صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: ناصر مکارم شیرازی

تاریخ سند: 30 اردیبهشت 1357


موضوع: ناصر مکارم شیرازی


متن سند:

از: 13 /4 ﻫ 1 تاریخ: 30 /2 /2537[1357] 13570230
به: 312 شماره: 1081/ ﻫ
موضوع: ناصر مکارم شیرازی

شخصی به نام اعتمادی از رفسنجان با نامبرده بالا تلفنی تماس و اظهار داشت که من داماد آقای پورمحمدی هستم. ایشان از علماء رفسنجان هستند که به زابل تبعید و از آنجا او را به سراوان برده‌اند در بین راه تلفنی با مدرسه کرمانیها در قم تماس گرفته و گفته که مرا به مهاباد می‌برند. آیا شما از ایشان اطلاعی دارید یا خیر. مکارم گفت اگر ایشان را به مهاباد می‌آوردند حتماً در جریان قرار می‌گرفتم در این چند روز افرادی به اسامی آشیخ علی ‌‌تهرانی1 به سقز. باریک‌‌بین2 از قزوین به سردشت و عالمی را آورده‌اند ولی از پورمحمدی خبری نیست ولی با امکاناتی که فراهم نموده‌ام تحقیق و نتیجه را خواهم گفت.
نظریه دوشنبه. مفاد گزارش خبر تائید و به استحضار می‌رساند ناصر مکارم شیرازی با کلیه روحانیون تبعیدی به منطقه کردستان و آذربایجان غربی به وسیله ایادی خود که از قم به عنوان میهمانی یا نوشتن تفسیر می‌آیند در تماس می‌باشد و موجبات تقویت روحیه آنان را فراهم می‌نماید.
نظریه 13/ ﻫ ـ در مرخصی است.
نظریه چهارشنبه. نظریه دوشنبه تائید می‌شود.
نظریه جمعه. نظریه چهارشنبه مورد تائید است.

توضیحات سند:

________
1. شیخ على مرادخانی ارنگه معروف به «‌‌تهرانی» فرزند عزت‌الله در سال 1302 ش در روستای ارنگه در استان ‌‌تهران و در یک خانواده‌ی مذهبی به دنیا آمد. وی پس از فراگرفتن تحصیلات ابتدایی با تشویق پدر به تحصیلات حوزوی روی آورد و پس از فراگرفتن مقدمات علوم دینی به تحصیل دروس خارج فقه و اصول از محضر آیات عظام بروجردی و امام پرداخت. پس از اتمام تحصیلات حوزوی به تبلیغ و وعظ مشغول شد و در سال 1340 از طرف امام خمینی جهت ارشاد و تبلیغ مردم لرستان عازم خرم آباد گردید.
با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی فعالیت‌های ضدحکومتی خود را آغاز کرد و با تبعید امام به عراق چند مرتبه مخفیانه و به صورت قاچاقی به عراق رفت و با امام دیدار کرد و پس از بازگشت به مبارزات خود تداوم داد. به همین علت چند مرتبه دستگیر و روانه‌ی زندان شد و یک مرتبه نیز به سیرجان تبعید گردید. با ادامه‌ی فعالیت در سیرجان طبق حکم کمیسیون اجتماعی در تاریخ 4 /2 /1357 به تبعید در سقز کردستان محکوم شد و در آنجا تحت کنترل ماموران ساواک قرار گرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف مردم خراسان به نمایندگی در مجلس خبرگان قانون اساسی برگزیده شد و عضو گروه هفتم (اقتصادی و امور مالی) بود. شیخ علی ‌‌تهرانی در سال 1358 خواستار محاکمه‌ی علنی عباس امیرانتظام شد و رهبران انقلاب را متهم به ارتباط با امیر انتظام نمود. در ادامه‌ی انتقادات خود، عملکرد و سیاست‌های شورای انقلاب را سر در گم دانست و خواستار تشکیل دولت مستقل در کشور گردید. به همین منظور با انتقاد از رهبر انقلاب اسلامی، دانشجویان پیرو خط امام را به خاطر تصرف لانه‌ی جاسوسی آمریکا مورد حمله قرار داد. دشمنی با حزب جمهوری اسلامی یکی از رویکردهای وی بود. دشمنی وی با مسئولین نظام وقتی به اوج رسدی که آیت‌الله خامنه‌ای از سوی امام خمینی به عنوان امام جمعه‌ی ‌‌تهران منصوب شد. وی این اقدام امام را برنتافت و حملات شدیداللحنی را علیه شهید بهشتی و آیت‌الله خامنه‌ای آغاز کرد. شیخ علی آقای ‌‌تهرانی به دلیل بیماری خود بزرگ‌بینی، خود را برای همه‌ی امور شایسته می‌دید و دیگران را فاقد شایستگی می‌شمرد. پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ‌‌ایران مواضع مخالف جمهوری اسلامی را اتخاذ کرد و در اوج حملات عراق، با سخنرانی‌های غیرمسئولانه‌ی خود به تضعیف شخصیت‌های انقلابی پرداخت. او ابتدا سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را ناآگاه به مسائل اسلامی می‌دانست و سپس به صورت غیرمنتظره به حمایت از آنان می‌پرداخت. اقدامی دیگر طی نامه‌ای سرگشاده به آیت‌الله خزعلی ضمن حمله به او از مواضع مجاهدین خلق حمایت کرد. بدین ترتیب در سال 1360 ناچار دستگاه قضایی کشور وی را فاقد صلاحیت‌های لازم برای تصدی مسئولیت‌های کشوری و دینی اعلام کرد. در نتیجه در همین سال او با انشار اعلامیه‌ای به حزب جمهوری اسلامی حمله کرد. در ادامه‌ی این فعالیت‌ها به اتهام حرکت‌های ضد انقلابی و حمایت از منافقین به حکم دادگاه انقلاب اسلامی مشهد دستگیر و چند ماه بعد آزاد شد. در سال 1363 از مشهد خارج شد و خود را به عراق رساند و به محض ورود تقاضای پناهندگی سیاسی نمود که مورد پذیرش رژیم بعثی عراق واقع شد. پس از استقرار به عنوان سخنگوی رژیم عراق، تبلیغات علیه جمهوری اسلامی و مسئولین این نظام را شروع کرد. شیخ علی ‌‌تهرانی مهمان ویژه صدام حسین بود و در باغی بزرگ در بغداد در رفاه کامل به سر می‌برد.
شیخ علی ‌‌تهرانی به مدت پنج سال در عراق سکونت داشت و پس از پذیرش قطعنامه‌ی 598 سازمان ملل متحد از سوی ‌‌ایران و برقراری آتش‌بس، از عراق اخراج شد و دادگاه ویژه وی را به اتهام همکاری با دشمن در زمان جنگ، صدور فتوا علیه نیروهای انقلابی، تحریک ارتش عراق به کشتار مردم ‌‌ایران محاکمه و وی را محارب تشخیص داد، اما با توجه به اینکه شخصاً خود را تسلیم نیروهای نظامی ‌‌ایران کرده بود با تخفیف به بیست سال حبس خارج از محل سکونتش محکوم کرد.
2. آیت‌الله هادی باریک‌بین، فرزند ابوالقاسم در سال 1309ﻫ ش در قزوین به دنیا آمد. با وجود مصائب بسیار و از دست دادن پدر بنا به علاقه‌ای که به امور دینی داشت، به تحصیل علوم حوزوی روی آورد و نیمى از وقت خود را به تحصیل علوم دینی و نیمى دیگر را جهت امرار معاش به کار مشغول شد و این شیوه را مدت‌ها ادامه داد، تا این‌که به تدریج، به صورت تمام وقت مشغول تحصیل شد. مقدارى از سطح را در حوزه‌ی علمیه قزوین، در محضر آیات: حاج شیخ یحیى مفیدى(ره) و حاج سیدابوالحسن رفیعى قزوینى(ره) خواند و سپس به حوزه علمیه قم عزیمت کرد. رسایل و مکاسب و کفایه را در درس استادانى چون: آیت‌الله‌ منتظرى(ره)، آیت‌الله مشکینى(ره) و آیت‌الله سلطانى(ره) شرکت کرد و از درس خارج فقه آیت‌الله بروجردى(ره) و فقه و اصول امام خمینی (ره) بهره‌مند شد. پس از چندى به حوزه علمیه نجف اشرف عزیمت کرد و حدود سه سال در مدرسه‌ی آخوند، در درس مرحوم آیت‌الله شیخ محمد باقر زنجانى(ره) در فقه و اصول شرکت جُست.
آیت‌الله باریک‌بین در سال 1341 به وطن بازگشت و پس از سکونتی دو ساله در قم، در سال 1343، به قزوین مراجعت نمود و با کمک دیگر علماء و روحانیون شهر، در صدد احیاء مدارس علمیه قزوین برآمد و پس از چندی اقامه جماعت در مسجد آقاکبیر، ضمن اداره مدرسه شیخ‌الاسلام، در مسجدِ آن نیز به اقامه جماعت پرداخت. ایشان که نمایندگی امام خمینی(ره) در اخذ وجوهات را نیز داشت، یکی دو بار نیز از طریق خرمشهر به عراق رفت و با امام(ره) دیدار کرد. آیت‌الله باریک‌بین در دوران مبارزه، یکی از شخصیت‌هایی بود که به دلیل فعالیت‌های انقلابی، در اردیبهشت ماه سال 1357، به 18 ماه تبعید در سردشت محکوم شد. در جریان اعتراضات مردمی و ‌‌اوج‌گیری تظاهرات مردمی، در ابتدا تصمیم گرفته شد تا این محل، به ایذه تغییر داده شود، ولی رژیم شاهنشاهی که در مقابل انقلاب اسلامی تاب مقاومت نداشت، در مهرماه همان سال، مجبور به تبرئه‌ی ایشان گردید. آیت‌الله باریک‌بین پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سمت‌های مختلفی نظیر سه دوره نمایندگی مردم استان در مجلس خبرگان، نماینده امام(ره) در استان و رئیس شورای فرهنگ عمومی فعالیت نمودند. وی در سال 1360 از طرف امام(ره) به امامت جمعه قزوین منصوب شد. آیتالله باریک‌بیک در فروردین 1396 دار فانی را وداع گفت. (اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک - کتاب دوم صفحه 584

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.