صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: شیخ محمد جواد حجتی

تاریخ سند: 27 مهر 1357


موضوع: شیخ محمد جواد حجتی


متن سند:

از: 2 ﻫ ب و 2ﻫ 1 تاریخ: 27 /7 /1357
به:2ﻫ 1 و 312 شماره: 5273 /2 ﻫ ب
موضوع: شیخ محمد جواد حجتی

ساعت 1800 بعدازظهر مورخه 20 /7 /1357 به مناسبت سومین روز کشته‌شدن حسن تاجداران1 (در وقایع اخیر کشته شده) مجلس ختمی ‌در منزل پدرش به نام حاج سید تقی تاجداران واقع در خیابان بابلسر پشت جنگلبانی جنب خانه سروان علی چنگیز برگزار و در این مجلس شیخ محمدجواد حجتی به منبر رفته و به همین مناسبت سخنانی ایراد و ضمن بحث پیرامون مسائل دینی مطالب حادی دربارۀ اوضاع کنونی مملکت بیان داشته که شمه‌ای از گفته‌هایش به شرح زیر می‌باشد:
1ـ‌ ای مردم آزادی یعنی این که مردم نمی‌توانند در جلوی مغازه‌ خود بنشینند آزادی یعنی استعمار کردن مردم.
2ـ ‌ای سرباز مدت خدمت تو 2 سال است ‌ای با شرف تو باید در این مملکت زیست کنی مناز به توپ‌ و تفنگ که در دست داری.
3ـ‌ ای مردمان باشرف‌ ای جوانان فعّال ‌ای مردمان غیور دست به دست هم دهیم تا این دستگاه امنیتی و این خانواده زالو خائن را از بین ببریم تا این خائن زالو وجود دارد مملکت ایران به همین صورت خواهد بود من این خائن زالو و دولت را محکوم می‌کنم.
4ـ ای مردم باشرف باهوش باشید کلیه درآمد ملّت ایران را از ایرانی زحمت‌کش گرفتند از دولت خارج اسلحه خریده برای ملّتی که روزی با همین اسلحه آنها را از بین خواهد برد.
5ـ ‌ای مردم دیگر فریب این زالو خائن را نخورید بیدار باشید دست به دست هم دهید فکر نکنید که اسلحه‌‌ای وجود دارد قرآن حامی ‌و پشتیبان شما است ‌ای جوانان فعّال ‌ای ملّت غیور ایران مبادا ساکت باشید تا این خائن زالو را از بین ببرید.
نظریه شنبه: خبر صحت دارد. پس از اتمام سخنرانی نامبرده افراد حاضر عبارت بودند از 1ـ ‌هادی یزدانی بقال 2ـ محسن آقاجانی معروف به مشهدی آقا [ناخوانا] و متصدی امامزاده عبدالله 3ـ ملاّآقا غفوری 4ـ محمد زاهدی داماد غفوری 5ـ غلامی‌ کفّاش 6ـ اسحاق طبری 4ـ اسماعیل مهرجو خیّاط 9ـ مهدی یزدانی ملامین‌فروش 10ـ اکبر و جمشید ژنده‌پوش 11ـ سید رحمان باقری برنج فروش 12ـ عباس جمالی بقّال در مسجد جامع 13ـ صانعی موکت‌فروش جنب مسجد جامع 14ـ جامعی ملامین‌فروش شهدا 15ـ واثقی و پسرانش و داماد ایشان 16ـ کمال پیکانی محصّل 17ـ جمال پیکانی محصّل و عدّه‌ای از دوستان حسن تاجداران و گروهی که در تظاهرات شرکت داشته‌اند با صدای بلند گفته‌های وی را تأیید می‌نمودند و همچنین واعظ مورد بحث در روز هفت حسن تاجداران شرکت خواهد کرد.
نظریه یکشنبه: نظریه شنبه مورد تأئید است. درباره نامبرده بالا نظریه عالی را به شماره 3677 /2 ﻫ 1 ـ 26 /7 /1357 این سازمان معطوف می‌دارد ضمناً به استحضار می‌رساند شیخ محمد جواد حجتی یکی از چهره‌های شناخته شده و از طرفداران پر[و] پا قرص خمینی می‌باشد که در آلوده‌کردن و متشنج نمودن منطقه تلاش وسیعی دارد یاد شده به محض این‌که حس نماید فعالیت‌های خلاف در سطح منطقه کاهش یافته با تحریکات پیگیر و بی‌امان خود زمینه ناآرامی‌دیگری را پی‌ریزی [می‌نماید].
نامبرده پس از خاتمه‌ تظاهرات اخیر ضمن تماس تلفنی با دست‌اندرکاران و دیگر همپاهای افراطی خویش وقایع روز را بررسی و کم و کاست آن را ارزیابی می‌نماید مشارالیه با توجه به این‌که قبلاً نیز تذکراتی به وی داده شده و حتی با رؤیت مفاد قوانین مصوبه در شورای هماهنگی و سپردن تعهدی مبنی بر عدم انجام فعالیت‌های خلاف مصالح مملکتی مع‌هذا با عمل سادیسمی‌خویش جوانان و کودکان خردسال مردم را به شکستن شیشه بانک‌ها تشویق می‌نماید در این زمانه که فعل و انفعالات درونی کشور زمینه مساعدی برای فعالیت این مزدوران اجنبی پرست پیش آورده و به فعالیت‌ انحرافی آنان کمتر توجه می‌شود احساس بیگانه‌پرستی آنان زنده شده و تا همه‌ امکانات رفاهی در اختیار آنان است سر به درگاه بیگانه فرود آورده و سجده می‌نمایند مع‌الوصف اصلح است به منظور پیش‌گیری و قطع ادامه‌ عملیات انحرافی این قوم شریف تصمیماتی اتخاذ گردد موکول به رأی عالیست ضمناً به شنبه آموزش داده شد در آینده در جلسات وی شرکت و از سخنرانی وی نواری تهیه شود. زیرک
نظریه دوشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأئید است. محمدجواد حجتی چهره‌ای است به ظاهر بوقلمون صفت و در باطن بی‌حیا، بیمارگونه و مبتکر او برای اشاعه اعمال بی‌شرمانه‌اش به هر نحوی که مساعد تشخیص دهد علیه 66 و برله خمینی در سطح گسترده‌ای پیش تمام طبقات اجتماع (کارگر، کشاورز، کارمند، روحانی، دانشجو و دانش‌آموز و اصناف) نفوذ می‌نماید. یک بار به علّت شرکت در تظاهرات بابل دستگیر عناصر مرتبط با وی به اسامی‌ جهانگیر محسنی‌افشار که در حال حاضر زندانی است و دکتر طبری‌پور منبعث که با توجه به حساسیت منطقه و بوجود آوردن آرامش در آن زمان با توجه به اوامر صادره مصلحت بر این بوده که با اخذ تعهدات کتبی آزاد گردد. حال با توجه به همه‌ جوانب محمدجواد حجتی اقدامات براندازی خود را علیه خاندان جلیل سلطنت ادامه می‌دهد به طوری که شواهد و دلائل موجود نشان می‌دهد در کارش موفق و عناصر وابسته‌اش مانند برده در ید افکار پلیدش زنجیر و هدایت می‌شوند این عنصر ضد رژیم که زیربنای همه تظاهرات و تحریکات و تهدیدات تلفنی می‌باشد و نقشه طرح می‌نماید. پیشنهاد می‌گردد یاد شده با طرح مناسب عملیاتی و کنترل تیم تعقیب و مراقبت در زمان و مکان مقتضی دستگیر به مرکز کمیته ضدخرابکاری اعزام گردد. قدر مسلم اخبار مأخوذه از وی نه اینکه موضع عناصر فعال را در منطقه حکایت خواهد کرد (اخبار واصله از منبع 1585 گویای این مطلب است که وی در سطح کشور اخیراً نیز قصد تماس با خمینی در خارج از کشور را داشته) بلکه در سطح کشور اطلاعاتی در اختیار قرار خواهد داد و می‌توان گروه متشکل و عظیمی ‌را که عاملین، مسببین و محرّکین و گردانندگان و به طور کلی زیربنای تشکیل دهنده این وقایع اخیر منطقه و اتفاقات سایر نقاط کشور هم می‌گردد شناسایی نمود. ضمناً اگر حجتی،‌ خمینی نباشد روح اوست و هدفش اجرای تمام خواسته‌های خمینی می‌باشد.
نظریه 2 ﻫ ب: نظریه دوشنبه مورد تأئید است. شیخ جواد حجتی از طرفداران سرسخت خمینی و از محرّکین وقایع و تظاهرکنندگان بابل است وی با تشکیل جلسات و طرح‌ریزی تصمیمات بیرونی آشوبها و اغتشاشات را با تحریک و تهییج اطرافیان و عوامل متعصب مذهبی و افراطیون دامن می‌زده از بدو دستگیری روحانی کله بستی و جهانگیر محسنی‌افشار لحظه‌ای بی‌فعالیت نبوده و برای آزادی آنان هم از راه تحریک افراد به بلوا و هم از مجرای توسل از هیچ کوششی دریغ ننموده محصول 1585 که به مرور تقدیم شده نقش وی را کاملاً در جهت تبلیغات سوء علیه 66 و مخالفت‌های عمیق او مشخص می‌سازد بدون تردید افراد و گروه‌های تحت تعلیم و امر او در شهرستان بابل به عملیات ایذایی و تخریبی و شایعه پراکنی و تحریک مبادرت می‌ورزند و سند مبین این واقعیت در محصول 1585 اخیر طیّ شماره 5262 /2 ﻫ ب ـ 27 /7 /1357 تقدیم گردیده تا جائی که ضمن تشریک مساعی با شیخ فیروزجائیان مصمم می‌گردد ضد اینجانب اقداماتی به عمل آورد.
محترماً به عرض می‌رساند. پورجوان 29 /7 /1357 7680 4597

توضیحات سند:

1. حسن تاجداران، فرزند حاج سید تقی در دوم اردیبهشت سال 1334ﻫ ش در خانواده‌ای متدیّن و معتقد در بابل چشم به جهان گشود. حسن، چهارمین فرزند خانواده بود. دوران ابتدایی‌ را در مدرسه صبوری و تحصیلات متوسطه را در هنرستان شریف واقفی بابل گذراند. مهربان بود و به انسان‌های دیگر عشق می‌ورزید. حافظه‌ای قوی داشت و در صورت بروز مشکل،‌ صبوری پیشه می‌کرد. قاطعیت در تصمیم، عشق به امامان همام، مخصوصاً حضرت سیدالشهداء و علاقه‌ی وافر به استماع احادیث، از دیگر خصایص و ویژگی‌های او به شمار می‌رفت. در همان زمان، در مراسم مذهبی شرکت می‌کرد و به همین علّت با روحانیت مراوده یافت و توسط آنان با مراجع تقلید و اساتید حوزه‌ی علمیّه آشنا شد و به آنان تعلق خاطر یافت. به تلاوت قرآن و مطالعه‌ی نهج‌البلاغه و تفکر و تأمل در خطبه‌ها و جملات قصارش عشق می‌ورزید و آن را به خاطر می‌سپرد. به خاطر ارتباطاتی که با قشر شریف روحانیت و حوزه علمیه قم داشت،‌ با درک عمیق و شناخت کامل سیاسی، مبارزه با رژیم پهلوی را بر خود واجب پنداشت و بر آن همت گمارد. از طریق همین قشر بود که در جریان کل وقایع سیاسی ایران قرار می‌گرفت. از شنیدن واقعه‌ی جمعه‌ی سیاه در هفده شهریور 1357 که در آن، رژیم سفّاک پهلوی در میدان ژاله‌ی تهران جمع کثیری از مردم را به خاک و خون کشیده بود، بسیار متاثر گردید و چندین روز منقلب و متأسف بود. عمق حزن و اندوهش به حدی بود که از خدایش درخواست شهادت نمود. آرزویش شهادت در راه خدا بود. چند ساعت قبل از این که به شهادت برسد، از شهادت دوستش مطلع شد و از عمق جان آرزو کرد:‌ «ای کاش من جای او بودم.»
شیفته‌ی حضرت امام بود. عکسی از آن حضرت داشت که هیچ‌گاه عکس را از خود دور نمی‌کرد و در همه جا آن را به همراه می‌برد و به روی سینه‌اش می‌گذاشت. در وصیت‌نامه‌اش خواست که نماز و روزه‌های قضایش را بدهند و انگشتری فیروزه‌ای را که در دست می‌کرد و بیش از حد دوست می‌داشت به رسم هدیه به حضرت آیت‌الله العظمی‌ گلپایگانی، پیشکش کنند. در تاریخ 16 /7 /1357 راس ساعت 30 /12 ظهر از آنجا که مورد شناسایی عمال رژیم خود فروخته‌ی پهلوی قرار گرفته بود، در خیابان امام خمینی فعلی بابل، توسط آن مزدوران محاصره شد و به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت. از آنجا که جراحت بسیار شدید بود، درحالی که جانی در بدنش باقی نمانده بود به بیمارستان امام خمینی منتقل گردید. درمان مثمرثمر واقع نشد و حسن مظلومانه در ساعت یک بامداد مورخ 17 /7 /1357 به افتخار شهادت نایل گردید. (برگرفته از آرشیو بنیاد شهید استان مازندران)


















منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 08 صفحه 250







صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.