تاریخ سند: 14 آبان 1343
موضوع: شیخ فاکر
متن سند:
[تاریخ:14 /8 /1343]
موضوع: شیخ فاکر
در تاریخ 14 /8 /43 در گزارشی به شماره 120 مبنی بر چاپ متن سخنرانی آقای خمینی توسط دستگاه پلکوپ تهیه و تسلیم گردید و آن گزارش و همچنین در گزارشات دیگر، نامی از فاکر برده شده بود و همچنین تا آنجایی که اطلاع در دست میباشد فاکر در مشهد است.
فاکر که روزی طلبهای گمنام و ناشناس برای دستگاه تبلیغات قمی و آقای میلانی بوده، کمکم درصدد برآمد که برای خود در میان طلبهها خودی نشان دهد، لذا ازاینروی در اثر تلقین نیل به پیروزی و هوش سرشار، توانست در مدت خیلی کم در جرگه فعالیت کنندگان که توسط آقای بختیاری اداره میشد داخل شود. در اینجا بایستی عنوان نمود و توضیح داد که دار و دسته بختیاری پیشروهایی بیش نبودند، یعنی اینها کارشان جنجال و کور کردن اذهان مأمورین برای پیشرفت دسته دوم که فعالیت اصلی را آنها عهدهدار بودند، یعنی چاپ اعلانات و توزیع آن و نظایر این قبیل کارها. فاکر با زیرکی و جلب کردن اعتماد آقای سید محمدعلی میلانی توانست وارد دسته دوم شود. درواقع دسته مقدماتی را طی کرده و به دسته اصلی پیوسته. در این موقع فعالیت وی تحریک طلبهها بر ضد بعضی از آقایان روحانیون و چسبانیدن اعلانات به درودیوار مدارس و حمل آنها به مقدار زیادی در حدود چهارصد اعلامیه و گاهی بیشتر، از جایی به جایی دیگر پیوسته. فاکر در اثر همین فعالیتها و دستگیر نشدنها و از طرفی خط خوبی هم داشت، توانست اعتماد کامل آنها را نسبت به خود جلب کند و فعالیتهایی که در پشت پرده انجام میشد نفوذ نماید و این امر سبب گردید که وی را برای نوشتن اعلامیه در روی کاغذ استنسیل بگمارند. او با شوق هرچهتمامتری شروع به کار نمود. فاکر در اثنای کار کردن با ماشین پلکوپ در مدت کمی موفق شد که بتواند بهوسیله یک شیشه بهجای ماشین از آن استفاده کند و این کار را چندین بار آزمایش کرد تا به نتیجه رسید و از طرفی چون کار وی رضایتبخش بود و توانسته بود با هزینه کمتری تسریعی در چاپ اعلامات دهد، لذا از لحاظ مادی کمکهای شایانی به وی میشد و این خود سبب شد که وی بیشتر خودنمایی کند و در کارهایی که به او واگذار میشد چنان احساسات داغی از خود نشان میداد که رفتهرفته بیش از هراندازه موردتوجه شخص آقای آیتالله میلانی قرار گرفت و کما اینکه وی را سفری به قم فرستادند و از عهده مأموریتش که رسانیدن خبر و آوردن نامههایی بود برآمده، تا اینکه درصدد تعقیب و دستگیریاش برآمدند، او به قم فرار کرد. قبل از فرار او توانست افرادی نظیر شیخ طلبه علی یا خلیل1 عامر طوسی و طلبه سید رضا محمدی و طلبه سید ابوالقاسم فلسفی را گرد خود فراهم آورده و با دستگاههای ساخت خودش شخصاً به فعالیت بپردازد. او بهتر پیشرفت میکرد چون از آقای قمی برای چاپ اعلامات ایشان پول میگرفت و [از] چند تاجر بازاری منجمله حاج حسین امینی و آقای میلانی پولی دریافت میکرد تا برای آنها کاری انجام دهد و در حقیقتش استادِ عامر در چاپ اعلامات پلکوپ، فاکر میباشد. او حالا چندان فعالیتی ندارد چون ازلحاظ مادی کمکی به وی نمیشود ولی سابقاً با پولی که از عدۀ از تاجر که هویت آنها معلوم نیست، پولی دریافت میکرد و جزوههایی به نام بعثت یا مبعث چاپ و در اختیارشان قرار میداد و شخصی که فعلاً در گلدوزی که جنب درب مسجد گوهرشاد که در بازار است کار میکند، قدبلند لاغراندام به ظن2 قوی فاکر است و اگر لازم گردید در گزارشات بعدی چگونگی کارش را و فعالیت او را گزارش خواهد شد.
توضیحات سند:
1. در اصل: قلیل؟
2. در اصل: ضن
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 04 صفحه 381