تاریخ سند: 23 بهمن 1356
پراکندگی و تفرقه فی مابین رجال روحانی
متن سند:
از: 2ﻫ ب تاریخ: 23 /11 /36 13561123
به: 2ﻫ 1و 312 شماره: 2540 /2ﻫ ب
پراکندگی و تفرقه فی مابین رجال روحانی و دارودسته بازیها و زدوبندهای مادی و کشمکشهای داخلی و عدم یکپارچگی و هماهنگی و.... دیگر جایی برای پرورش افکار انقلابی و مخالفت با سیاستهای دولت نمیگذارد. در نتیجه سازمان امنیت میتواند در عملیاتی زیرزمینی بذر نفاق و چنددستگی را در بین زمینهای بادخیز حوزههای علمیّه بپاشد و هر روز شکافی عمیقتر ایجاد کند. با این صورت شورشها و هیاهوهایی از نوع چند ماه اخیر داشت پیشنهاد میکنم نویسندگان خودی در جراید کشور دست به ترکتازیها و زیادهرویها و نفی مقدّسترین اساس مذهب یعنی سنت نزنند. زیرا با سنن نمیتوان رویاروی جنگید و انگیزهی اصلی شورش قم هم این بوده است. وضع منطقهی استحفاظی ما نیز متأثر از چنین اوضاع آشفته درهم و برهمی است و با آگاهی اندکی که من از جو فکری روحانیت دارم میتوانم به یقین بگویم که: اسنانهای عمیقی میبینم که ریشههایشان در خاکهای هرزگی مستور است و آنقدر دلبستگیها و وابستگیهای مادی در ایشان سراغ دارم که بعید است خانه و کاشانه و محفل گرم دوستان را به هلفدونی بفروشند.
نظریهی شنبه: پیشنهاد میکنم برای بازهم هرچه بیشتر اخته کردنشان واعظین جملهپردازی را که سخنانشان در حد سخن هست و در فصول خاصی به حوزهی ما میآیند در نشست روانشناسانه دمشان را چید. خطبائی را که معرفی میکنم هم اکنون در بورس قرار دارند. روحانی،1 ناطقی،2 و توحیدی.3
نظریهی یکشنبه: نظریهی شنبه موردتأیید است تذکر به نامبردگان ضروری به نظر میرسد. بدیع
نظریهی دوشنبه: نظریهی یکشنبه مورد تأیید است تاکنون روحانی و ناطقی در منبر فعالیّتهای عادی داشتند احضار و مصاحبه با آنان ضروری است.
نظریهی 2ﻫ ب: مفاد گزارش خبر قابل بررسی و تعمق است شنبه یکی از انگیزههای حوادث اخیر قم را منبعث از رویارویی با سنن دانسته و متعاقب آن برخی از چهرههای روحانی بابل را معرفی نموده که فاقد مزایای معنوی و روحانی میباشند و معتقد است باید آنان را اخته کرد و در مجموع این استنباط پیش میآید که وی طرفدار آن دسته از روحانیون است که زمینههای فکری مساعدی با شنبه دارند.
آقای هودی: به عرض برسد در صورت تصویب ارسال شود. 24 /11 /36
ارسال شود. بیگدلی 24 /11 /36
توضیحات سند:
1ـ منظور از روحانی آیتالله هادی روحانی میباشد.
2ـ محمّدتقی احمد ناطق، فرزند احمد، و مشهور به «احمد ناطقی» در سال 1323 ﻫ ش در کامکلای بندپی بابل به دنیا آمد. وی تحصیلات علوم دینی را از 1338 ش آغاز کرد. دروس مقدّماتی را در مدرسۀ علمیّۀ مسجد جامع آمل و حوزۀ علمیّۀ کوهستان نزد آیتالله شیخ محمّد کوهستانی فراگرفت. در 1340 ش به قم رفت و در حوزۀ علمیۀ این شهر سطح مقدّماتی و عالی را در محضر حضرات آیات:جلیلی، مصطفی اعتمادی، علوی، محمّد فاضل لنکرانی، جعفرسبحانی و حسین نوری همدانی به پایان برد. سپس سالیانی از دروس خارج فقه و اصول حضرات آیات: میرزا هاشم آملی و حسین وحید خراسانی استفاده کرد. او در حوزۀ علمیّۀ امام جعفر صادق (ع) و دانشگاه پیام نور تالش به تدریس اشتغال داشت و در حوزۀ علمیّۀ امام جعفر صادق (ع) در اندیمشک و دانشگاه اصول دین دزفول به تدریس پرداختهاست.
وی مقالههایی را به واحد فرهنگی شورای سیاستگذاری ائمۀ جمعه ارائه دادهاست. کتابهای: عوامل رشد معنوی؛ در پرتو ولایت؛ نقش دین در مبارزه با ناهنجاریها؛ رهتوشۀ دو جهانی، تفسیر خطبۀ شعبانیّه؛ پایههای روابط اجتماعی در اسلام و آنسوی مرزها (معاد) تألیف اوست.
احمد ناطق از 1341 ش به فعالیّتهای سیاسی روی آورد و به پخش اعلامیّه و بیان نظرات امام خمینی (ره) و سخنرانی علیه رژیم پهلوی پرداخت. پس از چندی از سوی ساواک از منبر و سخنرانی منع شد. وی به سبب فعالیّتهایش دستگیر و زندانی گردید و در آستانهی پیروزی انقلاب اسلامی رهایی یافت. او در دوران دفاع مقدّس به تبلیغ برای کمک و اعزام نیرو به جبههها پرداخت و خود نیز بارها در جبهه حضور یافت.
احمد ناطق در 1360 ش به امامت جمعۀ شهرستان تالش گیلان منصوب شد. از خدمات اجتماعی او در این دوران است: تشکیل جامعۀ روحانیّت تشیّع و تسنّن؛ تلاش در جهت وحدت میان شیعه و سنّی؛ احیای اقامۀ نماز جماعت در مساجد شهر و حومه؛ اعزام مبلّغ در ماه رمضان و محرّم؛ احداث حوزۀ علمیّهی امام صادق (ع)، دانشگاه پیام نور، مساجد، بخش سی.سی.یو و دیالیز در بیمارستان تالش و همکاری در احداث بانک خون.
وی در 17 اسفند 1375 ش امامت جمعۀ اندیمشک را برعهده گرفت. از دیگر فعالیّتهای او این موارد را میتوان نام برد: تأسیس دانشگاه پیام نور، دارالقرآن؛ تقویت حوزۀ علمیّه و جذب طلّاب؛ احداث و تقویت کانونهای فرهنگی برای جوانان و اندیشمندان؛ احیای نماز جماعت در بیشتر مساجد شهر و حومه و جذب روحانیون از قم برای تدریس در حوزه.
احمد ناطق در همایش سراسری ائمۀ جمعۀ در تهران «امام جمعۀ نمونه» معرفی شد. منابع: اسناد شورای سیاستگذاری ائمۀ جمعۀ سراسر کشور، محمّدتقی ناطقی، زندگینامۀ شخصی، مورخ 12 اسفند 1382 ش، بنیاد ریحانه، س 332 /1002.
دانشنامه ائمه جمعه کشور، به اهتمام سیدمحمّدکاظم مدرّسی و میرزا محمّد کاظمینی، (یزد: انتشارات برگ رضوان، چاپ اول، جلد اول، 1384)، ص 41و42.
3ـ حجتالاسلام و المسلمین شهید حجتالله توحیدی، در روستای درزیکلا شیخ بابل به دنیا آمد.در پنج سالگی به مکتبخانه رفت و خواندن قرآن را فراگرفت. پس از فراگیری مقدّمات علوم اسلامی در بابل، به حوزهی علمیّهی قم رفت و تحصیلات را ادامه داد و در چهارده سالگی ملبّس به لباس روحانیت شد. پس از آن عازم مشهد مقدس گردید و پس از شش سال مجدداً به قم بازگشت. در طول مبارزات حضوری فعال داشت و بارها نوارهاو اعلامیّههای امام را به مازندران برد و توزیع کرد پس از پیروزی از هیچ اقدامی در استحکام پایههای انقلاب فروگذار نکرد و با روشنگریهای خود، خطوط انحرافی منافقین را برملا میکرد. منافقین که زبان گویای او را سدّی برای رسیدن اهداف خود میدانستند، در تاریخ 23 /5 /1360 در نزدیکی دانشکدهی فنی بابل وی را با ضرب گلوله به شهادت رساندند.
خاطرات حجتالاسلام حاج شیخ محمّدفاضل استرآبادی، تدوین: محمّدرضا احمدی( تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1387)، ص 255.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ هادی روحانی به روایت اسناد ساواک صفحه 105