تاریخ سند: 24 مرداد 1357
برگ تحقیقات بازپرس
متن سند:
تاریخ: 24 /5 /2537[1357] 13570524
برگ تحقیقات بازپرس
نام و نام خانوادگی بازپرس سرگرد قضائی محمود دانشمندی
خود را معرفی نمائید و مفاد تبصره 125 اصلاحی قانون دادرسی کیفری به شما تفهیم میشود.مواظب اظهارات خود باشید.
نام: اکبر نام خانوادگی: پرورش نام پدر: حسین متولد: 1321 شماره شناسنامه: 505 محل صدور اصفهان: محل تولد: اصفهان مذهب: اسلام تابعیت: ایران میزان تحصیلات: لیسانس ادبیات شغل: دبیر آدرس محل سکونت: اصفهان، خیابان زاهدی،روبروی پژو، پلاک 715 محل کار: هنرستان شاهعباس پیشینه کیفری: ندارم عیال و اولاد: دارم از مفاد تبصره ماده 125 اصلاحی آئین دادرسی کیفری مطلع شد و هر وقت اقامتگاه خود را تغییر دادم اطلاع میدهم مواظب اظهارات خود هستم. امضاء متهم – پرورش
س- موضوع اتهام شما تفهیم میشود از خود دفاع کنید.
ج- من در منزل آیتالله خادمی کوچکترین تحریکی نداشتهام، من از شروع تحصن و تجمع افراد در منزل ایشان کوچکترین اطلاعی نداشتم، ولی مدتی که از تجمع افراد گذشته بود، از طرف ایشان به من تلفن شد که بیا در منزل ما، چون عدهای از جوانها قصد دعوا دارند و با هم اختلاف پیدا کردهاند. اگر میتوانی با آنها صحبت کن. من هم رفتم ولی دیدم افرادی پهلوی آقا نشستهاند، که در میان آنها یک نفر از دوستان بود به نام آقای مهندس میر محمد صادقی که ایشان گفتند، نه خبری نیست ولی ساواک خواسته که افراد را بیرون کنیم ما هم با ایشان و آقایان هاشمی1 و بدری و مظاهری در گوشه جلسه نشستیم و قرار شد آقایان هاشمی (سید اسماعیل) و بدری با آقای مهندس میر محمد صادقی بروند سراغ تیمسار و رئیس ساواک و با ایشان مذاکره کنند، من هم وقتی آقایان رفتند برای افراد توضیح دادم که نباید کوچکترین اغتشاشی بنمائید و همه ساکت بودند، من هم به دنبال کار خودم رفتم و روز آخر تجمع که بعضی در منزل آقای خادمی مانده بودند، به وسیله یکی از دوستان به نام آقای طالقانی از معاونت شهربانی و فرماندار تلفنی تأمین گرفته شد و ما آمدیم و طبق خواسته آقای خادمی باقیمانده افراد را که میترسیدند خارج شوند، تأمین آقایان را به آنها گفتیم و آنها هم خارج شدند و این کارها همه بدین صورت انجام گرفته. روز اول که من به خواست آقای خادمی رفتم به منزلشان روز دهم مرداد ماه جاری بود که روز آخر آن هم 19 مرداد ماه بود. بنابر این من هیچگونه نقشی در تحریک افراد ندارم. بلکه فقط یکی دو بار آن هم به خواست ایشان رفتم تا با افراد صحبت کنم و از طرف ایشان امر به آرامش نمایم.2
چهار کلمه قلم خوردگی که با شماره مشخص شده از اینجانب میباشد. پرورش.
س- شما چه نسبت یا ارتباطی با آقای خادمی داشتید که ایشان به شما توسل جستهاند برای خارج کردن اشخاص متحصن؟
ج- چون من مدتی بوده است که در اصفهان با توجه به اجازه شهربانی سخنرانی مذهبی مینمودم، از این جهت ایشان حدس زده بودند که چون افراد مرا میشناسند، ممکن است حرف مرا بپذیرند و از طرفی میدانستند که من فرهنگی هستم و باز ایشان فکر کرده بودند خود این شاید عاملی باشد که بتواند این کار را از من عملی سازد. ضمناً چون در زمینه مطالعات قرآنی و علوم قدیمه علاقه داشتم، از این جهت از دیرباز با جناب آقای خادمی آشنا بودم و از ایشان استفاده میکردم، البته نه به صورت مداوم بلکه گاه گاه. پرورش.
س- دقیقاً چه تاریخ و ساعتی از طریق مقامات امنیتی شما بازداشت شدید و از ساعت اعلام حکومت نظامی به بعد کجا بودید و چه میکردهاید؟
ج- ساعت 2 بعد نیمهشب 20 /5 /2537 [1357] شاهنشاهی بود که عدهای به منزل ما آمدند و گفتند ما پلیس هستیم و مرا با خود به اطلاعات شهربانی بردند، ضمناً از ساعت اعلام حکومت نظامی، در منزل خودم بودم و تا لحظهای که به وسیله مأموران به شهربانی رفتم، از منزل بیرون نیامدم. پرورش. تاریخ 20 /5 /37 [1357]صبح است. پرورش.
س- در فاصله 4 بعدازظهر الی 2 بعد از نصف شب 20 /5 /2537[1357] که اظهار میدارید در منزل خودتان بودید آیا مهمان یا اشخاص غیر از اعضای خانواده خود بودهاند یا خیر؟
ج- البته با توجه به اعلام تکرار رادیو و حتی بلندگوهای خیابانی در زمینه مقررات اکید حکومت نظامی، دیگر جائی برای میهمان داشتن نمیماند، البته قرار بود دختر دائی اینجانب با شوهرش به دیدن ما و مادرم بیاید ولی تلفن کردند که با توجه به مقررات حکومت نظامی عذرخواهی مینماییم و خلاصه تمام مدت را در منزل خود بودم. پرورش.
س- بنا به اظهارات خودتان شما از طرف خادمی مامور بودهاید مردمی که متحصن بودند از منزل ایشان خارج کنید. سپس مردمی که آنجا متحصن بودن چه تعدادی را میشناسید و چه اشخاصی مردم را دعوت به تحصن یا اغتشاش مینمودند؟
ج- البته چون جمعیت زیاد بود و تا وقتی که من رسیدم حتی درکوچه هم جمعیت بود، افرادی که بودند کم و بیش از نظر قیافه میشناختم ولی در بین جمعیت فقط کسی که در بین جمعیت بود کسی به نام حاج میرزا علی که ظاهراً پیشکار خود آقای خادمی است را دیدم و وقتی به اتاق آقا رفتم، آقای مهندس میرمحمد صادقی و آقای بدری و فرزندان آقای خادمی و آقای صادقی3 را دیدم که آنجا نشستهاند ولی کسی مردم را به اغتشاش و تحصن دعوت نمیکرد، همه در این صدد بودند که فکری بکنند و در همین لحظه بود که خود آقای خادمی با رئیس شهربانی و رئیس ساواک تماس گرفتند و به دنبالش قرار شد آقایان سید اسماعیل هاشمی و ابوالحسن بدری و آقای مهندس میرمحمد صادقی برای صحبت و چارهجوئی با رئیس ساواک مذاکره نمایند. پرورش.
س- اتهام شما برابر اعلام مقامات امنیتی اقدام بر علیه حکومت و تشویق مردم به اغتشاش و تظاهرات میباشد. بنابر آخرین دفاع اگر مطلب دیگری دارید که به نفع خود میباشد بنویسید.
ج- در پایان با توجه به خدمات دولتی و فرهنگی خود، تا کنون هیچگونه اغتشاشی و اقدام بر علیه مملکت نداشتهام، بلکه فکر کردن در این زمینه را خیانت میدانم تا چه رسد به عمل آن، به هر جهت، چون اینجانب 13 سال سابقه فرهنگی و خدمت به دولت و مردم داشتهام و مستخدم دولت هستم و از طرفی احترام به قوانین مملکت و پاسداری از حریم مملکت را جزو وظیفه قانونی و شرعی خود میدانم، با هر گونه تظاهری بر ضد امنیت و آزادی و قوانین مملکت مخالف بلکه بیزارم و در عمل هم نشان دادهام و لذا کاملاً بیگناهم. پرورش.
امضاْ بازپرس
توضیحات سند:
1. آیتالله سیّد اسماعیل هاشمی فرزند سید حسن در سال 1282 ﻫ ش در طالخونچه اصفهان در خانوادهای روحانی متولد و پس از فراگیری خواندن و نوشتن نزد پدر و برادر بزرگ خود به اصفهان مهاجرت و نزد مرحوم آیتالله شیخ محمدرضا و شیخ محمدمهدی نجفی ادامه تحصیل داد و در سال 1310 راهی حوزه علمیه قم شده و نزد اساتید بزرگی همچون مرحوم آیتالله العظمی سید محمدتقی خوانساری، آیتالله العظمی سید صدرالدین صدر، شیخ عبدالکریم حائری و جمعی دیگر از بزرگان اهل علم و اجتهاد به تکمیل مراتب علمی خویش پرداخت و به درجه اجتهاد نائل آمد وی در سال 1342 در مجالس وعظ و خطابه به افشای ماهیت رژیم پهلوی میپرداخت که توسط ساواک دستگیر و مورد بازجوئی قرار گرفت و تا پیروزی انقلاب اسلامی همواره از مشوقان حرکتهای انقلابی بود آیتالله هاشمی پس از انقلاب اسلامی دو دوره نماینده مردم استان اصفهان در مجلس خبرگان رهبری بود. در جریان جنگ تحمیلی سفرهای متعددی به جبهه نمود و در امر کمکرسانی به رزمندگان اسلام فعّالیت داشت و همراه مرحوم حاج سیدمحمد بهشتی ستاد کمکرسانی به جبههها را تشکیل دادند. وی یکی از مؤسسین انجمن مددکاری امامزمان(عج) انجمن رسیدگی به مستمندان، آسایشگاه صادقیه و بسیاری از مراکز خیریه و فرهنگی در سطح شهر اصفهان بود. ایشان سرانجام پس از شرکت در مجلس خبرگان رهبری در تاریخ 18 /6 /78 در مشهد مقدس به جوار رحمت ایزدی شتافت. از ایشان تألیفاتی نیز به جای مانده است.
2. یکى از روشهایى که معمولاً مبارزین و مخالفین رژیم در جریان بازجوئىها مد نظر قرار مىدادند استفاده از شیوههاى فریب و توریه بود. در این شیوه مبارزین به نحوى برخورد مىنمودند که از شعاع حساسیتها و توجّه ساواک خارج و خود را حتىالامکان از سیطره اطلاعاتى ساواک خارج و مجدداً به فعالیتهاى خود ادامه مىدادند.
3. آیتالله سید محمد على صادقى فرزند سید محمد صادق در سال 1309 ﻫ ش در اصفهان متولد شد در شش سالگى پدر خود را از دست داده و به واسطه مشکلات اقتصادى به شغل کفاشى پرداخت و در کنار کار به تحصیلات کلاسیک خود ادامه داد.
در سن هجده سالگى وارد حوزه علمیه اصفهان شد و در مدرسه صدر بازار به تحصیل مشغول گردید و از محضر اساتید حوزه اصفهان بهرهها برد و در سال 1333 به نجف اشرف مهاجرت و از محضر بزرگانى همچون مرحوم آیتالله العظمى سیدمحمود شاهرودى، آیتالله حسین حلى و علامه فانى بهره برد و به کسب مدارج عالى نایل و اجازه اجتهاد دریافت نمود و در 1390 به اصفهان مراجعت و به تدریس دوره خارج فقه و اصول و تألیف 23 جلد کتاب پرداخت
وى در سال 1355 به علت حمایت از امام خمینى(ره) توسط ساواک اصفهان احضار و مورد بازجوئى قرار گرفت و از پیشگامان نهضت امام خمینى (ره) در اصفهان بود که با سخنرانی، صدور اعلامیه و شرکت در راهپیمائیها سهم به سزائی در انقلاب اسلامی داشت. در دوران انقلاب اسلامی مسجد ایشان از مساجد فعال شهر اصفهان بود. آیتالله سید محمد على صادقى سرانجام در سال 1375 دعوت حق را لبیک و در گلستان شهداى اصفهان به خاک سپرده شد.
منبع:
کتاب
استاد سید علی اکبر پرورش به روایت اسناد ساواک صفحه 165