تاریخ سند: 12 دی 1343
متن سند:
پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه والاگهر و
دادگستر ایران
احتراما بشرفعرض مبارکه میرساند در اثر صدور امر مبارک پدر تاجدار
معظم راجع برسیدگی و واگذاری 35 هزار متر زمین تهران پارس
تیمسار سرلشگر خسروانی فرمانده ناحیه 1 ژاندارمری مرکز به منظور ایذاء و
اذیت و ارعاب جان نثار و بگفته خودش برای گرفتن انتقام از چاکر بجای حفظ
امنیت و آسایش و انتظامات تهران پارس بگروهان ژاندارمری تهران نو و پاسگاه
تهران پارس دستور داده است برای چاکر بتحریک بنده شیشه های اتومبیل
نامبرده را شکسته و میخواسته اند او را بکشند و از این رو دو تن کارگران بنده را
که یکی از آن ها مریض و بستری بوده شبانه بپاسگاه ژاندارمری تهران پارس برده
یک شبانه روز بدستور سروان کاویانی فرمانده گروهان تهران نو برده آنها را
نگاهداشته و خواسته اند با اذیت و آزار در اطاق رطوبت و نمناک بدون پوشاک
اقرار دروغ بگیرند.
و اینک به دادستان محترم تهران شکایت و تقاضای رسیدگی شده و از طرف
دادستان محترم تهران به پاسگاه ژاندارمری تهران پارس دستور اعزام دونفر
کارگر اینجانب با پرونده تنظیمی بدادگاه شده پاسگاه ژاندارمری تهران پارس از
ترس افشا شدن شکایت جعلی و اعمال غرض که نموده اند بدون آنکه دستور
دادستان محترم تهران را اجرا نمایند دو نفر کارگر چاکر را آزاد نموده اند.
که موضوع خاتمه یافته تلقی شود در صورتیکه چاکر برای اثبات شکایت جعلی
و اعمال غرض پاسگاه ژاندارمری تهران نو و تهران پارس که بدستور تیمسار
سرلشگر خسروانی اقدام شده موضوع را در دادگستری تعقیب نموده ام که
حقیقت امر در دادگاه روشن و مسلم گردد اینکه چون چاکر جان نثار هیچگونه
تأمین جانی و آسایش در تهران پارس ندارم از پیشگاه مبارک استدعای عاجزانه
دارد به طوری که امریه مبارک در دایر شدن کلانتری در تهران پارس شرفصدور
یافته امر و مقرر فرمایند چاکر جان نثار را از تشویش و نگرانی شبانه روزی که
بدستور تیمسار سرلشگر خسروانی گروهان ژاندارمری تهران نو و پاسگاه تهران
پارس برای چاکر فراهم نموده اند مستخلص فرمایند.
که با دعاگوئی ذات اقدس
شاهنشاه به عمران و آبادانی تهران پارس ادامه دهم زیرا با وضعیت فعلی نه تنها
قادر به عمران و آبادی در تهران پارس نیستم بلکه جان فدوی نیز در معرض
خطر است.
ایام شوکت و نصرت مستدام باد
چاکر جان نثار هرمز آرش
رونوشت جهت اطلاع تیمسار ارجمند سرلشگر
پاکروان1 معاون نخست وزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت تقدیم میگردد.
توضیحات سند:
1ـ سرلشکر حسن پاکروان فرزند
فتح اللّه در سال 1290 شمسی در
تهران به دنیا آمد.
پدرش از
دولتمردان عصر رضاخان بود که
در زمان فاجعه قتل عام در مسجد
گوهر شاد استانداری خراسان را
به عهده داشت.
تحصیلات نظامی
خود را در دانشکده «پواتیه» و
«فونتن بلو» فرانسه به پایان
رسانید و در سال 1312 به ایران
بازگشت و مدتها به عنوان مربی
در دانشکده افسری اشتغال
داشت.
در سالهای 1320ـ 1322
افسر ستاد ارتش و در سالهای
1323 ـ 1324 فرمانده پادگان
بوشهر و افسر انتظامات بنادر
جنوب بود.
پاکروان در سالهای
1325ـ1327 افسر رکن دوم
ستاد ارتش گردید و در سالهای
1328ـ1329 به عنوان وابسته
نظامی به پاکستان رفت.
پس از
بازگشت به ایران مدتی ریاست
رکن دوم ستاد ارتش را به عهده
داشت و مجددا در سالهای
1333ـ1334 به عنوان وابسته
نظامی به هند رفت.
با تأسیس
ساواک در اسفند 1335 پاکروان
معاون ساواک گردید و در اسفند
1339 به دنبال عزل تیمور بختیار
به ریاست ساواک رسید.
وی تا
سال 1343 ریاست ساواک را بر
عهده داشت و از جمله حوادث
زمان او فاجعه حمله به مدرسه
فیضیه، قیام 15 خرداد و
دستگیری حضرت امام بود.
سپس
جای خود را به نصیری داد و به
عنوان وزیر اطلاعات وارد
نخستین کابینه هویدا شد
(1343ـ1345).
او از شهریور
1345 تا مهر 1348 سفیر ایران
در پاکستان بود و در این تاریخ
بعنوان سفیر به فرانسه اعزام شد و
تا آبان 1352 در پاریس مستقر
بود.
در بازگشت به ایران، از سال
1352 توسط ارتشبد فردوست
در بازرسی شاهنشاهی به کار
گرفته شد و در مهرماه 1356 به
عنوان مشاور و سرپرست امور
مالی وزارت دربار منصوب
گردید.
پاکروان پس از پیروزی
انقلاب اسلامی ایران دستگیر و
بعد از محاکمه، در تاریخ
22 /1 /1358 اعدام گردید.
منبع:
کتاب
پرویز خسروانی به روایت اسناد ساواک صفحه 40