تاریخ سند: 18 تیر 1341
موضوع : فعالیت های خارجی
متن سند:
شماره : 1656 /312
در محافل سیاسی شایع است دولت شوروی از عده ای از رجال طرفدار تز
بی طرفی ایران منجمله سید ضیاءالدین طباطبایی1 مهندس جعفر شریف امامی ـ
احمد آرامش و اسداللّه رشیدیان2 برای مسافرت به شوروی دعوت نموده است.
رونوشت برابر اصل در پرونده فعالیت های خارجی و رونوشت ضمیمه پرونده مهندس جعفر
شریف امامی و بایگانی شود.
توضیحات سند:
1ـ سید ضیاءالدین طباطبایی
فرزند سیدعلی یزدی متولد
1310 هجری قمری در شیراز.
نامبرده ابتدا تحصیلات خود
رادر تبریز شروع و بعد از پایان
تحصیلات علوم قدیمه با
تأسیس چاپخانه روشنایی و
تجارت فرش فعالیت خود را
شروع کرد در دوران سلطنت
احمدشاه قاجار ابتدا مدتی
روزنامه ندای اسلام را در
شیراز و سپس روزنامه های
شرق و برق را در تهران منتشر و
بعد از آن امتیاز روزنامه رعد
را اخذ و مشغول انتشار آن
گردید.
چون پدرش نمایندگی
مردم یزد را در مجلس شورای
ملی به عهده داشت در دوره
چهارم قانونگذاری نیز
سیدضیاءالدین به جای پدر از
یزد انتخاب گردید.
سی سال
داشت که با رضاشاه همکاری
نمود و در جریان سوم اسفند
سال 1299 و اشغال تهران به
دست سردار سپه نقش مهمی
به عهده داشت.
سه روز بعد از
کودتا به فرمان احمدشاه
نخست وزیر گردید و کابینه نود
روزه خود را تشکیل داد که
به علت بازداشت عده زیادی از
رجال و مدیران جراید آن کابینه
ملقب به (دولت سیاه) گردید.
چگونگی آن در تاریخ بیست
ساله حسین مکی جلد اول و دوم
و تاریخ احزاب سیاسی
ملک الشعراء بهار و سایر
تواریخ معاصر مندرج است.
بعد
از سقوط کابینه سید ضیاء،
رضاشاه که در آن زمان وزیر
جنگ و فرمانده کل قوا بود
نخست وزیر شد.
به امر ایشان
سید ضیاءالدین از ایران تبعید
گردید [تبعید وی به فلسطین در
واقع یک مأموریت بود چون
سید در فلسطین مأمور بود که
زمینهای فلسطینیان را بخرد و به
یهودیان بفروشد] و قریب 23
سال اقامت در خارج از کشور به
طول انجامید.
سید ضیاءالدین در
سالهای 1320 و 1321 برای
ورود به کشور به فعالیت پرداخت
و طرفدارانش نیز در تهران
مشغول فعالیت شده زمینه را
آماده ورود وی می کردند.
مظفر
فیروز مدیر روزنامه رعد امروز
به فلسطین رفته و با سید مصاحبه
مطبوعاتی نمود و سیدضیاء نیز
آمادگی خود را به بازگشت به
ایران اعلام کرد قبل از بازگشت
او به ایران انتخابات دوره
چهاردهم مجلس شورای ملی
شروع شده بود.
وی با کمک علی
سهیلی نخست وزیر و سید محمد
تدین وزیر کشور وقت به
نمایندگی مجلس از یزد انتخاب و
به ایران مراجعت نمود.
موقع
طرح اعتبارنامه اش در مجلس
مورد مخالفت دکتر محمد مصدق
که نمایندگی تهران را داشت از
یک طرف و فراکسیون پارلمانی
حزب توده (دکتر رادمنش، دکتر
کشاورز، ایرج اسکندری،
مهندس فریور) از طرف دیگر
قرار گرفت به طوری که در
صورت مذاکرات مجلس شورای
ملی منعکس است.
وی در چند
جلسه به اعتراضات مخالفین
پاسخ داد و در جلسه شانزدهم
اسفند ماه 1322 به تفصیل از
خود دفاع و طریقه امرار معاش
خود را در مدت 23 سالی که
خارج از ایران بوده بیان که
سرانجام با رأی مخفی
اعتبارنامه اش با اکثریت ضعیفی
به تصویب می رسد.
متعاقب آن
همکاری خود را با مظفر فیروز
ادامه داد و روزنامه رعد امروز
به طور هفتگی و سپس به طور
روزانه که مخارج آن توسط
سیدضیاءالدین تأمین می گردید
منتشر می نماید.
در سالهای 24 و
25 حزب اراده ملی را که به
جهاتی به حلقه معروف گردید
تأسیس و سرسختانه مبارزه با
حزب توده را شروع نمود.
در
سالهای 25 که قوام السلطنه
نخست وزیر شد مظفر فیروز
همکاری خود را با سیدضیاء قطع
و در نتیجه معاون سیاسی و
پارلمانی احمد قوام گردید و
روی اختلاف قبلی که قوام با سید
ضیاء داشت حزب اراده ملی به
وسیله فرمانداری نظامی تهران
تعطیل شد.
ناچار سیدضیاء با دار
و دسته آقای جمال امامی که رهبر
حزب عدالت بود پیوند خورد.
بدین ترتیب دوستی بین جمال
امامی و علی دشتی مدیر
روزنامه شفق سرخ (سناتور) و
سید شروع شد.
در انتخابات
دوره پانزده مجلس شورای ملی
شرکت نمود لکن قوام السلطنه
وی را شکست داد و نگذاشت
انتخاب شود.
سید ضیاءالدین که
به طرفداری از سیاست انگلستان
معروف بود مورد مخالفت حزب
توده قرار داشت و روزنامه های
ارگان حزب مزبور (رهبر، ظفر و
مردم و رزم) که به طور علنی
منتشر می شد هر روز سید را به
باد انتقاد می گرفتند و چند مرتبه
تروریستها که معلوم نبود به
وسیله حزب توده یا اشخاص
دیگری تحریک شده بودند قصد
جان سید ضیاء را نمودند لکن هر
موقع از سوءقصد با خبر گردید
چون سید ضیاء دارای تعدادی
مأمور بود که حقوق ماهیانه آنان
را شخصا پرداخت می نمود و در
واقع یک اکیپ مجهز مأمور ویژه
در اختیار داشت و در مجالس
رسمی که حضور می یافت همراه
با چند نفر مسلح حاضر می شد.
سید ضیاء در اثر عدم توفیق در
انتخابات دوره پانزدهم از صحنه
سیاست کناره گیری کرد ولی
جلسات هفتگی در منزل خود را
ادامه داد.
در سال 1330 که
موضوع نفت در کار و دکتر
مصدق نخست وزیر بود و بازار
سیاست داغ بود، سیدضیاء مجددا
در صحنه سیاست ظاهر گردید و
این بار روزنامه های طرفداران
دکتر مصدق (شاهد، اصناف،
شورش، باختر امروز) و تعداد
دیگری از جراید یومیه و هفتگی
به شدت سید ضیاء را مورد حمله
قرار داده و او را عامل مستقیم
سیاست انگلستان در ایران
خواندند.
بعد از اتمام دوره
شانزدهم قانونگذاری، سیدضیاء
در دوره هفدهم خود را کاندیدای
تهران نمود و همراه دکتر سید
حسین امامی امام جمعه تهران و
جمال امامی در انتخابات شرکت
و قریب دو هزار رأی نیز به دست
آورد.
چون موفق نگردید برای
نخست وزیری تلاش کرد و چند
نفر از نمایندگان دوره هفدهم را
که مصدق آنها را انتخاب کرده
بود با خود همراه ساخت و
طرفداران سید از یک طرف و
طرفداران قوام السلطنه در خارج
ائتلاف کردند و در اثر این عمل
کابینه دکتر مصدق منجر به
شکست شد که حوادث سی ام
تیرماه 1331 به وقوع پیوست.
سیدضیاء پس از آخرین تلاش
برای همیشه کناره گیری از
سیاست نمود و در سعادت آباد
تهران مشغول دامپروری و
دامداری و کشاورزی گردید.
روابط وی با دربار حسنه بود.
سید روزهای چهارشنبه هر هفته
شرفیاب!! می شد.
سید ضیاء سه
مرتبه ازدواج نمود.
نامبرده
جلسات خصوصی داشت که
اغلب در سعادت آباد هفته ای
یکبار برقرار بود و با چای نعنا و
گاهی شبدر که از مختصات وی
شده بود از حضار پذیرایی
می کرد.
سید ضیاء به قول و اعتراف اکثر
صاحبنظران سیاسی جاسوس
انگلیس و آلمان و حتی روسها
بود و به خاطر مهارت برجسته ای
که در ایجاد سازش و تفاهم میان
افراد داشت، در مواقع بحرانی
نقش میانجی خوبی را ایفاء
می کرد.
وی پس از کودتای 28
مرداد 1322 مشمول لطف و
محبت محمدرضا بود و اگر چه
پست مهمی به او واگذار نگردید
لیکن از محارم او بشمار می رفت
و هر هفته حداقل یک روز نهار
را با شاه صرف می کرد.
وی نقش
مرموز و تاریکی در تاریخ ایران
دارد و نقل و قولهای متضادی در
مورد وی وجود دارد.
2ـ اسداللّه رشیدیان [متولد سال
1301 ه ش تهران] فرزند
حبیب اللّه مدیرعامل بانک
اعتبارات تعاونی توزیع.
وی
سابقه خدمت دولتی ندارد و تا
سال 1332 به امور بازرگانی و
دادوستد و وارد کردن پارچه و
قماش از خارج و هم چنین به
اتفاق برادرانش سیف اللّه و
قدرت اللّه که هر دو مرحوم
شده اند به احداث و اداره سینما
رکس و وارد کردن فیلم اشتغال
داشته است و در سال 1343
بانک اعتبارات تعاونی توزیع را
در تهران تأسیس نمود و از
1355 شروع به احداث
شهرک سازی در رشت و اصفهان
کرده است.
پدر وی جزء خدمه
سفارت انگلیس (به روایتی
درشکه چی سفارت) بوده و
اسداللّه و برادرش سیف اللّه نیز بعد
از وقایع شهریور 1320 با
مقامات سفارت انگلیس در
تهران تماس و ارتباط داشته و
در زمان حکومت مصدق پس از
قطع رابطه دولت ایران با
انگلستان، نامبردگان از جمله
عوامل دولت انگلیس و مجری
مقاصد سیاسی انگلیسی ها در
ایران بودند...
اسداللّه رشیدیان
از سال 1332 علنا در امور
سیاسی با تظاهر به طرفداری از
سیاست انگلستان در ایران
فعالیت داشته و منزل او مرکز زد
و بند و حل و فصل مسائل و امور
سیاسی و هم چنین انتصابات مهم
بوده و حتی بعضی از وزراء
کابینه های وقت نیز رسما و علنا به
منزل او رفت و آمد و تردد
داشته اند و وی با تظاهر به
نزدیکی با اعضاء خاندان
(پهلوی) بخصوص اشرف پهلوی
و عنوان اینکه هفته ای یک بار
نهار را در حضور شاهنشاه در
دربار صرف می نماید.
برای خود
کسب قدرت و نفوذ نموده و اغلب
از سران و سردمداران
دستگاههای دولتی و کارگری و
بازرگانان و اصناف و سایر
طبقات با توجه به موارد فوق
روزهای جمعه در جلسات هفتگی
منزل او شرکت می نمودند.
و از
سال 1345 که تشکیل جلسات
هفتگی در منزل رجال و
شخصیت ها موقوف شد، جلسات
منزل رشیدیان نیز تعطیل
گردید...
نامبرده فردی شارلاتان و
متظاهر، پشت هم انداز و زد و بند
چی است.
به سیگار و مشروب
معتاد است و به زن، قمار، مقام و
دسته بندی و تحت نفوذ قرار دادن
رجال علاقمند است...
نقش برادران رشیدیان در
کودتای 28 مرداد 1332 مسئله
ناشناخته و سر به مُهری نبوده و
در همان زمان نیز شهرت کافی
داشت، بویژه اینکه خود آنان در
سالهای پس از کودتا تنها از طرح
مسئله ابایی نداشتند.
بلکه حتی با
داستان سرایی های گزاف
می کوشیدند تا از آن در جهت
سوداهای مالی بی حد و حصر
بهره جویند.
طبق اسناد موجود،
(گازیوروسکی ص 33) برادران
رشیدیان در نوامبر 1951 / آبان
1330 توسط MI-6در اختیار
«سیا» قرار گرفتند تا نقش مهمی
را در عملیات انگلیسی ـ
آمریکائی کودتا ایفا کنند.
اسناد موجود نشان می دهد که
دکتر مصدق از فعالیت های
پسران حبیب اللّه رشیدیان آگاهی
کامل داشته و مدارک کافی دال بر
روابط آنها با سفارت انگلیس و
همدستی با اشرف پهلوی در
توطئه علیه دولت وی در اختیار
داشت.
مصدق به جای برخورد
قاطع، در مهر 1331 دستور
بازداشت حبیب اله رشیدیان و
پسرانش را به اداره آگاهی داد.
و
وزیر دادگستری وی در گزارش
آنان را به «داشتن روابط با
سفارت انگلیس و دادن اطلاعات
به مأمورین انگلیسی» متهم کرد.
پرونده امر مانند یک دعوی
ساده به دادسرای استان تهران
ارجاع شد.
معهذا، در اسفند
1331 دستور آزادی رشیدیان
صادر شد.
بدین ترتیب، برادران
رشیدیان با آزادی به توطئه های
خود ادامه دادند.
و علاوه بر آن
خانه اسداللّه رشیدیان (همسر
اسداله رشیدیان دختر دریادار
مرتضی دفتری، برادرزاده دکتر
مصدق بود).
چنان «امن» تشخیص داده شد که
فضل اللّه زاهدی مدتی در آن
پنهان بود.
منبع:
کتاب
جعفر شریف امامی به روایت اسناد ساواک صفحه 54