تاریخ سند: 20 دی 1343
موضوع: جلسه وعظ در مسجد جامع
متن سند:
شماره: 22651/ 20 الف
برابر اطلاع در روزهای 18 /10 /43 و 17 /10 /43 بعد از نماز ظهر ربانی واعظ در گرمخانه مسجد جامع به منبر رفته و پس از ذکر مقدمهای اظهار داشت در مملکت ما تساوی حقوق وجود ندارد و افرادی که همیشه دم از آزادی میزدند به خدا قسم بوئی از آزادی نبردهاند مسلمانان که در چند قرن پیش حکومت میکردند و بر تمام ادیان مسلط بودند بدبختانه امروز از همه خوار و ذلیلتر شدهاند ای مسلمانان بیسرپرست به فکر خود بیفتید دین و ناموس خود را حفظ نمایید و تا میتوانید از اینگونه مجالس ترتیب دهید و همگی به حال بدبختی خود گریه کنید در خاتمه گفت خدایا هر چه زودتر ما مسلمانان را از این بدبختی نجات بده دست اجانب را از سر ما کوتاه بگردان.
حضرت آیتالله ما را محفوظ بدار.
دست ظالمین را از سرش کوتاه فرما.
و هر چه زودتر او را به وطنش برگردان.
و بعد شیخ غلامحسین جعفری پیشنماز شبستان گرمخانه مسجد جامع نیز در این جلسه از پشت میکروفن اظهار داشت برادران دینی من در این سرمای زمستان به فکر بیچارگان باشید و به آنها کمک کنید چنان که حضرت آیتالله خمینی در اعلامیه اخیر1خود این موضوع را یادآور شدند این شخص مقدس همیشه به فکر اسلام و نوعدوستی میباشد ایشان از بدبختی ملت مسلمان رنج میبرند چون رهبر مسلمانان جهان میباشند و از تمام گوشه و کنار جهان برای ایشان نامه و تلگراف میرسد روی همین اصل از همه چیز باخبر است او مرد بزرگی است که پرچم اسلام را به دوش کشیده است و با دشمنان اسلام خواهد جنگید و به همین جهت مورد تایید کلیه علماء و روحانیون و مسلمانان میباشد باید از نامبرده پشتیبانی کنید تا او دشمنان اسلام را نابود کند.
این چه وضعی است که در مملکت ما پیش آمده این چه آزادی است که ما داریم نمیتوانیم سخن بگوییم نمیتوانیم درددل کنیم دیروز (روز 17 /10 دی روز آزادی زنان2) بود ننگ بر این آزادی ملت مسلمان هوشیار باشید تا مملکت از دست نرفته تا دین از دست نرفته اسلام را یاری کنید من تا سر حد جان از حضرت آیتالله خمینی پشتیبانی خواهم کرد پروردگارا به ایشان سلامتی عطا کن و سلامت به وطن بازگردان.
همچنین در روز 17 /10 /43 بعدازظهر اظهار میدارد پروردگارا تو را قسم میدهم به خون ریخته شده حسین ابن علی آیتالله خمینی را به ما برسان.
دشمنان او را نابود بگردان.
هر چه زودتر شر مزاحمین را [از] سرش کوتاه نما.
شر بیگانگان و دشمنان اسلام را از سر ما کوتاه کن.
و بعد از خاتمه سخنان وی ربانی واعظ به منبر رفته ضمن بیاناتش اظهار نمود مردم در دنیای امروز بویی از تمدن و آزادی به مشام نمیرسد فقط آزادی مطلق را قرآن به ما میآموزد و بس.
در صورتی که میخواهند هر روز بر سر مسئله تبعیضنژادی زدوخوردهای خونین براه اندازند سفیدپوستها بر سیاهپوستها حکومت نمایند ولی قرآن و پیغمبر اسلام در 14 قرن پیش اعلام نمود فرقی مابین سیاه و سفید نیست و تمام اختراعات مهم و مفید دولتهای مترقی به خصوص امریکا از روی کتب اسلامی و قرآن است ولی ما ملت مسلمان باید در جهل و فقر و بیسوادی بمانیم در خاتمه صحبتهایش گفت خدایا چرا ما باید نوکر بیگانه باشیم.
چرا باید اسلام و قرآن را از ما بگیرند.
خدایا ناموس ما در دست بیگانگان است هر چه زودتر امام زمان ما را برسان.
خدایا آقای ما را به ما برسان.
شر ظالمین را از سر ما کوتاه گردان.
نظریه : مراتب به کلانتری مربوطه اطلاع داده شد که اقدامات لازم معمول دارد.
توضیحات سند:
1.
اعلامیه اخیر: در سال 43 چنین نامهای به دست نیامد.
احتمالاً اشاره به نامهای است که امام خمینی (ره) در دوم بهمن 1342 هنگامی که در حصر بودند برای فرزند برومندشان شهید حاج آقا مصطفی خمینی نوشتند.
زمستان آن سال به قدری شدید بود که سختترین زمستان نیم قرن گذشته نامیده شد و بهمن ماه نیز مقارن با ماه رمضان شده بود.
این نامه همان زمان در قم چاپ و منتشر شد و مردم با کمکهای خود بودجه قابل توجهی فراهم آوردند که توسط شهید مصطفی خمینی در قم و برخی شهرهای دیگر سوخت زمستانی و البسه تهیه شد و در اختیار نیازمندان قرار گرفت.
(بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی، سیدحمید روحانی، چاپ ششم، مهر ماه 1359، جلد اول، صفحه 625) برای اطلاع از متن نامه امام رجوع کنید به کتاب صحیفه امام خمینی، جلد اول، صفحه 260)
2.
کشف حجاب: در پی توطئه استعمار در مبارزه با فرهنگ غنی اسلام، عاملان استعمار در کشورهای اسلامی، همزمان اقدام به اعمال مشابهی نمودند.
«امانالله خان» در افغانستان، « مصطفی کمال آتاتورک » در ترکیه و «رضاخان پهلوی» در ایران مأموریت یافتند با مظاهر اسلام مخالفت و مبارزه کنند.
استعمارگران دریافته بودند که مستقیماً نمیتوانند مسأله کشف حجاب را مطرح کنند لذا بهتر دیدند ابتدا از تغییر لباس مردان شروع کنند زیرا این کار دو نتیجه داشت.
اول این که ذهن و روح جامعه را نسبت به تغییرات عمده که جزو آداب و رسوم اجتماعی به شمار میرفت آماده سازد، دوم این که نحوه عکسالعمل اقشار مختلف مردم را بسنجد.
در این راستا رضاشاه با مطرح کردن تغییر لباس و کلاه اروپایی (شاپو) و متحدالشکل کردن لباس مردان، اقدام به تغییر لباس اسلامی و کشف حجاب بانوان نمود.
وی این عمل را از خانواده خویش آغاز کرد و سپس به کل جامعه سرایت داد.
نخستین گروهی که به این کاروان ضد اسلامی پیوست، خانواده وزیران و دستاندرکاران نظام استبدادی بودند.
در نهایت علیرغم مخالفتهای فراوان مردم مسلمان و علماء و نیز وقوع حادثه خونین مسجد گوهرشاد مشهد در اعتراض به کشف حجاب، رضاخان در هفدهم دی ماه 1314 ش، در جشن فارغالتحصیلی دانشسرای مقدماتی دختران در تهران، کشف حجاب زنان را به طور آشکار آغاز نمود و خود به اتفاق همسر و دخترانش که بدون حجاب بودند در این جشن شرکت کرد.
مأموران رضاخان در راستای اجرای این قانون، شب و روز در کوچهها و خیابانها گشت میزدند و هر جا زنِ با حجابی را مییافتند با خشونت با او برخورد نموده، چادرش را بر میداشتند و مردان را مجبور میکردند تا زنهایشان را سر برهنه به خیابانها و مجالس ببرند.
با این همه، عده زیادی از زنان مسلمان، با به جان خریدن همه خطرات و تحقیرها، تا پایان حکومت رضاخان و پس از آن حاضر به ترک حجاب خود نشدند و با مقاومت، افتخار نسلهای آینده شدند.
(تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول، سال 1378)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 155