تاریخ سند: 6 بهمن 1353
در تاریخ 20/10/53 علی عبدی هنرجوی سال اول رشته برق هنرستان مشهد در کارگاه بخش هنرستان
متن سند:
از: 9/ ﻫ تاریخ:6 /11 /1353
به: 324 شماره: 12349 /9ﻫ
گزارش خبر
در تاریخ 20 /10 /53 علی عبدی هنرجوی سال اول رشته برق هنرستان مشهد در کارگاه بخش هنرستان ضمن صحبت در مورد نویسندگانی چون هدایت1[و] بهرنگی، موضوعات گوناگون سیاسی را به میان کشید و اظهار داشت بچهها از حق خود دفاع کنید، نگذارید حق شما پایمال شود، نگذارید حقتان را بخورند. چرا در دانشکدههای تهران هر روز اعتصاب میشود؟ دلیلش روشن است، زیرا فکر دانشجویان روشن میباشد، آنها میبینند که مردم چه میکشند. چرا تختی را کشتند و وانمود کردند که خودکشی کرده؟ چرا از پخش ترانههای داریوش در رادیو جلوگیری میکنند؟ برای اینکه داریوش در قالب شعرهایش عقده دلش را بیان کرده و میخواهد از حق خود دفاع کند. چرا صمد بهرنگی را بازداشت کردند؟ صمد داستانهای بچهگانه نمینویسد، او مقصودش را در آن قالب برای روشنفکران مینویسد. کتاب ماهی سیاه کوچولو را بخوانید و درباره مطالب آن فکر کنید. اصولاً مشهدیها سیبزمینی هستند2 و رگ ندارند، خیلی زود سرشان کلاه میرود. این همه نفت ایران که بهحساب ملی هم هست کجا میرود؟ چه میشود؟ سیاست شاهنشاه آریامهر چشمتان را کور کرده. پول نفت را بهجای اینکه به ملت فقیر ایران وام بدهند، به انگلیسیها و بیگانه وام میدهند چون از آنها میترسند، برای اینکه آنها او را در سلطنت نگه داشتهاند و باقی پولها را هم در قمارخانههای خارج میبازد. بههرطریق میخواهند دانشجویان را خر کنند نمیشود؛ بلیطهای قطار را به دانشجویان نصف قیمت میدهند و هزار مسخرهبازیهای دیگر. ببینید بچهها را از حالا خر میکنند، به آنها موز میدهند، برای اینکه خر شوند و از هیچ چیز سر در نیاورند. یکی از هنرجوها میگوید با گفتن این حرفها تو را به سازمان امنیت میبرند. عبدی میگوید من از خدا میخواهم، من از حقم دفاع میکنم، اگر بتوانم داخل سازمان امنیت شوم بهتر میتوانم مقصودم را عملی کنم. یا به گفته رسولزاده دبیرمان، صبر میکنم تا به جایی برسم، آن وقت بتوانم کاری بکنم. در خاتمه عبدی در مورد انوشیروان صحبت و اظهار داشت انوشیروان هم هزار کثافتکاری کرد و وانمود کردند که عادل است. بیچاره وزیرش برزویه که آن هم به او خدمت کرد، ولی در آخر کار او را کور کرد. حالا این شاهنشاه آریامهر را هم مثل خدا میپرستند. چرا؟ سیاست او چشمها را کور کرده است.
نظریه شنبه: به نظر من علی عبدی با حرفهایی که میزند، ضمن اینکه فکر و مغز بچهها را پریشان میکند، آنها را از کارشان باز میدارد و همچنین آنها را به شلوغکاری وا میدارد.
توضیح و نظریه یکشنبه: به منبع آموزش داده شد ضمن تحت مراقبت قرار دادن اعمال و رفتار عبدی، مشخصات وی را تهیه و گزارش نماید.
حاجیان ـ 6 /11 /53
رئیس بخش: ناهیدی
معاون ساواک: احمدی ـ 6 /11
توضیحات سند:
_____
1. صادق هدایت، فرزند اعتضادالملک در بیست و هشتم بهمن 1281 ﻫ ش در تهران متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در تهران آغاز کرد و در سال 1304 از مدرسهی سنلویی فارغالتحصیل شد، سپس به منظور تحصیل در رشتهی دندانپزشکی به بلژیک و از آنجا به پاریس رفت و در رشتهی معماری به تحصیل پرداخت. او کتابهای زنده به گور، سه قطره خون، نمایشنامهی پروین، افسانهی آفرینش و فوائد گیاهخواری را در پاریس نوشت و در سال 1309 به وطن بازگشت. ابتدا در ادارهی کل تجارت و سپس در وزارت امور خارجه مشغول کار شد، اما در سال 1315 از کار خود استعفا داد و به هندوستان رفت و زبان پهلوی (فارسی میانه) را در آنجا آموخت و در همانجا کتاب « بوف کور» را نوشت. هدایت در سال 1316 از هندوستان به ایران بازگشت و در بانک ملی استخدام شد، امّا کارش در آنجا هم دوامی نیاورد.
وی پس از چندین بار تغییر شغل، در سال 1329 عازم پاریس شد و در روز سهشنبه بیستم فروردین ماه 1330 شیر گاز حمام خانهی خود را بازگذاشت و بدین سان خودکشی کرد. وی مروج بدبینی، یأس و ناامیدی بود.
2. ذکر این نکته ضروری است که این اظهارات در رابطه با مردم انقلابی مشهد نظرات یک فرد است که از قضا واقعیت نیز ندارد. اسناد ارائه شده در این کتاب و سایر مجلدات مبین نگاه تیزبینانه مردم انقلابی مشهد میباشد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 08 صفحه 270