موضوع: جلسه هفتگی منزل اسداله رشیدیان
تاریخ سند: 14 مهر 1342
موضوع: جلسه هفتگی منزل اسداله رشیدیان
متن سند:
شماره: 95 /322 اداره دوم عملیات پیش از ظهر روز گذشته جلسه هفتگی منزل آقای اسداله رشیدیان تشکیل شد و در حدود یکصد نفر و از جمله سرتیپ برخوردار افسر بازنشسته شهربانی سرهنگ پهلوان افسر شاغل خدمت شهربانی ـ عباس رادفر رئیس کارگزینی بنگاه آبیاری و رئیس انجمن محلی خیابان هاشمی ـ طلان ـ هاشمی ـ اسفندیاری کارمندان اداره فنی شهرداری ـ سرخوش کارمند وزارت دارایی حسام کارمند دارایی خوش خلق ـ پاک دامن ـ حسین رمضان یخی ـ روحی اعتصامی مدیر داخلی روزنامه تجدد ایران و دانشگر کارمند راه آهن در آن شرکت کردند.در این جلسه سرتیپ برخوردار و سرهنگ پهلوان هر کدام چند دقیقه به طور خصوصی با رشیدیان مذاکره کردند همچنین خوش خلق و حسام نیز که هر دو اهل بندرپهلوی هستند چند دقیقه محرمانه با ایشان در اتاق خلوتی صحبت نمودند.
عباس رادفر که در موقع انتخابات اخیر کاندیدای منفرد بود یک شماره روزنامه پست تهران مورخ روز پیش (11 /7 /42) را به اکثر مراجعین ارائه و نشان می داد.
در روزنامه مزبور جزء اخبار نوشته شده بود.
(به طوری که از فرمانداری تهران اطلاع می دهند آقای عباس رادفر کاندیدای منفرد تهران بوده معادل چهار هزار رأی داشت که در موقع شمارش آراء اشتباها به حساب نیامده و آقای رادفر جزو دارندگان آراء منظور نشده).
البته مطالب بالا مضمون نوشته پست تهران بود رادفر گفت این خبر روزنامه پست تهران بزرگترین مدرک و سند بطلان و تقلب در انتخابات تهران است زیرا پس از قرائت آراء انجمن مرکزی به اصطلاح و به ظاهر دارندگان آرا را تا نفر 45 و نفر 45 را دارای 1027 نفر اعلام کرد ولی من که به ادعای روزنامه پست تهران که از قول فرمانداری تهران نوشته شده دارای چهار هزار رأی بوده ام به هیچ وجه جزو دارندگان رأی اعلام نکرده اند.
رادفر افزود که از فرمانداری تهران درخواست کردم خبری را که در مورد چهار هزار رأی اینجانب به روزنامه پست تهران داده اند به روزنامه کیهان و اطلاعات هم بدهند ولی فرماندار تهران نپذیرفت.
آنگاه رادفر گفت اویسی حداقل در تهران چهارده هزار رأی داشت و من از نزدیک شاهد بودم ولی انجمن مرکزی حتی نفر 45 که به ادعای آنها 1027 رأی داشت نامش را گفت و اسم نامبرده را اعلام نکرد.
چند نفر از حضار را از جمله دانشگر ـ مهندس انصاری سرخوش گفتند خیلی از مردم بدانند که جمال اویسی1 چند هزار رأی داشت ولی علاوه براینکه اکثر حوزه ها موقع قرائت آراء نام ایشان و آراء ایشان را در صورت مجلس قید نکرده اند فقط 15 نفر کاندیدای کنگره را در صورت مجلس منعکس کردند اصولاً چندین حوزه هم که آراء اویسی را خوانده بودند و در صورت مجلس هم قید شده بود در فرمانداری تهران هنگام استخراج آراء حوزه عمدا اعلام نکردند.
سرخوش با دو سه نفر که اطراف وی نشسته بودند ضمن بحث در اطراف انتخابات گفت این انتخابات کثیف ترین انتخابات بود که بنا به میل آمریکاییها انجام و یک مشت اشخاص بی اراده و بی شخصیت را به مجلس بردند و برای مملکت اشخاص محکم و با اراده و وطن پرست لازم است که حاضر به وطن فروشی نشده و در مقابل خواسته های نامشروع بیگانه مقاومت کنند لیکن اشخاصی را تعیین کردند که حتی با دریافت پانصد ریال یا با تهدید لفظی تسلیم هر قدرتی می گردند.
تنها انگلیسیها هم ساکت ننشستند و در مجلس سنا اشخاص ورزیده و محکم و طرفداران خود را به عنوان نمایندگان سنا فرستادند.
بنابراین مجلس سنا بسیار محکم و حقا اشخاص شایسته ای انتخاب شده اند و به عکس آن مجلس شورایملی مبتذل و مسخره آمیز است و حتی استعفاءنامه از اکثر نمایندگان شورایملی قبل از انتخابات گرفته اند و پس از آنکه تصویب نامه زمان فترت و چند لایحه مربوط به وام خارجی و غیرو را تصویب کردند اکثر نمایندگان مجلس شورایملی را وادار به استعفاء خواهند کرد و در نتیجه انتخابات شورا تجدید خواهد شد ولی مجلس سنا منحل نخواهد شد.
سرخوش اضافه کردند به محض تصویب اعتبارنامه ها سروصدایی در مجلس خواهد شد و هم اکنون علی منصور1 که نوکر آمریکاییهاست به شدت از طرز انتخابات با کمال وقاهت ناراضی است و ادعای نخست وزیری دارد ضمنا مشارالیه گفت چند روز قبل از انتخابات رشیدیان به اتفاق سیدیوسف هاشمی به منظور ملاقات و مذاکره با تیمسار سرتیپ فردوست2 به سازمان امنیت رفتند.
تیمسار فردوست به عنوان مشغله زیاد به نامبردگان اجازه ملاقات نداد و رئیس دفتر تیمسار تأکید کرد که یوسف هاشمی حتما نزد رئیس کل شهربانی برود و با ایشان ملاقات کند و لذا هاشمی به رئیس شهربانی کل مراجعه کرد ولی به او پیشنهاد شد که از کاندیدا بودن در سراب منصرف شود و وی قبول نکرد.
سرانجام تا دو روز بعد از انتخابات در اداره اطلاعات شهربانی بازداشت گردید.
سرخوش اضافه کرد دستگاه در باطن آقای مهندس انزلچی را به خارج از کشور تبعید خواهد کرد و ایشان هم اکنون مشغول جمع آوری اثاثیه و دریافت گذرنامه است تا به اتفاق خانواده خود برای یک اقامت طولانی به انگلستان برود و این مسافرت به اصرار و فشار دستگاه صورت می گیرد.
ساواک تهران ـ دفتر بولتن بخش 1 جهت اطلاع و اینکه مدتی است اطلاعیه ای از جلسات منزل رشیدیان وسیله مأمورین بخش 1 نمی رسد.
طی شماره 15722 س ت به بخش 1 فرستاده شد.
11 /7 /42
توضیحات سند:
1ـ جمال اویسی فرند علیمحمد در سال 1306 ش در کرج بدنیا آمد.تحصیلات خود را تا حدود دیپلم ادامه داد و به زبان عربی نیز آشنایی داشت.
از سال 1326 در کارخانه سیمان ری استخدام و در سال 1346 به مرکز شرکت سهامی کارخانجات دولتی انتقال یافته و نماینده کارفرمایان استان تهران در هیئت حل اختلاف وزارت کار بود.
وی به پاس وفاداری به نظام شاهنشاهی نشان رستاخیز، کوشش، پاس، 28 مرداد و کار دریافت داشته است.
نامبرده هم چنین در سال 1323 عضو حزب اراده ملی و بعد مردم بوده و طرفدار سیاست انگلیس در ایران بوده است.
رک: اسناد ساواک، پرونده های انفرادی.
1ـ رجبعلی منصور (منصورالملک) فرزند علی اکبر آشتیانی کارمند وزارت امورخارجه در سال 1305 هجری قمری متولد شد پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه در مدارس مظفری و دارالفنون در سال 1321 هجری قمری وارد مدرسه علوم سیاسی شد و پس از اتمام تحصیلات وارد وزارت امور خارجه شد او با کمک ظهیرالملک پدرخانم خود به ریاست اداره تحریرات انگلیس منصوب شد و در همین پست لقب منصورالملک را گرفت.
طرز برخورد و همکاری صمیمانه با سفارت انگلیس موجب شد او مورد توجه و اعتنا و اعتماد سفارت انگلیس واقع شود و در زمره دوستان نزدیک انگلیسها قرار گیرد.
وی از عاملین اصلی قرارداد 1919 بود او در اسفند ماه 1298 هجری شمسی تا نیمه خرداد 1299 کفیل وزارت خارجه بود.
منصور در شهریور 1306 در کابینه مهدیقلی هدایت به استانداری آذربایجان منصوب شد و تا بهمن 1307 در این مقام بود.
او در بهمن ماه 1307 به وزارت کشور منصوب شد.
منصور در دیماه 1314 به اخذ رشوه و زیان رساندن به خزانه دولت متهم شد و محمود جم به رضاشاه اطلاع داده و به دستور شاه منصور از وزارت راه برکنار شد و مجلس با محاکمه منصور موافقت کرد و پس از محاکمه مشارالیه تبعید گردید وی 2 سال و نیم خانه نشین بود تا اینکه در 17 شهریور 1317 محمود جم نخست وزیر او را به سمت وزیر پیشه و هنر انتخاب کرد او همین سمت را در کابینه متین دفتری به عهده داشت در پنجم تیرماه 1330 هجری شمسی رضاشاه علی منصور را که تمایلات دوستانه نسبت به انگلیسها داشت برای احراز نخست وزیری برگزید.
در روز پنجم شهریور1320 منصور استعفا داد و در اسفند 1320 با جلب موافقت سفارت شوروی استاندار خراسان شد.
در 28 آذر 1325 شاه منصور را به استانداری آذربایجان انتخاب کرد و تا 26 تیرماه 1327 در این سمت بود.
منصور در سال 1328 به ریاست شورای عالی سازمان برنامه انتخاب شد و در 27 اسفند 1328 مجددا نخست وزیر شد در تیرماه 1329 پس از این استعفا از نخست وزیری به سفارت ایران در ایتالیا منصوب شد و در خرداد سال 31 به دستور مصدق برکنار شد و به تهران بازگشت پس از سقوط دولت مصدق به پیشنهاد سپهبد زاهدی به سفارت ایران در ترکیه منصوب شد.
و چهار سال در آنکارا بود در سال 42 به سفارت ایران در دفتر اروپایی سازمان ملل در ژنو منصوب شد و در زمان ترور پسرش به ایران نیامد تا اینکه در سال 1344 به ایران آمد و بالاخره در سال 1353 درگذشت.
«دو چهره مرموز - سعید قانعی» 2ـ حسین فردوست در سال 1296 ه ش در یک خانواده فقیر متولد شد.
وی از دوران کودکی به عنوان دانش آموز دبستان نظام وارد کلاس مخصوصی شد که رضاخان برای ولیعهد خود محمدرضا پهلوی ترتیب داده بود، لذا فردوست، دوست صمیمی و نزدیکترین محرم اسرار وی گردید.
با عزیمت محمدرضا به سوئیس فردوست نیز همراهش حرکت کرد.
با صعود محمدرضا به سلطنت از ابتدای دهه بیست، فردوست از مشاوران شاه گردید، بدان حد که گوش و چشم شاه قلمداد می شد و در رأس مهمترین سازمان اطلاعاتی رژیم ـ دفتر ویژه اطلاعات ـ قرار گرفت.
او بر ساواک نظارت داشت و رابط شخصی شاه با سیستم اطلاعاتی کشور بود.
برخی وی را «مغز» و «حافظه» شاه دانسته و تصمیمات محمدرضا را عصاره مشورت با فردوست دانسته اند.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، فردوست دستگیر شد و پس از یک بازجوئی مفصل، بیش از 1500 صفحه خاطرات نگاشت و پرده از برخی اسرار رژیم برداشت.
این خاطرات در بین سالهای 1363 لغایت 1366 به صورت کتبی و شفاهی پخش گردید که بخش زیادی از آن تحت عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» در دو جلد منتشر شد و امروز جزء منابع تاریخ عصر پهلوی است.
فردوست در سال 1366 در اثر سکته درگذشت.
ر.ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1