
شایان ذکر است این میراث بینظیر ارزان به دست نیامده، بلکه در طول قرون متمادی ائمه شیعه (ع) و علما و شیعیان زیادی جهت پاسداری و حراست از آن آزار و اذیت، حبس و زندان، محرومیت و محدودیت، زجر و شکنجه و شهادت و .... را به جان خریدهاند، با رحلت پیامبر اکرم (ص) و تشکیل شورای سقیفه بنیساعده که منجر به روی کار آمدن خلیفه اول شد، شیعه وارد فاز جدیدی از مبارزات سیاسی و مذهبی خود شد که چارهای جز مقابله با جریان انحرافی و پایبندی بر اصول اساسی و قرآن و پیروی از سیره نبوی نداشت. به خاطر همین است که تاریخ خونین شیعه در طول حیات 14 ساله، لحظه و آنی از رسالت اسلامی و الهی خود غافل نبوده است.
در انجام این مأموریت مهم و در صحنه مبارزه و جهاد، حوزههای علمیه نقش اول را به عهده داشتند. به همین دلیل همیشه مورد کین و دشمنی خلفا غاصب و حاکمان جور بودند و با وجود حملات پیدرپی هیچگاه از میدان بیرون نرفتند و صحنه را خالی نکردند و تنها پس از رویکار آمدن صوفیه در اوایل قرن دهم هجری بود که شیعیان و علمای آن مجالی یافته و قدری از مصائب گذشته کاسته و از امنیت نسبی برخوردار شدند تا بتوانند آشکارا به ساختار نهاد مذهبی، انتظامی بپردازند. لازم به ذکر است این امنیت در مرزهای جغرافیایی و سیاسی ایران تحقق یافته بود نه در تمام جهان اسلام، زیرا با تأسیس سلسله صفویه به عنوان امالقراء جهان تشیع، کشور ایران از غرب توسط عثمانیها و از شرق توسط ازبکها که محرک آنان خلفاء عثمانی بودند، مورد هجوم قرار گرفت تا شاید حکومت تازه تأسیس شیعه را از صفحه و نقشه جهان حذف کنند.
حوزههای علمیه در دوره فترت پس از سقوط صفویان و در زمان حاکمان زندیه و افشاریه به دلیل اجتماعی ناامن و بحرانهای پیدرپی ناشی از جنگ قدرت درون حاکمیت و قدرتهای خارجی رو به ضعف نهاد و از پویایی و رونق گذشته برخوردار نبود.
با تأسیس سلسلهی قاجاریه، کشور ایران و حوزههای علمیه وارد عصر جدیدی از حیات سیاسی و اجتماعی خود که همراه با فراز و نشیبی زیاد است میشود. در دوره جدید ایرانیان با تهاجم استعمارگران اروپایی به علاوه عثمانی مواجه شدند. روسیه از شمال، انگلستان از شرق و جنوب، عثمانی هم از غرب. تهاجم خارجی و فساد و بیلیاقتی حاکمان داخلی در تدبیر امور و دفع حملات بیگانگان جامعه ایران را در یکی از بدترین مقاطع تاریخی خود قرار داد که در این بین روحانیت و حوزههای علمیه به عنوان ملجاء و پناهگاه مردمی که از فشارهای ناشی از حملات خارجی و بحرانهای داخلی به ستوه آمده و برای حل مشکلات از آنان درخواست کمک داشتند علما و حوزهها را در وضعیت خاص تاریخی قرار داد تا در فقدان و ضعف نظام کارآمد سیاسی راساً وارد عرصه شده و از تمامیت ارضی و جان و مال مسلمین دفاع کنند.
برهمین اساس وقتی در نتیجه جنگ اول بین ایران و روسیه و براساس یکی از مفاد قرارداد گلستان قسمتی از مناطق شمالی از ایران تجزیه و در اختیار روسها قرار گرفت و دشمن متخاصم شروع به آزار و اذیت ساکنین مسلمان کرد و آنها از علما درخواست کمک کردند، حوزههای علمیه و روحانیون به رهبری آقا سید محمد مجاهد تاب و توان خود را از دست داده و در یک حرکت انقلابی عازم مناطق اشغالی شدند و ضمن کمک به مردم آن مناطق، باعث آزادی ایالات از دست رفته شدند2 یا در قرارداد رژی که امتیاز خرید و فروش توتون و تنباکو در داخل و خارج از کشور به کمپانی انگلیسی رژی تعلق میگرفت و باعث نابودی اقتصاد ملی شد، باز این مرجعیت و حوزههای علمیه بودند که با فتوای مرجع عالیقدر آیتالله میرزا حسن شیرازی(ره) استعمال، خرید و فروش تنباکو حرام اعلام شد و ناصرالدین شاه را وادار به لغو قرارداد کرد.3 در نهضت مشروطه نیز این علما و حوزهها بودند که با رهبری خود حرکت اعتراضی مردم علیه رژیم مستبد قاجاریه را به پیروزی رساندند. مجموعه اقدامات ذکر شده، که بخشی از تلاشهای گستردهی علما و حوزههای علمیه است، باعث هوشیاری استعمارگران شد تا برای حذف حوزهها و روحانیت از صحنههای اجتماعی جامعه مذهبی ایران به توطئهچینی و طراحیهای شیطانی بپردازند که خروجی آن روی کارآمدن رضاخان قلدر و مستبد بود.
براساس طرح تئورسینهای توطئه، برای رضاخان نقش مذهبی تعریف شده بود تا به عنوان فردی شریعتمدار که مقید به اصول و فروع اسلامی است ظاهرسازی کند تا با استفاده از احساسات مردمی و جلب نظر آنها پایههای حکومت خود را استحکام بخشد و پس از تحکیم و تسلط بر تمام شریانهای حیاتی و قبضهقدرت، براساس برنامه ریزی صورت گرفتهی کسانی که او را برکشیدند، افکار شیطانی و دینستیز خود را آشکار کند.
رضاخان با حمایت پیدا و پنهان انگلستان به تدریج اهداف اسلام ستیزانه خود را نشان داد و با رواج دادن کلاه پهلوی یا شاپو که نمادی از غربگرایی بود، برنامههای خود را شروع کرد. او سپس با سفر به ترکیه و مشاهده برنامههای آتاتورک حجاب و عفاف را مانع پیشرفت و توسعه ایران اعلام کرد و سیاست کشف حجاب را در ایران پیش گرفت و با زور شلاق، سرنیزه و تفنگ حجاب را از زنان ایرانی برداشت.
او با توسعه این اقدامات سراغ حوزههای علیمه و روحانیت رفت و آنها را از پوشیدن لباس سنتی منع کرد و مدارس دینی و حوزهها را با محدودیتهای گوناگونی مواجه ساخت. امام خمینی(ره) در این زمینه میفرمایند:
«حوزههای علمیه در رژیمهای سابق و خصوصاً این پنجاه و چند سال اخیر بسیار محدود بود، هم برنامههای تحصیلیشان محدود بود، و هم فعالیتهای خارجیشان که آن در حد ـ تقریباً ـ صفر بود. »4
روند محدودیت حوزههای علمیه در دوره رضاخان همچنان ادامه داشت و باعث شکل گیری چندین جنبش اجتماعی و مذهبی تحت زعامت روحانیت گردید، تا اینکه وقوع جنگ جهانی باعث سرنگونی پهلوی اول شد و مردم ایران از استبداد خشن رضاخانی نجات یافتند؛ اما با سردمداری قدرتهای زیادهخواه جهانی مردم ایران دچار دیکتاتوری دیگری به نام محمدرضا پهلوی شدند که با حمایت انگلستان، آمریکا و شوروی برای مدت 37 به ظلم و جنایت در این کشور پرداخت.
پهلوی دوم آشکارا به خدمت اهداف استعماری آمریکا، انگلیس و اسرائیل درآمد و تمام سیاستهایش را با آنها هماهنگ میکرد از جمله این اقدامات، غربیشدن ایران براساس منافع بیگانگان و ایجاد جامعهای سکولار ایدهآل آنها بود که محمدرضا برای عملیشدن این مهم از هیچ اقدامی فروگذار نکرد.
آغاز اصلاحات آمریکایی و اعتراض امام خمینی (ره) به آن یکی از این اقدامات بود که باعث عصبانیت رژیم سپس حمله کماندوهای نظامی به مرکز علم و و فقاهت یعنی حوزه علمیه قم در فرودین 1342 شد، سخنرانی کمنظیر ایشان اوج حمله به دستگاه جبار و برملاکردن طرحهای خائنانه دشمنان داخلی و خارجی نسبت به اسلام و ایران بود، امام(ره) در یکی از فرازهای بیانات خود که راجع به توطئهی استکبار جهانی و عامل داخلی آن درباره حوزههای علمیه میفرمایند:
«... لااقل بیست سال پیش از این است که اینها نقشهشان این بود که قم نباشد. در زمان حیات مرحوم آقای بروجردی ـ رضوان الله علیه ـ هم نقشه این بود که ایشان نباشد و قم هم نباشد. قم را برای منافع خودشان مضر میدانند. قم لشکر حق است، جنود ابلیس، جنود حق را با مقاصد خودشان مضر میدانند5... حمله کماندوها و مأمورین انتظامی دولت با لباس مبدل و به معیت و پشتیبانی پاسبانها به مرکز روحانیت خاطرات مغول را تجدید کرد. با این تفاوت که آنها به مملکت اجنبی حمله کردند، و اینها به ملت مسلمان خود و روحانیون و طلاب بیپناه. در روز وفات امام صادق (ع) با شعار «جاوید شاه» به مرکز امام صادق و به اولاد جسمانی و روحانی آن بزرگوار حمله ناگهانی کردند، و در ظرف یکی دو ساعت تمام مدرسه فیضیه، دانشگاه امام زمان ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ را با وضع فجیعی، در محضر قریب بیست هزار مسلمان، غارت نمودند، و دربهای تمام حجرات و شیشهها را شکستند. طلاب از ترس جان، خود را از پشت بامها به زمین افکندند. دستها و سرها شکسته شد. عمامه طلاب و سادات ذریهی پیغمبر را جمع نموده آتش زدند، بچههای پانزده ـ هفده ساله را از پشت بام پرت کردند، کتابها و قرآنها را ـ چنانکه گفته شده ـ پاره کردند.» 6
بعد از قیام 15خرداد حضرت امام(ره) را به خارج از کشور تبعید کردند تا شاید بتوانند ندای اسلام خواهی ملت ایران را خاموش کنند، اما ملت مبارز ایران دست از آرمانهای متعالی خود نکشید و حوزههای علمیه به مبارزات خود علیه رژیم پهلوی ادامه دادند، در حالی که محدودیت و سختگیری برای فعالیتهای اسلامی از جمله حوزههای علمیه همیشه پابرجا بود. سند زیر یکی از اسنادی است که چگونگی مخالفت رژیم شاهنشاهی با حوزههای علمیه را به تصویر کشیده است:
سند شماره ( 175 )
از: ساواک تاریخ: 2 /5 /36
به: وزارت آموزش و پرورش شماره: 28 /312
درباره: اقدامات روحانیون و نمایندگان آیات برای تأسیس مدارس جدید علوم دینی بدون رعایت ضوابط و مقررات
مدتی است تعدادی از روحانیون و نمایندگان آیات در شهرهای مشهد و قم و برخی مناطق دیگر که محل تجمع طلاب علوم دینی است، ساختمانهائی به منظور تأسیس مدارس جدید علوم دینی خریداری کردهاند. تأسیس این مدارس معمولاً بدون رعایت مقررات و نظامات آموزشی کشور انجام میگیرد و برنامه آموزشی آنها نیز اغلب تابع نظام و مقررات آموزش مملکت نیست و از برنامه خاصی که مؤسسین مدارس فوق طرحریزی و در برنامه آموزش و مدارس منظور کردهاند پیروی میکنند. لذا خواهشمند است دستور فرمائید بررسیهای لازم به منظور جلوگیری از کار اینگونه مدارس که بدون مجوز قانونی تأسیس گردیدهاند و بدون تابعیت از مقررات وزارت آموزش و پرورش به فعالیت ادامه میدهند معمول و از نتیجه این سازمان را آگاه سازند%
از طرف رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور. ارتشبد نصیری
خیلی فوری
آقای داورزاده
جهت بررسی و مذاکره ظرف 24 ساعت 4 /5 /36
سند شماره (176)
[شماره:] 1166 [تاریخ:] 17 /5 /36
خیلی محرمانه
سازمان اطلاعات و امنیت کشور
بازگشت به نامه شماره 28 /312 مورخ 2 /5 /2536 درباره تأسیس مدارس جدید علوم دینی بدون رعایت ظوابط و مقررات مربوط اعلام میدارد.
به ادارات کل آموزش و پرورش دستور داده شد از تأسیس مدارس مزبور در ساختمانهای خریداری شده بنحو مقتضی جلوگیری بعمل آوردند و اگر چنین مدارس و مکاتبی اخیراً بدون صدور مجوز قانونی دایر شده باشد با اتخاذ تدابیر لازم نسبت به جلوگیری از ادامه کار و فعالیت آنها نیز اقدام نمایند و نتیجه بعداً اعلام خواهد شد.
منوچهر گنجی
وزیر آموزش و پرورش
سند شماره (177)
شماره: 599 /312 تاریخ: 7 /9 /36
از: ساواک
به: وزارت آموزش و پرورش و آموزش عالی
درباره اقدامات روحانیون و نمایندگان آیات برای تأسیس مدارس جدید علوم دینی بدون رعایت ضوابط و مقررات
پیرو: 28 /312 ـ 2 /5 /36
بقرار اطلاع اخیراً آیتاله گلپایگانی اقدام به تأسیس مدرسه علمیه دخترانهای در شهرستان قم نموده است. این مدرسه در خیابان صفائیه، کوچه غروی مقابل درالایتام در یک ساختمان چهار طبقهای که دارای درب آهنی مشبک است، قرار دارد. خواهشمند است دستور فرمائید نتیجه اقدامات معموله در اینمورد و مکتب توحید را به این سازمان اعلام دارند. ـ
از طرف رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور ـ ارتشبد نصیری
خیلی فوری خانم معاضد جهت اقدام و گزارش ـ 1 /9 /36
سند شماره ( 178 )
شماره: 1189/ ح تاریخ: 13 /9 /2536
مقام عالی وزارت
با احترام بازگشت به پینوشت آنجناب در هامش گزارش سازمان اطلاعات و امنیت کشور درباره تأسیس مدرسه علمیه دخترانه قم و مکتب توحید براساس گزارش آموزش و پرورش قم به استحضار میرساند:
اینگونه مدارس را حوزههای علمیه بدون مجوز آموزش و پرورش دایر میکنند و در آنها فقه اسلامی تدریس میگردد، وضع مدارس مذکور به شرح زیر است:
1ـ مدرسه علوم دینی دختران مربوط به آیتاله گلپایگانی است و 7 نفر دانشآموز دختر از شهرستانهای کرمان، یزد، مشهد، قم در آن به صورت شبانهروزی تحصیل میکنند.
2ـ مکتب توحید مربوط به نماینده آیتاله خمینی است.
3ـ دارالزهرا مربوط به آیتاله شریعتمداری است.
نظر به اینکه مدارس مذکور برنامه مصوب آموزش و پرورش را اجرا نمیکنند و زیر نظر آموزش و پرورش نیستند نمیتوانم در کار آنها دخالت کنیم و اگر موجبی باشد به نظر میرسد بهتر است از طریق مقامات انتظامی اقدام نمایند.
با اینحال اگر مصلحت میدانید مقرر فرمایند بازرسی برای رسیدگی دقیق به نحوه کار آنها اعزام گردد.
با تقدیم احترام معاضد
2298/ ح
2 /9 /36
تیمسار خاوری
پاسخ نامه تیمسار ارتشبد تهیه شود که این کلاسها به هیچوجه وابسته به آموزش و پرورش نیستند امتیاز ندارند و هیچگونه دیپلم رسمی نمیدهند مقامات ذیصلاح میتوانند جلوی فعالیت آنها را بگیرند. 18 /9 /36
سند شماره ( 179 )
از: ساواک تاریخ: 4 /11 /36
به: وزارت آموزش و پرورش شماره: 7697 /312
درباره: تأسیس مدارس علوم دینی
بازگشت به 3132/ د ح ـ 7 /1 /36
خواهشمند است دستور فرمائید از طریق آن وزارت به مراجع ذیصلاح اعلام دارند که مدارس مورد بحث فاقد امتیاز بوده و نسبت به جلوگیری از ادامه کار آنها اقدام نمایند نتیجه را به این سازمان اشعار دارند. ـ
از طرف رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور ـ ارتشبد نصیری
توضیحات سند:
1. طایی حسنلویی سلیمان، امام خمینی (ره) و جریانهای حوزه علمیه قم در دهه 40 و 50، ناشر: مرکز نشر هاجر،1386، صص 67 و 68
2. رجبی محمد حسن، علمای مجاهد، ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1382، صص 426 الی 428
3. همان ـ صص 496 الی 498
4. صحیفه امام(ره)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، سال چاپ 1378، ج 15، ص 410
5. همان ،ج 1، ص 207
6. همان، ص 177
منبع:
کتاب
اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 321